بعد از مدتها که فرصت کردم هولکي سري به اينترنت بزنم، در سايت پر و پيمان راديو زمانه اسم خودم را جزو شرکتکنندگان در به اصطلاح فستيوال تآتر کلن ديدم!
کملطفي البته از سوي خانم اختر قاسمي، گزارشگر و عکاس هنرمند است که موقع نوشتن خبر، دقت نداشته که من بيست سي سال است از هرچه بوي گند جمهوري اسلامي بدهد، فراريم. (احتمالاً ناخودآگاهِ ايدئولژيک اخترخانم در اين سهوش دخيل بوده!)
يکبار قبل از اينکه فاش شود که مجيد فلاحزاده، پادوي تآتري جمهورياسلامي است، در مقابل دعوتشان که به علت گرفتاري رد کرده بودم، ادب کردم و خوشباورانه پيامي براي فستيوال فرستادم و موفقيتشان را آرزو کردم! غافل از اينکه دارم موفقيت يکي از کارچاقکنهاي هنري رژيم را در خارج آرزو ميکنم! (خوشبختانه همانطور که خانم قاسمي نوشته، هنرمندان آزادهي مهاجر و تبعيدي، فستيوال را تحريم کردند. اسامي ديگري هم که رديف کرده، مربوط به قبل از لورفتگي است!)
نظير مجيد فلاحزاده، «لورفتهاي» هم در لندن داريم به نام ايرج امامي، که او هم در راستاي فيلم و تآتر به ايران رفت و آمد ميکند و به «امامي واجبي نخورده!» معروف است! وجه تشابه ديگرشان اينکه هردو از بچه تودهايهاي در خدمت رژيماند.
افشا نکردن اينها، خيانت به خون افسران جانباختهي تودهاي، و هزاران حبس کشيدهي حزب است و جفا به بسياران اعضا و هواداران شريف حزب توده است که هم اکنون در ايران و در تبعيد، (و عمو يوسف که اخيراً در مالموي سوئد ملاقاتش کردم!) با هرگونه ناگواري ساختهاند اما نه فستيوال براي رژيم راه انداختند، نه تعزيهخوان از ايران آوردند، نه اخبار مبادله کردند، نه هرگز سرسوزني از نفرتشان نسبت به رژيم آدمخور کم شده است
کملطفي البته از سوي خانم اختر قاسمي، گزارشگر و عکاس هنرمند است که موقع نوشتن خبر، دقت نداشته که من بيست سي سال است از هرچه بوي گند جمهوري اسلامي بدهد، فراريم. (احتمالاً ناخودآگاهِ ايدئولژيک اخترخانم در اين سهوش دخيل بوده!)
يکبار قبل از اينکه فاش شود که مجيد فلاحزاده، پادوي تآتري جمهورياسلامي است، در مقابل دعوتشان که به علت گرفتاري رد کرده بودم، ادب کردم و خوشباورانه پيامي براي فستيوال فرستادم و موفقيتشان را آرزو کردم! غافل از اينکه دارم موفقيت يکي از کارچاقکنهاي هنري رژيم را در خارج آرزو ميکنم! (خوشبختانه همانطور که خانم قاسمي نوشته، هنرمندان آزادهي مهاجر و تبعيدي، فستيوال را تحريم کردند. اسامي ديگري هم که رديف کرده، مربوط به قبل از لورفتگي است!)
نظير مجيد فلاحزاده، «لورفتهاي» هم در لندن داريم به نام ايرج امامي، که او هم در راستاي فيلم و تآتر به ايران رفت و آمد ميکند و به «امامي واجبي نخورده!» معروف است! وجه تشابه ديگرشان اينکه هردو از بچه تودهايهاي در خدمت رژيماند.
افشا نکردن اينها، خيانت به خون افسران جانباختهي تودهاي، و هزاران حبس کشيدهي حزب است و جفا به بسياران اعضا و هواداران شريف حزب توده است که هم اکنون در ايران و در تبعيد، (و عمو يوسف که اخيراً در مالموي سوئد ملاقاتش کردم!) با هرگونه ناگواري ساختهاند اما نه فستيوال براي رژيم راه انداختند، نه تعزيهخوان از ايران آوردند، نه اخبار مبادله کردند، نه هرگز سرسوزني از نفرتشان نسبت به رژيم آدمخور کم شده است