Saturday, December 29, 2007

بيانيه دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب ایران

دانشجویان در اوین زیر شکنجه اند

تنها پس از آزادی زندانیان سیاسی از زندان است
که گوشه هایی از وضعیت اسفبار بندهای ۲۰۹ و ٣۲۵
و آنچه که بر این فعالان سیاسی و اجتماعی گذشته است مشخص می شود


بيانيه دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب ایران


به رغم آزادی تعدادی از فعالان و دانشجویان چپ در شهرستانها همچنان بیش از سی نفر از رفقای ما در تهران و در زندان اوین در سلولهای انفرادی نگهداری می شوند. در طول حیات سی ساله ی جمهوری اسلامی در ایران ما شاهد آن بوده ایم که تعداد زیادی از دگراندیشان و دگرباشان که حکومت جهل و خرافه را بر نمی تافتند به دلیل افکار، عقاید، سخنان و افعال خود با یا بدون حکم حکومت به زندانهای طویل المدت محکوم شده و بسیاری هرگز زنده از اسارت رهایی نیافتند. بسیاری از مبارزان سیاسی که مجبور به مهاجرت به دیگر کشورها شده اند و زنده از این زندان مخوف بیرون آمده اند بارها و بارها در قالب سخنرانی، مقاله، کتاب، فیلم، یادمان و ... به شرح شکنجه هایی پرداخته اند که خود یا همرزانشان در زندانهای جمهوری اسلامی به خصوص در زندان مخوف اوین متحمل آن شده اند.

در سالهای نزدیکتر دو بازوی سرکوب جمهوری اسلامی یعنی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب هر یک بندی از زندان اوین را مجزا کرده و آن را منحصراً تحت امر و اراده ی خود و به دور از هرگونه نظارتی اداره می کنند. بند ۲۰۹ زندان اوین به جولانگاه وزرات اطلاعات و بند ٣۲۵ زندان اوین به جولانگاه اطلاعات سپاه پاسداران تیدیل شده است. فعالان کارگری، فعالان دانشجویی، فعالان سیاسی و اجتماعی بنا به قرعه یا بنا به تقسیم کار این دو نهاد امنیتی بدون هیچ گونه حکم قضایی در خیابان، محل کار، منزل و اخیراً دانشگاه به صورت ناگهانی مورد حمله ی افراد لباس شخصی قرار گرفته و بعد از زدن دستبند و چشم بند به یکی از این دو بند خودمختار منتقل می شوند. تا مدتها خانوده ها، دوستان، وکلا و همرزمان بازداشت شدگان هیچ نام و نشانی از زندانی نمی یابند. بعد از روزها اگر فرد زندانی آشنایانی داشته باشد تا از طریق رسانه ها خبر بازداشت را منتشر کند ممکن است در تماسی که بیش از دو دقیقه طول نخواهد کشید جملات کوتاهی که مدتهاست در این تماسها تکرار می شود را برای عضوی از خانواده اش تکرار خواهد کرد: «من از نظر روحی و جسمی وضعیت خوبی دارم و شرایط نگهداریم در زندان خوب است!».

تنها پس از آزادی زندانیان سیاسی از زندان است که گوشه هایی از وضعیت اسفبار بندهای ۲۰۹ و ٣۲۵ و آنچه که بر این فعالان سیاسی و اجتماعی گذشته است مشخص می شود.

بسیاری از دانشجویان آزدیخواه و برابری طلب در روزهای دوازدهم و سیزدهم آذر، قبل و بعد از برگزاری اعتراض دانشجویی به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه تهران ربوده و بازداشت شدند. دستگیر شدگان دوازدهم آذر از کسانی هستند که دست اندرکاران فراخوان دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب برای برگزاری این اعتراض دانشجویی بوده اند و بازداشت شدگان سیزدهم آذر شرکت کنندگان و حامیان دانشجویان بازداشتی بوده اند. گروه اول عموماً در منزل و یا محل کار مورد حمله ی نیروهای ناشناس و لباس شخصی قرار گرفته اند و گروه دوم در اقدام جنون آسای نیروهای امنیتی رژیم در داخل دانشگاه و یا خیابانهای اطراف دانشگاه ربوده و بازداشت شده اند. نکته ی اضطراب آور در این میان این است که در حالی که منزل تعدادی از نیروهای سرشناس جنبش چپ دانشجویی مورد تفتیش نیروهای امنیتی ای قرار گرفته است که حکم وزارت اطلاعات و دادسرای انقلاب را در دست داشته اند اما بعد از گذشت سه هفته همچنان رژیم از تایید بازداشت آنها خودداری می کند و هیچ اطلاعی از وضعیت آنها در دست نیست.

خانواده ی تعداد اندکی از بازداشت شدگان که بعد از تلاشهای زیاد تنها توانسته اند مقداری پول و لباس را به زندان اوین تحویل دهند تا در اختیار عزیزانشان قرار گیرد در مقابل احکام بازداشتی قرار گرفتند که دارای تاریخهای جعلی بودند و مشخص بوده است که بعد از ربایش و زندانی شدن دانشجویان تهیه شده است.

متاسفانه تاکنون آقایان سعید حبیبی، بهروز کریمی زاده، مجید اشرف نژاد، یاسر پیرحیاتی، پیمان پیران و مهدی گرایلو از برجسته ترین نیروهای چپ دانشجویی و از اعضای رادیکال دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب نه تنها هیچ تماسی با خانواده ی خود نداشته اند که مقامات قضایی جمهوری اسلامی ایران از ارائه ی هرگونه اطلاعی از وضعیت آنها خودداری کرده و منکر بازداشت آنها هستند.

کلیه دانشجویان بازداشت شده از داشتن حق ملاقات با خانوده های خود محروم هستند. همه ی دانشجویان بازداشت شده از داشتن حق وکیل مدافع محروم بوده و نه تنها وکیلان مدافع در جلسات بازجویی حضور ندارند که حتی مقامات قضایی و امنیتی اجازه نمی دهند برگه های وکالت توسط زندانیان سیاسی امضا شود. همه ی دانشجویان بازداشت شده از حق داشتن تماس تلفنی با بستگان خود محروم هستند عده ی معدودی نیز که موفق به گرفتن تماس با خانواده ی خود شده اند نتوانسته اند آزادانه و بیش از چند جمله صحبت کنند.

به تمام انسانهای آزادی خواه و برابری طلب جهان، به تمام وجدانهای بیدار
دانشجویان مارکسیست ایران اکنون به شدت نگران وضعیت بیش از سی نفر از همفکران و همرزمان خود هستند که در بندهای امنیتی ویژه ایران محبوس هستند. این بندها هیچگونه ارتباطی با دنیای خارج خود ندارند و حتی از دید مسئولین اصلی زندان اوین خارج هستند. زندانیان سیاسی وارد این بندهای ویژه می شوند و در نبود هرگونه نظارتی برای «تخلیه اطلاعاتی»، «القای اتهام»، « شکستن متهم»، «اعتراف گیری دروغین»، «پرونده سازی» و مسائل اینچنینی تحت شدیدترین فشارهای جسمی، جنسی و روحی قرار می گیرند.

زندانیان سیاسی در حالی که رو به دیوار بر روی یک صندلی آهنی یا چوبی نشسته اند مجبور به جواب دادن به سوالات کتبی و شفاهی تیم بازجویی خود می شوند. این بازجویی ها برای ساعتهای متمادی و بدون هیچ استراحتی ادامه می یابد. اگر زندانی سیاسی حاضر به همکاری با بازجوهای خود نباشد و یا آنکه در مقابل «القای اتهامت» مقاومت کند ساعتهای سیاه فرا می رسند. بازجوها شروع به فحاشی می کنند و به تمام اعضای خانوداه، خصوصا اعضای مونث خانوده ی زندانی رکیکترین فحاشیهای جنسی را می کنند. فحاشیها با تهدیدهای مداوم و ضربات معمولی به پشت گردن و کتفها توام می شود و کم کم با رسیدن شب زمان شکنجه فرا می رسد. کسانی که به قول بازجوها «گارد شکن» هستند و برای درهم کوبیدن زندانیان مهارتهای ویژه ای دارند از راه می رسند. زندانی برای شکنجه از اتاق بازجویی به زیرزمین یا اتاق موتورخانه یا حیاط خلوت مخصوص هواخوری منتقل می شود. صدای «گارد شکنها» هیچ وقت از حال فریاد پائینتر نمی آید. رگباری از فحاشی و تهدید باریدن می گیرد. به زندانی دستور داده می شود که به صورت پی در پی بنشیند و بلند شود (بشین، پاشو) و او باید بین کتک خوردن و اطاعت یکی را انتخاب کند. در این حالت مدام «گارد شکن» از بیمار بودن پدر و مادر، سکته ی قلبی مادر در اثر شنیدن خبر زندانی شدن فرزند، داشتن دستور تعزیر از قاضی، طولانی بودن زمان بازداشت و غیره صحبت می کند. به محض کند شدن حرکت نشستن و برخاستن ضربات لگد و مشت زندانی را وا می دارد که سریعتر به کارش ادامه دهد. کم کم زندانی دچار خستگی و سستی می شود و در مفصل پا احساس بی حسی می کند و در اینجاست که مرحله ی جدید فشار «گارد شکن» ها آغاز می شود. به زندانی سیاسی دستور می دهند بر روی یک پای خود بایستد. در صورت تمرد از دستور ضربات پی در پی مشت به شکم و سیلی زدنهای مداوم در انتظار شما خواهد بود. روی یک پا ایستادن باز هم ضعف بدنی را شدیدتر می کند تا جایی که دیگر ایستادن روی یک پا امکان پذیر نباشد. «گارد شکن» این حالت را به حکم تجربه زود تشخیص می دهد. ضربات با تیغه ی بیرونی پا به بالا و پائین مفصل زانو از ناحیه پشت پا شروع می شود. هر ضربه ای تمام زانوها را خم می کند و تعادل را به هم میزند. درد وحشتناکی در تمام پاها می پیچد. بعد از چند ضربه ی اینچنینی ضربه با تیغه ی دست به دو سمت گردن شروع می شود. مشتهایی که به بین دو کتف و به روی ستون فقرات کوبیده می شود پرده ی سیاهی جلوی چشم ترسیم می کند. زندانی در این بین بارها و بارها روی زمین می افتد ولی «گارد شکن» با لیوان پلاستیکی یک بار مصرف به صورت، گردن و کمر وی آب سرد می پاشد و طول مدت هوشیاری زندانی را افزایش می دهد.

زندانی سیاسی را با همان حال با بیش از ۱۰۰ صفحه کاغذ بازجویی با سربرگ دادگاه انقلاب و یک خودکار بیک آبی به سلولش می فرستند و به او می گویند که اگر تا فردا تمام کاغذها را پر نکند شکنجه ها دوباره شروع می شود. زندانی بعد از آن همه فشار و آزار باید بین بیدار ماندن تا صبح و نوشتن برگه های بازجویی و شکنجه ی روز بعد یکی را انتخاب کند.

اگر تمردی از خواسته های بازجوها و مقاومتی در مقابل «گارد شکن» صورت گیرد تیم بازجویی با حکم تعزیری که از قاضی پروند اخذ شده است باز می گردد. حکم تعزیر دستور اسلامی شکنجه در اسلام است که توسط قاضی صادر می شود. دستها و پاهای زندانی سیاسی را به صورت باز به تخت چوبی می بندند و با کمربند، شلاق و یا کابل به کف پاها و کمر ضربه می زنند.

اگر بنا به دلیلی تیم بازجویی از تمدید قرار بازداشت طولانی مدت از سوی قاضی پرونده مطمئن نباشد سعی می کند ریسک نکرده و از انواعی از شکنجه که جراحاتی بر بدن باقی گذارد استفاده نکنند و در عوض به جای تعزیر و شلاق از شکنجه ی سپید یا شکنجه ی قرمز استفده می شود. در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ و ٣۲۵ سلولهای انفرادی خاصی وجود دارند که تماما به رنگ سپید یا قرمز هستند. زندانی سیاسی را برای مدت یک تا دو هفته درون این انفرادیهای یکدست سپید یا قرمز می اندازند و سراغی از او نمی گیرند. در سلولهای انفرادی دریچه ای به طول بیست سانتیمتر و عرض ده سانتیمتر در پائینی ترین نقطه ی درب سلول قرار دارد که زندانبانان غذای زندانی را از این دریچه داخل سلول می گذارند بنابراین زندانی تحت شکنجه ی سپید یا قرمز حتی نمی تواند لحظه ای زندان بان خود را ببیند. به دلیل رنگ یک دست سپید یا قرمز سلول بعد از دو تا سه روز حالت عصبی زندانی عوض می شود و دچار تنشهای عصبی شدید می شود. در صورت استفاده ی طولانی مدت از این شکنجه ی بی درد زندانی تا مرز جنون و از دست دادن قوای ذهنی به پیش می رود و زندانی سیاسی برای دیدن رنگی دیگر و فردی دیگر حاضر به هر نوع همکاری با تیم بازجویی می شود.

مرحله ای دیگر از شکنجه ی زندانیان سیاسی به خصوص زندانیان جوان شکنجه ی جنسی است. زندانی را از پشت دستبند می زنند و در حالی که چشمبند بر چشم دارد و رو به دیوار نگه داشته شده است، او را سه یا چهار نفری دوره می کنند. رکیکترین تهدیدات جنسی بر زبان آورده می شود و در میانه ی تهدیدات بدن زندانی را «دست مالی» می کنند. این شکنجه چنان فشار روحی به زندانی وارد می کند که یا زندانی به کلی بریده و حاضر به همکاری با بازجو می شود و یا در یک حمله ی عصبی به تیم بازجویی حمله ور می شود. قاضی پرونده به پشتوانه ی قوانینی که در حمایت از بازجو وضع شده است به دلیل حمله و یا توهین به بازجو ضمن تمدید قرار بازداشت موقت در مواقعی حکم تعزیر متهم را صادر می کند.

خوشبختانه به دلیل ارتباط های رسانه ای و حساسیت های نیروهای سیاسی، جمهوری اسلامی ایران دیگر نمی تواند از شکنجه هایی مانند گور آهنی، سوزاندن با اتوی داغ، شوک برقی و امثالهم استفاده کند. عوامل رژیم سعی می کنند دردناکترین شکنجه هایی را طراحی و به کار برند که کمترین اثر ماندگار ظاهری را داشته باشد. اما این مسئله تنها باعث شده است که شکنجه های جسمی جای خود را به شکنجه های روحی بدهند.

بی خوابی دادن یکی دیگر از وحشتناک ترین شکنجه هایی است که می تواند بر ضد یک زندانی سیاسی اعمال شود. متهم را در سلول انفرادی خاصی می اندازند که یک پرژکتور قوی از فاصله ی سه متری سقف داخل سلول را به شدت روشن و نورانی می کند. در سلول با صدای بلند اقدام به پخش آژیر و یا نوحه می کنند. اعصاب قربانی از هم متلاشی می شود و حتی در مواقعی که به مرز بیهوشی می رسد توسط زندانبان ها به دستشویی منتقل می شود. در این زمان سر زندانی را زیر شیر آب نگه می دارند تا خواب از سرش پریده و دوباره هوشیار شود سپس وی را مجددا در سلول روشن با صدای کر کننده ی آژیر و نوحه رها می کنند و این چرخه از ٣ تا ۷ روز ادامه می یابد.
شرحی که در بالا آمد تنها گوشه ای است از آنچه که در بندهای مخوف ٣۲۵ و ۲۰۹ می گذرد. دانشجویان آزادیخواه و برابری طلبی که اکنون در بند رژیم جمهوری اسلامی ایران هستند در معرض و خطر این رفتارهای غیر انسانی و ددمنشانه قرار دارند. این خطر برای زندانیانی که تاکنون با خانواده های خود تماس نگرفته اند بسیار بیشتر است.

زنده باد آزادی و برابری
دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب ایران

Tuesday, December 25, 2007

آشنائي با پادوهاي تآتري رژيم

هادی خرسندی
http://www.asgharagha.com/archives/001724.php

آشنائي با پادوهاي تآتري رژيم


بعد از مدت‌ها که فرصت کردم هولکي سري به اينترنت بزنم، در سايت پر و پيمان راديو زمانه اسم خودم را جزو شرکت‌کنندگان در به اصطلاح فستيوال تآتر کلن ديدم!
کم‌لطفي البته از سوي خانم اختر قاسمي، گزارشگر و عکاس هنرمند است که موقع نوشتن خبر، دقت نداشته که من بيست سي سال است از هرچه بوي گند جمهوري اسلامي بدهد، فراريم. (احتمالاً ناخودآگاهِ ايدئولژيک اخترخانم در اين سهوش دخيل بوده!)
يکبار قبل از اينکه فاش شود که مجيد فلاح‌زاده، پادوي تآتري جمهوري‌اسلامي است، در مقابل دعوتشان که به علت گرفتاري رد کرده بودم، ادب کردم و خوشباورانه پيامي براي فستيوال فرستادم و موفقيت‌شان را آرزو کردم! غافل از اينکه دارم موفقيت يکي از کارچاقکن‌هاي هنري رژيم را در خارج آرزو ميکنم! (خوشبختانه‌ همانطور که خانم قاسمي نوشته، هنرمندان آزاده‌ي مهاجر و تبعيدي، فستيوال را تحريم کردند. اسامي ديگري هم که رديف کرده، مربوط به قبل از لورفتگي است!)
نظير مجيد فلاح‌زاده، «لورفته‌اي» هم در لندن داريم به نام ايرج امامي، که او هم در راستاي فيلم و تآتر به ايران رفت و آمد ميکند و به «امامي واجبي نخورده!» معروف است! وجه تشابه ديگرشان اينکه هردو از بچه توده‌اي‌هاي در خدمت رژيم‌اند.
افشا نکردن اينها، خيانت به خون افسران جانباخته‌ي توده‌اي، و هزاران حبس کشيده‌ي حزب است و جفا به بسياران اعضا و هواداران شريف حزب توده است که هم اکنون در ايران و در تبعيد، (و عمو يوسف که اخيراً در مالموي سوئد ملاقاتش کردم!) با هرگونه ناگواري ساخته‌اند اما نه فستيوال براي رژيم راه انداختند، نه تعزيه‌خوان از ايران آوردند، نه اخبار مبادله کردند، نه هرگز سرسوزني از نفرتشان نسبت به رژيم آدمخور کم شده است

Saturday, December 22, 2007

اعتراض به قرارداد 22 میلیارد دلاری جدید "او.ام.ف" اتریش و حکومت آخوندی

اعتراض به قرارداد 22 میلیارد دلاری جدید "او.ام.ف" اتریش
و حکومت آخوندی
..........................

بزرگترین کمپانی نفت اتریش بنام "او.ام.ف"که تحت کنترل دولت قرار دارد قصد دارد تا آخر سال جاری قراردادی به مبلغ 22 میلیارد دلار با ایران به امضاء برساند. این قرارداد، اتریش و اروپا را بصورت بلامنازع به شرکای استراتژیک رژیم ایران مبدل می سازد. شریک جرم حکومتی که از تروریسم بین المللی حمایت کرده، بصورت خشنونت باری مردم کشور خود را سرکوب می کند و همچنین تصمیم خود را برای دستیابی به تسلیحات هسته ای که امنیت اروپا را مستقیما به مخاطره می اندازد و صلح جهانی را تهدید می کند، گرفته است. سرکوب سیستماتیک کردها و اقلیتهای مذهبی مانند بهائیان، اعدام همجنس گرایان به همراه سرکوب زنان که هرگز در مقابل قوانین اسلامی سر خم نکرده اند، در کنار ادامه تهدید نابودی اسرائیل و انکار هولاکاست، اساسی ترین ضروریات این رژیم است.

رویاهای خودباورانه شهادت و قربانی ملاها که بصورت فعال به عمل گذاشته می شود همانند افکار مخرب نازی هاست که از طرق سیاسی و یا مذهب جدید تا سرحد آمادگی برای قربانی کردن مردم خود برای مقاصد قیامت گونه رژیمشان توجیه می شد. در نتیجه ملاها به تسلیجات هسته ای دست می یابند و این دستیابی تلاشهای بازدارنده را بی تاثیر می سازد. آنهایی که به معامله و یا مذاکره با نماندگان جمهوری اسلامی چشم دوخته اند، در جایگاه مماشات با رژیمی قرار می گیرند که قابل مقایسه با تحمل نازی ها و رفتار تعامل گونه با تهدیدهای آنها است. مماشاتی که نه تنها مشوق جنگ بلکه عامل نابود کننده ترین نبردها در تاریخ اروپا محسوب می شود.

"او.ام.ف" کمکهای اقتصادی و سیاسی را به همراه ابزار تبلیغاتی در اختیار رژیم احمدی نژاد و قاتلان جهادی قرار می دهد. معامله نفتی "او.ام.ف" همچنین به ملاها برای برقراری اتحاد جماهیر اسلامی در سراسر جهان قوت قلب می دهد.

پیش از آنکه دیر شود، برای جلوگیری از این واقعه، ضروری است که برنامه هسته ای رژیم ایران متوقف شود. این تنها فرصت برای صلح هم در اینجا و هم در خاور میانه است.

برای جلوگیری از هر گونه تهدید نسبت به اسرائیل، رژیم ایران باید تحت فشارهای مداوم اقتصادی و سیاسی قرار گیرد. این بدان مفهوم است که باید با خطر مشارکت اروپا در برنامه ای که منجر به نابودی می شود و در عین حال خودش را در معرض موشکهای اتمی قرار می دهد، مقابله کرد.

ما از دولت اتریش می خواهیم که مذاکرات با ملاها را به حالت تعلیق در بیاورد و در مقابل این موارد را انجام دهد:

  • قطع بلادرنگ مذاکرات میان "او.ام.ف" و ملاهای ایرانی در چارچوب تحریمهای یکپارچه.
  • توقف هرگونه اعتباری که از سوی بانکهای اتریشی برای انجام معاملات با ایران اختصاص یافته است.
  • اعمال تحریمهای گسترده و موثر اتحادیه اروپا و سازمان ملل برای انزوای اقتصادی و سیاسی رژیم ایران.
  • حمایت از گروههای مخالف ایرانی که به مبارزه برای یک ایران دمکراتیک، آزاد و سکولار ادامه می دهند و ایجاد یک جایگزین واقعی برای رژیم کنونی.
.................... امضا .................

Thursday, December 20, 2007

سایت سینمای آزاد به روز شد

سایت سینمای آزاد به روز شد

نگاهی متفاوت به سینمای امروز ایران

صدای راستین سینمای ایران در تبعید

بخشی از مطالب

حرفهاوخبرها،گیلاس کال چه خوش طعم بود! (بصیرنصیبی)،نقد فیلم ده کیارستمی از مهستی شاهرخی،آغازنئورئالیسم در سیمای ایتالیا (هوشنک طاهری)،ما، روشنفکران ما و سینمای ما (گفتکوبا جمیله ندایی)گفتگو ی لیلا قرایی با بصیر نصیبی (فایل صوتی) و...

دیدار بعدی ما 5 ژانویه 2008

http://www.cinemaye-azad.com

Monday, November 19, 2007

قطعنامه کنفرانس اروپائی حزب مشروطه ایران (کنفرانس یک کشور یک ملت)





قطعنامه کنفرانس اروپائی حزب مشروطه ایران
(کنفرانس یک کشور یک ملت)

آنتورپن 17 – 18 نوامبر 2007




ما به عنوان هموندان حزبی که بیشتر و پیش تر از هر گرایش سیاسی دیگر، اولویت اصلی خود را نگهبانی استقلال و یگانگی ملی و یکپارچگی ایران قرار داده است در این روزهای پر مخاطره بار دیگر با احساس عمیق نگرانی از آینده و مسئولیت دربرابر ملت، اعلام می داریم:
1 ــ جمهوری اسلامی با برنامه تسلیحات اتمی خود امنیت بین المللی و موجودیت ایران را به خطر انداخته است و مسئولیت مستقیم حمله نظامی احتمالی به ایران و پیامد های مصیبت بار آن را بر عهده دارد. هدف رژیم از دستیابی به بمب اتمی صرفا تقویت موقعیت خویش است و ربطی به منافع ملی ایران ندارد.
2 ــ سیاست های تبعیض آمیز و سرکوبگرانه رژیم اسلامی در استان های مرزی ایران و فضای پر تنشی که بوجود آورده میدان مناسبی برای گروه های تجزیه طلب داخلی و قدرت های خارجی فراهم کرده است. این قدرت ها و عوامل آنان با بهره گیری از تجاوزات حکومت آخوندی-سپاهی به حقوق بشر و دامن زدن بر نارضائی و خشم برحق مردم در استان های مرزی ایران منتظر فرصت مناسب جنگ و حمله نظامی بر ایران هستند تا طرح های خود را به زیان ملت ایران عملی سازند.
3 ــ سه دهه حکومت بد ترین گروه فرمانروائی که تاریخ نزدیک تر ایران به یاد دارد کشور ما را چنان از هم گسیخته است که تاب جنگ و حمله نظامی را نخواهد آورد. بد ترین پیش بینی ها نیز در چنان صورتی می تواند درست درآید. ما همزمان جنگ و جمهوری اسلامی را محکوم می کنیم و اعلام می داریم که ایرانیان با همه دشمنی با رژیم در دفاع از سرزمین خود لحظه ای تردید نخواهند کرد. حمله نظامی به ایران مردمی را که تنها هواداران امریکا و غرب در آن منطقه اند به صورت دشمنان آنها درخواهد آورد.
3 ــ در عین حال به کسانی که در اوضاع بحرانی کنونی به اندیشه پاک کردن حساب های ایدئولوژیک خود هستند هشدار می دهیم که مبارزه ما در این مرحله با امریکا و غرب نیست که قبله گاه آنان را در جنگ سرد شکست داده است. ما حتی در این لحظات دشوار ترین و تلخ ترین گزینش ها، در جبهه جهانی دمکراسی و حقوق بشر خواهیم ماند و در اردوگاه تروریسم اسلامی و دیکتاتوری های ورشکسته جهان سوم قرار نخواهیم گرفت. مردم ما نباید پیوسته در مواقع بحرانی زیر تاثیر عواطف برانگیخته از چاله به چاه بیفتند. بد ترین احساسات دشمنانه و برحق ترین مخالفت ها نیز نمی باید اسباب دست ملاحظات شخصی و مسلکی شود. سی سال پیش مردم ما چنین اشتباهی کردند و دیگر جای تکرار آن نیست.
4 ــ حقوق اقوام ایرانی به موجب اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های آن در چهارچوب یک کشور (کشور یکپارچه ایران) و یک ملت (ملت یگانه ایران شامل اقوام و مذاهب گوناگون) و یک نظام حکومتی غیر متمرکز ــ که ما آن را حکومت های محلی اصطلاح کرده ایم ــ می تواند رعایت شود و هیچ نیازی به دامن زدن به کینه قومی و دشمنی زبانی نیست. ما با تاکید بر منشور حزب و قطعنامه عدم تمرکز و حقوق اقوام پیوست آن بار دیگر همه گروه هائی را که در پی تامین حقوق فرهنگی اقوام ایرانی و تمرکز زدائی از نظام حکومتی هستند فرا می خوانیم که از آمادگی تقریبا همه آزادیخواهان ایران برای درانداختن طرحی انسانی و پیشرو برای آینده ایران بهره گیرند. ایران در یگانگی خود که از گوناگونی اش برحاسته است آسان تر می تواند بهترین زندگی را برای همه ایرانیان فراهم دارد. سیاست ها و شعار هائی که ناگزیر به جنگ داخلی و پاکشوئی های قومی و زبانی و مداخله بیگانگان خواهد انجامید پیش از هرچیز به زیان اقوامی است که به نام آنها تاریخ و جغرافیا و زبانشناسی جعل می شود و تا همین جا آسیب های سخت به مبارزه ما با رژيم زده است. امید ما آن است که سازمان های قومی احساس همبستگی عمیق ما را بشناسند و دست دوستی ما را که همواره به سویشان دراز است بفشرند تا با هم ایران آزاد و آبادی بسازیم که هیچ کس در آن دچار سرکوبی و تبعیض نباشد
5 ــ ما به موجب اصل اول منشور حزب که بارها در ادبیات و مواضع رسمی بر آن تاکید شده است از "استقلال و تمامیت ارضی و یگانگی ملی ایران" که "برای ما از همه بالا تر است" "به هر قیمت و در هر وضعی دفاع می کنیم" و از هم اکنون برای هیچ کس جای تردید نمی گذاریم که درصورت جنگ و تجزیه ایران جای ما موقتا در کنار همه نیرو هائی ــ صرفنظر از پیشینه آنان ــ خواهد بود که بهر دلیل از یکپارچگی و یگانگی ملی ایران دفاع کنند. اول این کشور را نگاه خواهیم داشت و سپس پیکار خود را با رژیمی که مسئول همه تیره روزی های ماست از سر خواهیم گرفت. ما رهائی ایران و دمکراسی و حقوق بشر را زیر سایه بمب افکن های امریکائی نمی خواهیم. جمهوری اسلامی رفتنی است ولی ایران برگشتنی نخواهد بود.
6 ــ در شرایط بحران و مخاطره نخست می باید هر توهمی را از میان برد. آنها که طرح های حمله به ایران را می ریزند باید اطمینان یابند که مردم به پیشبازشان نخواهند آمد. آنها که فکر می کنند با حمله امریکا ایران از جمهوری اسلامی آزاد خواهد شد باید بدانند که جنگ، آنچه را که جمهوری اسلامی هنوز از عهده بر نیامده است کامل خواهد کرد. آنها که بمب اتمی رژیم را با غرور ملی ایرانیان درهم می آمیزند باید از پیامد های هولناک آن آگاه باشند. آنها که خیال تکه تکه کردن ملت و سرزمین ایران را به نام "حقوق ملیت ها" در سر می پزند باید از پیش دریابند که با چه مقاومت یکپارچه ای روبرو خواهند بود.
7 ــ حزب ما مانند همیشه و بی انتظار چندان، آماده همفکری و اقدامات همسو زیر شعار نه جنگ، نه جمهوری اسلامی، نه تجزیه ایران با همه نیرو های سیاسی است که موقعیت استثنائی کنونی را احساس می کنند.

پاينده ايران
زنده باد ملت ايران
حزب مشروطه ايران

پتیشن اَزادی عدنان حسن پور و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی




عدنان حسن پور، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر کرد در خطر اعدام است. او بهمراه روزنامه نگار دیگر کرد، بوتیمار، در سنندج مرکز استان کردستان دستگیر و زندانی شد.

من از جامعه جهانی میخواهم که به او و دیگران دوستداران اَزادی در ایران که زندگی خود را وقف اهداف انسانی خود کرده اند کمک کنند. شما میتوانید با عدم حمایت از سیستم ترور حاکم بر ایران و خودداری از مشروعیت بخشی به اَن به تلاش ایرانیان برای برپائی یک سیستم لائیک و دموکرات کمک کنید. اگر چنین کنید و رژیم اسلامی را بعنوان نماینده مردم ایران نشناسید، به ملتی که برای اَزادی خود نبرد میکند احترام گذاشته اید.

یک رژیم تروریست که در داخل ایران جنایت میکند، به دنیای خارج نیز رحم نخواهد کرد. برای مقابله با این خطرات، حداقلی که از دنیای متمدن انتظار میرود اینست که تا رژیم اسلامی کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی را اَزاد نکرده و فعالیتهای اتمی خود را متوقف ننموده است، اَنرا تحت تحریم های هوشمندانه اقتصادی و سیاسی قرار دهند.

مخاطب پتیشن مردم دنیا هستند تا از طریق فشار بر دولتهای خود به خواست های پتیشن تحقق ببخشند.

http://mehr.org/petition_political_prisoners_hassanpour.htm

متن های امضا شده برای سازمانها، اتحادیه ها، و نهادهای غیر دولتی

و همچنین نهادهای سیاسی و مسئولان دولتی فرستاده خواهد شد.

Saturday, November 17, 2007

"کارزار آزادی مهندس طبرزدی راه اندازی شد"

برای

آزادی مهندس طبرزدی

به نام آزادی
بار دیگر مهندس حشمت الله طبرزدی به اوین خانه ی دومش بازگشت. این در حالی بود که محکومیت ایشان تمام شده بود ومسئولین بدون اتهام تازه ای وی را بازداشت کرده اند. ما جمعی از دانشجویان مدافع حقوق بشر ضمن محکوم کردن این حرکت غیر قانونی کارزار آزادی ایشان را راه اندازی میکنیم . تاکید داریم کارزار آزادی مهندس طبرزدی هیچ گونه وابستگی به هیچ گروه ،حزب یا سازمانی ندارد و کاملا مستقل اداره میشود
دوستان برای حمایت می توانند نام کامل خود ودر صورت وجود وبلاگشان را در قسمت نظرات تارنما ثبت کنند


ویا با آدرس ایمیل زیر تماس بگیرند.
sostabarzadi@yahoo.com

وب سایت سینمای آزاد آغاز به کار کرد


وب سایت سینمای آزاد آغاز به کار کرد

 سرنگونی یکی از مخوفترین سیستم های مافیایی و ضد انسانی
نگاهی متفاوت به سینما در ایران
صدای سینمای ایران در تبعید

http://www.cinemaye-azad.com


...............

تبریک

بنیاد برومند :روز جهانی رواداری و مدارا

بنیاد برومند

به مناسبت روز جهانی رواداری و مدارا (۱۶ نوامبر)، بنیاد عبدالرحمن برومند برای پیشبرد حقوق بشر و دمکراسی در ایران خشنود است که ترجمه فارسی اعلامیه در باره محو همه اشکال نارواداری و تبعیض مبتنی بر دین یا اعتقاد سازمان ملل متحد، مصوب ۲۵ نوامبر ۱۹۸۱ ، را به خوانندگان تقدیم کند. این اعلامیه در کتابخانه اینترنتی و دو زبانه بنیاد، حاوی اسناد مربوط به مبانی دمکراسی و حقوق بشر، در دسترس همگان است.

بیش از ۲۸ سال است که قوانین و مقررات مبتنی بر نارواداری و تبعیض مشخصه فلسفه قضایی ایران بوده است. هزاران شهروند بخاطر اعتقادات مذهبی و سیاسیشان محاکمه شده اند و در بسیاری موارد زندانی شده و یا به قتل رسیده اند. مسیحیان، یهودیان، بهائیان، سنیها و نیز پیروان دیگر مذاهب، در کنار بیدینان، تنها به خاطر اعتقاداتشان اعدام شده اند.

مقامات ایرانی، بی اعتنا به ابراز انزجار و اعتراضهای بین المللی و ملی، پاسخ بهتری نیافته اند، مگر بستن دهان منتقدان واعمال سانسور و فیلتر کردن شمار بسیاری از سایتهای اینترنتی متعهد به حقوق مدنی، برابری و آزادیهای سیاسی.

سایت بنیاد برومند نیز که دربرگیرنده کتابخانه دمکراسی و یادبود امید برای افرادی است که از سال ۱۳۵۷ توسط جمهوری اسلامی کشته شده اند، اخیراً توسط دولت ایران به فهرست درازی از بلاگهای مدنی و سایتهای مسدود شده، اضافه گشته است.

دولت ایران به جای فیلتر کردن سایتی که به یادبود قربانیان و حفظ حافظه جمعی اختصاص دارد، میبایست پاسخگوی بازماندگان آنها باشد و آنها را از هرگونه اقامه دعوای قانونی علیه عزیزانشان باخبر ساخته و محل دفن شهروندانی را که در خفا محاکمه و اعدام شده اند اعلام کند. به جای نصب فیلترهای اینترنتی که زیرکانه توسط بسیاری از ایرانیان خنثی می شود، دولت میبایست ممنوعیت تمامی سایتهای منعکس کننده نارضایتی اجتماعی را لغو کند. مقامات میبایست در مقابل خواست عمومی آزادی مذهب، آزادی بیان، مدارا و برابری در مقابل قانون سر تسلیم فرود آورد.

بنیاد برومند پایبند به مستند کردن موارد نقض حقوق بشر در ایران است و از تمامی ایرانیان سراسر جهان مصرانه تقاضا میکند تا مدارک و جزئیات مربوط به افرادی که از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ تا کنون در ایران دستگیر و کشته شده اند را برای ثبت در امید به بنیاد ارسال کنند. این مشارکتی حیاتی است چرا که در غیر اینصورت روایات تحریف شده ای که توسط مقامات جمهوری اسلامی ارائه میشوند، تنها روایات در دسترس درباره رنجها و مرگ هزاران ایرانی خواهد بود که اعدام گشته اند.

بنیاد برومند نهادی غیردولتی و غیرانتفاعی است که در فروردین ۱۳۷۰(آوریل ۱۹۹۱) تاسیس شده و متعهد به پیشبرد حقوق بشر و دمکراسی در ایران است. بنیاد سازمانی مستقل و بدون وابستگی سیاسی است که پایبند به پیشبرد آگاهی نسبت به حقوق بشر از راه آموزش و انتشار اطلاعات به مثابه پیش شرط ضروری برای ایجاد یک دمکراسی پایدار در ایران است.
Home

Saturday, November 10, 2007

هم اوا: ما جنگ نمی خواهیم!

هم آوا گامی است برای هم صدایی وبلاگ نویسان برای ایرانی بهتر؛ هر روز در کنار شما و با شما به بررسی دلایل ضعف تاریخیمان در نرسیدن به دموکراسی واقعی خواهیم پرداخت و سپاسگزار خواهم شد با مطالعه تمامی مطالب و نظرات مندرج در این وبلاگ، راهی صحیح را برای آینده ای بهتر جهت احقاق حقوق بشر در ایران بیابیم. ضمنا این وبلاگ آمادگی خودش رو برای انعکاس نوشته های شما در این زمینه اعلام میکنه

هم آوا


مخالفت خود را با حمله نظامی به ایران نشان دهیم.


دریافت لوگو

http://hamava01.blogfa.com/

Wednesday, November 07, 2007

شرح وقايع شکنجه هاي قرون وسطايي بر سه دانشجوي پلي تکنيک

Die Grafik "http://www.hra-iran.org/Arshiv_86/images/logo_khakestari02.gif" kann nicht angezeigt werden, weil sie Fehler enthält.

شرح وقايع شکنجه هاي قرون وسطايي بر سه دانشجوي پلي تکنيک
.....................................

این گزارش شرح وقایع ایست که بر سه تن از دانشجویان دانشگاه امیر کبیر آقایان مجید توکلی ، احمد قصابان و احسان منصوری در پشت درب های بسته بازداشتگاه 209 اطلاعات گذشت و نهایتا این افراد را مجبور به پذیرش اتهامات ناروا نمود می باشد.

نظر به اینکه این افراد از تمامی راهکارهای قانونی برای استیلای حقوق انسانی خود و رسانیدن صدای مظلومیت خود به مسئولان ذی ربط استفاده نمودند و متاسفانه به دلیل عدم توجه مسئولان و بلاخص اظهارات اخیر علیرضا آقایی رئیس دادگستری ، این مجموعه را بر آن داشت تا مدعیات این افراد را که به کمیته به اصطلاع حقیقت یاب قوه قضائیه نیز گفته شد و یک واکنش حقیقی را نیز در پی نداشت جهت تنویر افکار عمومی منتشر نماید.


شکنجه و فشارهای روحی و روانی در پرسه بازجویی :

1- استفاده از چشم بند به استثنای لحظات حضور در سلول انفرادی حتی برای رفتن به حمام و دستشویی نیز می بایست از چشم بند استفاده می کردیم . در تمام طول بازجویی ها نیز چشم بند روی چشم بود و در حین نوشتن تنها به اندازه یکی دو انگشت اجازه داده میشد چشم بند را به طرف بالا بکشیم و از زیر چشم بند صفحات بازجویی را پاسخ دهیم.

2- نگهداری در سلول چهار پنج متر مکعبی که نور کافی در آن وجود نداشت این سلول به دلیل کوچکی ، امکان هیچگونه تحرکی در آن وجود نداشت و فقط با یک لامپ کم نور به صورت شبانه روزی روشنایی اندکی ایجاد می کرد که به علت دراز مدت حضور در سلول موجب کاهش بینای شده است

3- عدم تماس با خانواده و یا هر گونه ارتباط دیگر و ممانعت از اطلاع بازداشت و حضور در بند امنیتی 209 تا 25 روز ( مجید توکلی )

4- طرح موارد بی ارتباط به پرونده و ایجاد ترس و هراس و بیان تهدید دیگران و تهدید به اعدام و فضا سازی های مرتبط برای باور پذیری این تهدیدات

5- آزاد کردن و مشایعت تا بیرون درب 209 و بازگرداندن مجدد به سلول انفرادی ( احمد قصابان )

6- قرار دادن فرد بین اعتراف و آزادی دوستان در برابر پایداری و شکنجه دوستان

7- عدم رسیدگی مناسب پزشکی و یا بی توجهی نسبت به برخی موارد پزشکی از زندانی در مورد اعتصابات نیز چنان بی توجهی صورت گرفت که وضعیت و شرایط بحرانی ایجاد شد ( مجید توکلی ) و این در حالی است که در شرایط اعتصاب غذا احتیاج به مراقبت بیشتری وجود دارد .

8- تلقین اتفاقات ناگوار یا تعریف تهدیدات بیان مکرر از زبان نگهبانان با تحریک برنامه ریزی بازجو

9- حرکت به صورت نشسته بر روی زمین در مسافت های طولانی و یا بالا و پائین رفتن از پله ها ( اصطلاحا پا مرغی )

10- بیان تهدیداتی شامل بر اخراج پدر و برادر از محل کار و یا برادر و خواهر از محل تحصیل با ارائه مدارک اخراج

11- نگهداشتن به مدت طولانی در اتاق بازجویی و در وضعیت انتظار و اضطراب شدید بدون مراجعه بازجو

12- ایستادن مستمر و طولانی بیش از 8 ساعت حین بازجویی بویژه بمنظور جلوگیری از خواب و بازجویی های طولانی ( مجید توکلی و احسان منصوری )

13- فضا سازی در مورد بروز حوادث ناگوار برای اعضای خانواده و پخش صدای ضربان قلب در طول شب در سلول ( احمد قصابان ) و ایجاد زوزه های ممتد و ناله های خاص در طول شب

14- انجام تنبهاتی چون نشستن و برخواستن پی در پی ، ایستادن بر یک پا و نگهداشتن دست در بالای سر جهت خلاصی از بازجویی های فنی و ضرب و شتم شدید

15- بیان حضور مادر و وابستگان نزدیک و دوستان در زندان و شنیده شدن صدای گریستن یک زن از محلی در اتاق بازجویی به شکلی که ادعای حضور مادر را تائید نماید .

16- انجام بازجویی های خاص و ویژه ی به نام بازجویی های فنی که در آن چند بازجو به صورت همزمان ( معمولا بیش از سه نفر ) با کشیدن ، هول دادن ، فریاد زدن در گوش، ضربات مشت و لگد و سوالات متعدد و متنوع به منظور آزار و اذیت . این بازجویی نتیجه ای جز از حال رفتن نداشت و احتمالا قصد اخذ مطلب در این مورد بازجویی وجود نداشته است و فقط جهت همکاری در بازجویی عادی از این روش استفاده میشده است ( مجید توکلی )

17- شکنجه دوستان در نزدیکی محل بازجویی به طوری که صدای ضرب و شتم به وضوح شنیده میشد و حتی مواردی معدود حضور در شکنجه یکی از دوستان و پذیرش اتهامات به منظور جلوگیری از ادامه شکنجه ( حضور احمد قصابان در صحنه شکنجه مجید توکلی ) در برخی از موارد چون شنیدن صدای کوبیده شدن سر دوستان به دیوار بسیار سخت بود .

18- تهدید و بازداشت اعضای خانواده و دوستان به منظور اخذ اطلاع و ایجاد فشار

19- تحقیر و توهین و گفتن ناسزا به طوری که روال عادی بازجوها شده بود

20- بیان الفاظ رکیک و توهین های مکرر بویژه نسبت به پدر و مادر ( در مورد مجید توکلی بیشتر بوده )

21- تهدید به استفاده از ابزار و آلات غیر معمول بمنظور شکنجه از جمله شیشه نوشابه و تخم مرغ آب پز و یا تهدید به تجاوز چه توسط بازجو ها و چه از طریق قرار دادن در بند های خاص که بازجو عنوان می کرد .

22- ضرب و شتم شدید در هنکام بازداشت و شدیدترن برخورد های ممکن در حین انتقال به زندان ( احسان منصوری )

23- ضرب و شتم شدید ، ضربات سیلی به صورت و پشت گردن و فرق سر به تعداد زیاد طوری که آثار کبودی به وضوح در این موضع های بدن کاملا مشهود بود همچنین ضربات مشت ، فرق سر و پیشانی ، بازوها و لگد به پاها ، سینه و شکم به طوری که گاه در حین بازجویی زندانی از حال رفته و بر زمین می افتاد کوبیدن سر به دیوار و پرت کردن زندانی که در اوج اعصبانیت بازجو صورت می گیرد.

24- گرفتن مو و بلند کردن از روی زمین و زدن مشت و سیلی های متوالی به صورت و پرت کردن روز زمین و تکرار این کار ( مجید توکلی )

25- قرار دادن پا بر روی انگشتان دست و پا و یا قرار دادن زانو بر روی کمر و فشار شدید بر روی زندانی و همچنین قرار دادن ابزاری چون خودکار در بین انگشتان دست و فشار به دست که گاه به علت زخمهای ایجاد شده در دست عفونت شدید در انگشت ایجاد میشد که عامل آن بیشتر قرار گرفتن کفش کثیف بوده است ( احمد قصابان عفونت انگشت دست )

26- قرار دادن پا بر روی سر و صورت پس از اینکه به واسطه شدت ضربات بر روی زمین افتاده و گاه در حین این عمل چنان رفتارهای زننده ای صورت میگرفت که مثلا کفش کثیف روی صورت کشیده میشد که ادامه بازجویی ممکن نبود و برای تمیز کردن سر و صورت به دستشویی رفته تا سر و صورت شسته شود ( مجید توکلی )

27- بیدار کردن ناگهانی از خواب و انتقال ب حالت دو ( دویدن ) همراه با بازجویی و ضرب و شتم شدید که گاه منجر به بروز رعشه های ممتد و طولانی ، لرزش و عدم تکلم می گردید که با خوابانیدن و خوراندن آب ، چایی ، شکلات ، عسل سعی در کنترل این وضعیت میشدند ( مجید توکلی )

28- در طول بازجویی گاه شدت ضربات و ضرب و شتم به حدی میرسید که به طور مکرر فرد از حال رفته و با آب و مواد شیرین به هوش می آمد و این امر گاه در طول یک بازجویی چند بار تکرار میشد .

29- طولانی شدن بازجویی و ممانعت از خوابیدن که گاه این بازجویی های طولانی و بدون وقفه 36 ساعت ( مجید توکلی ) و حتی 48 ساعت ( احسان منصوری ) نیز میرسید ولی بازجویی ها 12 تا 14 ساعت بیشتر طول نمیکشید .

30- بی توجهی به زخم های ایجاد شده موجب عفونت میشد که در این موارد توسط بهداری جراحی صورت میگرفت ( احمد قصابان ) و یا این بی توجهی ها نسبت به آسیب دیدگی های مفاصل و عضلات بود که مهم نشستن و ایستادن طولانی بود با این وجود فرد مجبور به نشستن و یا ایستادن طولانی می کردند ( مجید توکلی )

31- پس از ضرب و شتم های صورت گرفته همیشه حداقل یک ساعت و گاه تا 4 ساعت در اتاق بازجویی فرد نگه داشته میشد و برخی آثار مشهود تر از بین برود و یا در مقابل خونریزی های دهان و لب نیز سریعا در هر مقطع از بازجویی که بود سریعا به دستشویی و کاملا دهان شستشو داده میشد ( مجید توکلی ) در مورد لباس نیز تلاش برای تمیز کردن آن قبل از مراجعه به سلول صورت میگرفت .

32- استفاده از صندلی برای ایجاد ضربات شدید ( مجید توکلی )

33- استفاده از ابزار نوک تیز چون کلید برای فشار به بدن بویژه سر

34- استفاده از شلاق ( احمد قصابان) و تهدید به اخذ حکم تعزیر ( شلاق ) از قاضی

35- نبود شرایط مناسب بهداشتی از جمله کثیف بودن موکت کف اتاق و عدم وجود آب شرب و اجبار در استفاده از آب لوله کشی 209 که آب چاه می باشد .

36- قطع تلفن و ملاقات پس از اجازه آن توسط قاضی ( پس از دو ماه از بازداشت این اجازه داده شد ) در هر برهه ای که بازجوها می خواستند به منظور فشار

37- انتقال به سلول انفرادی پس از انتقال به سوئیت جهت فشار و اخذ مطالب جدید

38- حضور بازجوو یا نگهبان واسطه سیستم اطلاعاتی حین تماس های تلفنی ( 10 دقیقه در هفته ) علاوه بر ضبط مکالمه جهت قطع تماس در صورت تمایل و همچنین حضور این افراد در ملاقات های 20 دقیقه ای که هفتگی بود البته در نیمه دوم حضور در 209 اجازه تلفن و ملاقات داده شد که به دلایل مختلف نیز از انجام آنها در برهه هایی ممانعت به عمل می آمد.

Human Rights Activists in Iran

Tel : 02188061309 | Fax : 1-586-816-0537 | Email : Info@Hra-Iran.Org

Email : Info@Hra-Iran.org
Tel in Iran : 021 - 88061309
Fax in Iran : 021 - 88061309
Tel office : 1 - 310 - 598 - 3634
Tel office : 1 - 310 - 598 - 3986
Fax office :1 - 586 - 816 - 0537

Wednesday, October 17, 2007

اعلامیه حزب مشروطه ایران





یک شکست دیگر در انتظار ایران



کنفرانس سران کشور های کرانه ای دریای خزر نمی توانست در موقعیتی ضعیف تر از این برای ایران برگزار شود. جمهوری اسلامی در تهدید تحریم های اقتصادی بیشتر و احتمال حمله نظامی امریکا بیش از پیش وابسته و نیازمند روسیه است، و روسیه در رقابتی که در کشور های آسیای مرکزی با امریکا دارد فرصتی یافته است که به هزینه ایران دل آنها را به دست آورد. گفتگو ها درباره تقسیم دریای خزر که به احتمال بسیاردراین کنفرانس انجام خواهد گرفت جز کوتاه تر کردن دست ایران نتیجه ای نمی تواند داشته باشد. جمهوری اسلامی تاب پایداری در برابر روسیه ندارد و روسها تا کنون نشان داده اند که هر امتیازی لازم داشته باشند از یک رژیم ناتوان و منفور می گیرند.

از میان رفتن اتحاد شوروی که به همسایگی دویست ساله ایران و روسیه پایان داد ایران را از لعنت آن همسایگی آزاد کرد. روسیه در دوران پیش و پس از انقلاب کمونیستی بزرگ ترین دشمن استقلال و تمامیت ایران بود و تجاوزات روسها به ایران از آغاز سده نوزدهم تا نیمه سده بیستم از شماره بیرون است. فروپاشی امپراتوری کمونیستی روسی ما را از آن خطر همیشه حاضر آزاد کرد. ولی آن رویداد در زمان جمهوری اسلامی بود و ایران نه تنها نتوانست از امکانات گسترده ای که برای گسترش مناسبات با سرزمین های آسیای مرکزی و قفقاز پدید آمده بود بهره ای بگیرد بلکه به دلیل برنامه تسلیحات اتمی بیش از گذشته وابسته روسیه شد و به امتیاز دادن افتاد.

با آنکه در شرایط کنونی موازنه نیرو ها هیچ خوشبینی به آینده ایران در دریای خزر نمی توان داشت اعتراض هر چه گسترده تر مردم به امتیازاتی که رژیم آماده است به پشتیبانان خارجی خود بدهد تنها واکنش درست همه ایرانیان دلسوز خواهد بود.

پاينده ايران
زنده باد ملت ايران
حزب مشروطه ايران


Tuesday, October 16, 2007

بيانيه حزب پان ايرانيست:



کوتاه آمدن از حق 50 درصدی ملت ایران

در دریای مازندران

خیانت آشکاری است

که قابل بخشایش نخواهد بود.

هم میهن

در خبرها است که سران کشورهای حاشیه دریای مازندران بزودی در تهران جلسه ای خواهند داشت، حزب پان ایرانیست شدیدا هشدار می دهد که ملت ایران و تاریخ ایران هرگز قبول نخواهند کرد که با هر توجیه و استنادی حق 50 درصدی ملت ایران در دریای مازندران حتی یک درصد کاهش یابد و گذشت از این حق 50 درصدی تاریخی را خیانت آشکار و غیر قابل بخشش به حقوق ژئوپولتیک ایران و به خطر انداختن منافع حیاتی ملت ایران در منطقه می داند و امضاء کنندگان چنان قراردادهایی را مقدمین علیه امنیت ملی ایران می شناسد.

پاینده ایران

حزب پان ایرانیست


جستاری در همین ارتباط از دکتر ابراهیم میرانی

http://ahangekhon.blogfa.com/post-101.aspx

Saturday, October 13, 2007

تظاهرات اعتراضي (( نهضت فوتبال)) 22 مهر 1386

دعوت به
تظاهرات اعتراضي
(( نهضت فوتبال)) 22 مهر
1386





هموطنان
ايرانيان بستوه آمده وسرشارنفرت ازحكومت آخوندهاي دزد و جنايتكار،

درشرايط كنوني كه ملايان درصددند تا بهر طريق ممكن ولو با حراج ثروتهاي ملي و به تاراج دادن منايع نسلهاي آينده حتي حدود وثغور درياها منجمله منابع درياي مازندران را به اربا بان خدا ناشنا س خود، ماندگاري وبقاي ننگين خود را تضمين نمايند،
درشرايطي كه پاسخ هرگونه اعتراضي ولو مسالمت آميز شكنجه وزندان واعدام وارتداد محسوب ميشود، وهرمبارزي بمسلخ فرستاده ميشود،
درشرايطي كه دانشگاه جولانگاه مشتي دانشجوي بسيجي وانصاري و سرسپرده شده،، ودانشجويان حقيقي اين مرزوبوم ازتمامي حقوق قانوني وانساني وصنفي محروم شده وميشوند، وهر روز شاهد تعليق واخراج استادان و دانشجويان ازدانشگاهها بجرم آزادي خواهي وعدالت طلبي وحقگوئي هستيم،
ودردوراني كه احمدي نزاد با حمايت همه جانبه رهبر وديگرسردمداران رزيم يكه تازميدان شده وجنگ زرگري بين آقايان به بازيهاي روز بدل گرديده،
درصورتيكه همه شان سروته يك كرباسند وهيچ تفا وتي بين اين با آن، وهيچ فرقي بين احمدي نژاد با خاتمي، يا محسني ازه اي با هاشمي رفسنجاني، وهيچ وجه تما يزي بين حداد عادل با كروبي، وووووووووو نيست،
بي قا نوني وچپا ول، هرج ومرج اقتصادي، وگرانيهاي كمرشكن درمملكت بيداد ميكند،
ودرموقعيكه همه ملايان به بها نه ادامه فعالينهاي هسته اي دارند برطبل جنگ ميكوبند، تا جا ئيكه صداي صفيرموشكها وبمبها را درتصورات ما زنده ميكند،
با يد كه بخود بيا ئيم وتا قبل ازبروزفاجعه واينكه مملكت به نا بودي كامل سوق داده شود،، با حركتي منسجم وملي وسراسري ازنا بودي كشورجلوگيري نمائيم.

بهمين دليل است كه بخشها ئي ازجامعه مبارزان داخلي، با تفكرات واند يشه هاي متفا وت وبا اعتقاد راسخ به برقراري يك حكومت سكولار، وحكومتي مبتني برآراء ملت برآن شده اند تا ازهرفرصت مناسبي براي نيل به اين هدف مقد س و بمنظور يك رويا روئي مسالمت آميزاعتراضي بمنظورعقب راندن حكومت اسلامي ومحترم شمردن حقوق ملت ايران سود برده ،، وصداي اعتراض خودازمظالم اين حكومت را بگوش جهانيان برساند.
روزيكشنبه 22/7/86 يكي ازآن فرصتهاي طلائي است كه ميتواند ما ايرانيان،، يا حداقل شهروندان تهراني را دركنارهم قراردهد.

روزيكشنبه روزيست كه دو تيم فوتبال مطرح كشور،، يعني ((استقلال و پرسپوليس)) كه همواره ازبيشترين حجم وتعداد تماشاگربرخوداربوده وهستند دراستاديوم آزادي طي مسابقه اي رو در روي يكديگر قرارخواهند گرفت. تجربه نشان داده است كه مسا بقه اين دوتيم همواره موجبات هراس رزيم منفوراسلامي ازمردم را درپي داشته و هميشه تلاش داشته است كه تا حد ممكن مسابقه بين اين دوتيم هرگز برگزار نشود. چرا كه ازحضوريكصد هزارايراني خشمگين وبيزارازحكومت آخوندي دريك مكان وحشت زده وهراسناك است.

پس بيا ئيم روز يكشنبه 22/7/86 را به يك روز همبستگي ملي براي جنگيدن بارزيم بد ل نما ئيم. بيائيم ضمن حضوردراستاد يوم از طرفندهاي رزيم پيشگيري نموده وبعد ازاتمام با زي اين همبستگي وموج اعتراضي مان را ازاستاد يوم آزادي بخيا با نهاي تهران، خصوصا" خيا بان آزادي تا ميدان انقلاب گسترش داده ونفرت خود ازاين رزيم را درمعرض ديد ملايان ازيكسو وجهانيان ازسوي ديگر قراردهيم.

بگذاريد تا ولاد يمير پوتين مفت خور،، و حامي دروغين ملا يا ن درما نده دريا بد كه هرقرارداد وپيماني كه بين جمهوري اسلامي واو يا د يگررهبران جهان منعقد گردد ازمنظرملت ايران مردود و درايران آزاد و رها شده فردا از لوث وجود آخوندها كمترين ارزشي نخواهد داشت.

وعده د يدار ما تهرانيها وديگر هموطنان،، يكشنبه 22/7/86 ساعت 30 / 3 بعدازظهر دراستا د يوم آزادي وا طرا ف، وپس ازآن درخيا بان آزادي تا ميدان انقلاب ودر صورت امكان فراترازاين مسيرها.
لطفا" درانتشا رگسترده تراين فراخوان مبارزين را ياري كنيد. با سپا س

بخشهائي ائتلافي و همسواز مبارزين
تهران – ايران

Thursday, October 11, 2007

به اعدام ها پایان دهیدا


اعلامیه حزب مشروطه ایران

به اعدام ها پایان دهیدا



روز جهانی لغو مجازات اعدام فرصت دیگری است برای جلب توجه جهانیان به جنایاتی که به نام قانون در ایران انجام می گیرد. به موجب آمار رسمی اعدام های گزارش شده در جهان در سال گذشته جمهوری اسلامی با فاصله کمی پس از چین، با جمعیتی بیش از شانزده برابر ایران، بزرگ ترین رقم اعدامی ها را داشته است. در میان کسانی که به دست رژيم اسلامی اعدام شده اند تعدادی نوجوانان قرار دارند که در وحشی ترین حکومت ها نیز به چنین کیفری نمی رسند.
اعدام حتی در قانونی ترین حکومت ها و به حکم آزاد ترین دادگاه ها نیز عملی غیر انسانی است. هیچ مرجعی حق ندارد زندگی را از کسی بگیرد. در حکومتی مانند جمهوری اسلامی که هر آخوندی به استناد قوانین قرون وسطائی خود حق هر تجاوز و جنایتی می دهد، اعدام، غیر انسانی تر از هر جای دیگر است. حکومتی که زندگی را بر مردم تنگ کرده است به خود حق می دهد به کمترین بهانه هر که را مزاحم خود تشخیص می دهد از زندگی محروم سازد.
بالا گرفتن جرائم خشونت بار در ایران فراورده مستقیم حکومتی است که خشونت را مانند هوا تنفس می کند. اعدام های بی شمار بیش از هر چیز به خشونتی که جامعه ما را بر می دارد دامن می زند. حزب مشروطه ایران از همان اوایل فعالیت خود از لغو کیفر اعدام به عنوان نخستین اقدام برای پایان دادن به فرهنگ خشونت دفاع کرده است. ما با همه نیرو پشتیبان مبارزه جهانی برای پایان دادن به کیفر اعدام هستیم.

پاينده ايران
زنده باد ملت ايران
حزب مشروطه ايران


Wednesday, October 10, 2007

اعلام آمادگی برای شهادت دادن در دادگاه

اعلام آمادگی برای شهادت دادن در دادگاه،
برای بازگشایی پرونده
جلاد صیاد شیرازی،
لاجوردی جنایتکار
و دیگر سردمداران رژیم جمهوری اسلامی


ما تعدادی از زندانیان سیاسی سابق که هر کدام به نحوی از سیاهچالهای اوین، قزل حصار، گوهردشت و سایر زندانهای ایران جان بدر برده ایم، به همراه تعدادی از هنرمندان، نویسندگان و فعالان سیاسی آمادگی خود را برای شهادت دادن در هر دادگاهی- چه در فرانسه و چه در اقصی نقاط دنیا - که پرونده ی جلاد صیاد شیرازی، لاجوردی جنایتکار و یا هر یک از دیگر دژخیمان رژیم را بگشاید، اعلام می کنیم.

هر کدام از ما شاهدان زنده ای هستیم از ظلم و جنایت این رژیم و دست اندرکاران ضد بشری اش. به این ترتیب از تمام خانواده ها، زندانیان سیاسی سابق، هنرمندان و ایرانیان شریفی که هر کدام به نحوی مورد ظلم و ستم این رژیم قرار گرفته اند دعوت می کنیم که آمادگی خود را برای شهادت دادن در این دادگاهها اعلام کنند. تا اگر سردمداران رژیم ریگی به کفش ندارند به میدان بیایند تا ببینیم چه کسی در یک دادگاه بی طرف برنده خواهد شد.

به امید روزی که با تلاش تک تک ما تمامی سردمداران رژیم جمهوری اسلامی در دادگاه های بین المللی محاکمه شوند.

atefehm@hotmail.com

امضا کنندگان به ترتیب حروف الفبا :

لیست 1
1- عاطفه اقبال زندانی سیاسی سابق
2- جمشید پیمان شاعر و نویسنده
3- ملیحه حسینی زندانی سیاسی سابق
4- الیاس خادمی فعال سیاسی
5- مهدی رضوی نویسنده
6- زهره زنجانی زندانی سیاسی سابق
7- نرگس شایسته زندانی سیاسی سابق
8- محمد شمس موسیقیدان و رهبر ارکستر
9- مهرداد فراهانی زندانی سیاسی سابق
10- ستار لقایی روزنامه نگار و نویسنده
11- یدی لرستانی نویسنده
12- منوچهر مرعشی نویسنده
13- علی معصومی تاریخ نگار و نویسنده
14- اسماعیل یغمایی شاعر و نویسنده

لیست 2
15- علی آیراملو زندانی سیاسی سابق
16- علی اصغر بهروزیان نویسنده، مترجم
17- رضا برگ بیدی زندانی سیاسی سابق، نویسنده
18- سارا حافظ زندانی سیاسی سابق
19- عمید حافظ معلم و نویسنده
20- مسعود خواجه حالی پزشک، زندانی سیاسی سابق
21- علی دوستکام فعال سیاسی
22- کیانوش رشیدی ژورنالیست، نقاش
23- محمد طحانی زندانی سیاسی سابق
24- حسین عبدی فعال سیاسی
25- جمال فراهانی فعال سیاسی
26- حسین کریمی فعال سیاسی
27- فریده کحالی زندانی سیاسی سابق
28- تورج محمدی فعال سیاسی
29- مهرداد نیکزاد ژورنالیست، فعال سیاسی
30- قدیر هاشم زاده فعال سیاسی
31- مهرداد هرسینی نویسنده

لیست 3
32 – اسد احمدی زندانی سیاسی سابق، دانشجوی پزشکی
33- سعید اطلس نویسنده
34- محمد حسین توتونچیان زندانی سیاسی سابق
35- سعید توتونچیان زندانی سیاسی سابق
36- احسان توتوچیان زندانی سیاسی سابق
37- حسین حسینی زندانی سیاسی سابق، نویسنده
38- جواد شفایی زندانی سیاسی سابق
39- زهرا سادات معینی زندانی سیاسی سابق
40 - امین نامداری زندانی سیاسی سابق
41 - نادر نوری دیپلمات سابق ایران
42 - سیمین نوری مسئول انجمن زنان ایرانی

لیست 4
43 - مصطفی احمدی زندانی سیاسی سابق
44 - مصیب جلالی زندانی سیاسی سابق
48 – پروین رجبی فعال سیاسی
49 – فرحناز رسولی فعال سیاسی
50 - حسن ریوندی زندانی سیاسی سابق، مددکار اجتماعی
51 - ابوالفتح فروزنده جو زندانی سیاسی قبلی
52 - عزیز فولاد وند دکتر جامعه شناس، مترجم،
53 - فریده گیویان فعال سیاسی
54 - محمد رضا ماسالی زندانی سیاسی سابق
55 - علی میرشاه قاسمی فعال سیاسی
56 - جلال مظاهری فعال سیاسی
57 - شیرین نریمان زندانی سیاسی سابق

لیست 5
58- جمشید ادهمی زندانی سیاسی سابق
59- فریدون دادجو زندانی سیاسی سابق
60- مریم زاهد فعال سیاسی
61- سارا شاه محمدی زندانی سیاسی سابق
62- بهرام صادقی زندانی سیاسی سابق
63- علیرضا فلاحی زندانی سیاسی سابق
64- علیرضا قلی پور تمرین پناهنده سیاسی
65- زهره محسنی پور زندانی سیاسی سابق
66- علی موسوی زندانی سیاسی سابق
67- زهره محسنی پور زندانی سیاسی سابق