شوراي ملي مقاومت ايران در بيست و پنجمين سالگرد تأسيس خود، که مصادف با يکصدمين سالگرد انقلاب مشروطه و پنجاه وچهارمين سالگرد قيام ملي 30تير 1331 در حمايت از دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملي كردن نفت ايران است، ياد همه زنان و مرداني را که طي يکصد سال گذشته در مبارزات آزاديخواهانه مردم ايران شركت داشته و در اين راه پر شکوه و پر فراز و نشيب جان باخته اند، گرامي مي دارد.
صد سال از قيام مردم ايران براي تحقق آزادي و حاکميت ملي مي گذرد و اکنون در ادامة مبارزة رهايي بخشي که با جنبش مشروطه خواهي آغاز شد، مبارزه مردم ايران با استبداد ديني حاکم بر ايران وارد دوران نويني شده است. طي صد سال گذشته، جنبش آزاديخواهانه مردم ايران پيوسته در نقاط حساس توسط ارتجاع مذهبي ضربه خورده و كمرشكن شده است. اين واقعيت خود را در انقلاب مشروطه، در جنبش ملي شدن صنعت نفت و در جريان انقلاب بهمن 1357 عليه ديکتاتوري شاه نشان داد.
شوراي ملي مقاومت، به عنوان ديرپا ترين ائتلاف سياسي در تاريخ معاصر ايران و هماورد واقعي ارتجاع مذهبي حاکم به رغم تمامي فشارها، توطئه ها و ضربات رژيم و حاميانش، پايداري، انسجام و استحكام خود را در مبارزه براي سرنگوني استبداد مذهبي و استقرار دموكراسي ، بدون تزلزل و انحراف به اثبات رسانده و در آغاز بيستوششمين سال حيات خود بارديگر با مردم ايران تجديد پيمان ميكند. به همين مناسبت، شورا به همة زنان و مرداني كه در سالهاي سياه استبداد ولايتفقيه، در راه كسب آزادي به شهادت رسيدهاند، درود مي فرستد و از مقاومت همة زندانيان سياسي و عقيدتي تجليل مي كند.
در يك سال گذشته شاهد تشديد روز افزون سركوب و اختناق و گسترده تر شدن بساط اعدام و شلاق و شكنجه در ملأ عام، افزايش حمله و هجومها، دستگيريها و ضرب و شتم جوانان به منظور ايجاد رعب و وحشت و خاموش كردن صداي اعتراض مردم بوديم. تشديد شكنجهٴ زندانيان سياسي، اعدام مجاهد قهرمان حجت زماني ، سركوب حركتهاي اعتراضي كردستان و خوزستان و آذربايجان و تظاهرات کاركنان شركت واحد اتوبوسراني تهران، سركوب وحشيانه دراويش نعمت اللهی در قم و تخريب عبادتگاه آنها و...، بخشي از بيلان كار حكومت آخوندي و محصول «مهرورزي» پاسدار احمدي نژاد دراولين سال رياست جمهوريش بوده است.
شورا طبق سنت 25 ساله خود با تمام قوا از مبارزات و خيزشهاي مردمي، جنبشهاي خاموشي ناپذير ومستمر دانشجويان و جوانان و فرهنگيان، مبارزة كارگران و مزدبگيران و حركتهاي حق طلبانهٴ مليتها ومردم به پاخاسته در مناطق مختلف ميهنمان که در سال گذشته ابعاد وسيعي يافت و رژيم با سركوب و بگيروببندهاي گسترده به مقابله با آنها پرداخت، حمايت ميكند .
در سالگرد تأسيس شورا, بار ديگر پايداري تاريخي و شكيبايي شگفتانگيز رزمندگان قهرمان ارتش آزادي را ميستاييم، از حمايتهاي بيدريغ هموطنانمان در داخل و خارج ايران از مقاومت سازمانيافته، در رويارويي سياسي، اجتماعي، حقوقي و ديپلوماتيك با رژيم ضدمردمي حاكم،سپاسگزاريم، و از حمايتهای مداوم زنان و مردان آزاديخواه و نيروهاي دموكراتيك و مدافع حقوقبشر در سراسر جهان، بهويژه مردم شريف عراق، از مقاومت ايران، قدرداني ميكنيم.
جنبش مقاومت سازمانيافتة مردم ايران دريك سال گذشته ، توانست گامهاي بلندي در جهت دستيابي به اهداف مردم ايران بردارد. در اين زمينه ما به ويژه از تلاشهاي خستگيناپذير خانم مريم رجوي، رئيسجمهور برگزيدة شوراي ملي مقاومت ايران، قدرداني ميکنيم.
در سال گذشته رويدادهاي مهمي در عرصة مبارزة سياسي و اجتماعي ايران اتفاق افتادكه بهطور مستقيم يا غيرمستقيم در سرنوشت مقاومت سازمانيافته مؤثر بود و تضاد اساسي جامعة ايران يعني تضاد بين مردم و رژيم ولايت مطلقه فقيه را تشديد نمود و مبارزة مردم ايران را به نقطة تعيين تكليف نزديك كرد.
الف- چشم انداز تحول اوضاع و راههاي برون رفت از بحرانها
1- مهمترين تحول درون رژيم پس از برگزاري دورة نهم انتخابات فرمايشي رياست جمهوري ارتجاع ، سلطه پاسداران بر تمامي ارگانهاي اجرايي بود. دراين روند، وحشيترين پاسداران ، منفورترين دژخيمان و تروريستها و عاملان و مسئولان اجراكننده قتل عام 30هزار زنداني سياسي، در ارگانهاي مختلف دولتي به پستهاي كليدي گماشته شدند.
پس از ايجاد مجلس تحت کنترل پاسداران و شکنجه گران، خامنه اي براي امنيت ولايتش ، وزيران کابينه، استانداران، فرمانداران و معاونان آنها را از پاسداران تعيين كرد. احمدي نژاد به دستور خامنه اي حتي رياست دانشگاه تهران را هم به يكي از بدنامترين سركردگان كميته هاي سركوبگر، آخوند دژخيم عميد زنجاني، سپرد و خشم و انزجار دانشجويان را برانگيخت.
اين يکپايگي ويكدستي حكومت که با شتابي روزافزون عملي شد، در دوران حيات حكومت ديني بي سابقه بوده و نشاندهنده سياست انقباضي كامل و اعلان جنگ به مردم ايران و جامعه جهاني است.
2- خامنهاي با يکپايه کردن حكومت و با بستن شكاف در بالاي حاکميت، انتخاب استراتژيک خود را کرده است. رژيم آخوندي با ” حربه اتمي” و ” فرصت عراق” و اخيرا جنگ لبنان، سعي دارد هژموني خود را دست كم در منطقه خاورميانه به دولتهاي منطقه و قدرتهاي جهاني بقبولاند. اما در برخورد با تضادهاي فزايندة داخلي و فشارهاي بيش از پيش شديد خارجي، يا بايد با تشديد سياست انقباضي خود، دورنماي سقوط قهرآميز را پذيرا شود، يا با عقب نشيني و تلاش براي هماهنگ كردن خود با آرايش جديد منطقه ، جامهاي زهر را بهدنبال هم بنوشد و شرايط لازم براي يك فروپاشي نسبتا مسالمت آميز را فراهم آورد.
3- سران رژيم آخوندي در تحليلهاي خود از « انتخاب برسر اين دوراهي» با تعبير «انتخاب بين خودكشي يامرگ»ياد مي كنند. پاسدار علي لاريجاني، دبير شوراي عالي امنيت رژيم، در روز 8آبان84 طي يك سخنراني درباره طرحهاي اتمي رژيم ، دراين باره گفت: «غرب ميخواهد ما از ترس مرگ، خودكشي كنيم». آنها كه نمي توانند خطرهاي مرگبار ناشي از اصرار ديوانه وار بردستيابي به سلاح اتمي و سياست صدور تروريسم و بنيادگرايي را كتمان كنند، به اين واقعيت توجه مي دهندكه عقب نشيني از الزامات بقاي رژيم هم خود به منزله خودكشي است. به عبارت ديگر آنها براي متوهمان دروني رژيم ولايت مطلقه فقيه روشن مي كنند كه دوران مانورهاي رفسنجاني وخاتمي تمام شده است و در آرايش جديد منطقه يي و بين المللي، بهويژه پس از يكپايگي رژيم، عقب نشيني و زهر خوردن، جز فروپاشي فرجامي ندارد. ازاين روست كه احمدي نژاد بارها تصريح كرده است كه رژيم «سرسوزني عقب نشيني»نخواهد كرد(23 اسفند84 /18خرداد85). ولايتي مشاور خامنه اي هم گفته است كه «اگريك قدم به عقب بنشينيم تاسقوط پيش خواهيم رفت ». ولي فقيه ارتجاع نيز شخصاً تصريح كرد :« هرگونه عقب نشيني در مقطع كنوني زنجيره تمام نشدني از فشارها و عقب نشينيهاي ديگر را بدنبال خواهد داشت بنابراين راه غير قابل برگشت است » (23 اسفند 84) .
4. در دوران نوين مبارزة مردم ايران براي به زيركشيدن استبداد مذهبي، مداخله فعال و همه جانبه مقاومت، نقش تعيين كننده يي در تحولات آتي دارد.. ازنظر شوراي ملي مقاومت ايران، تنها راه حل بحرانهاي ناشي از رژيم آخوندي و تنها راه خلاصي مردم ايران و مردم منطقه وجهان از اين رژيم، همانا تغيير بنيادين و سرنگوني رژيم نامشروع آخوندي به دست مردم ومقاومت ايران است. اين راه حل كه بهويژه بر رزم و جانفشاني اعضا و رزمندگان مقاومت دراشرف تكيه دارد، تنها راه جلوگيري از جنگ خارجي است و مضموني دموكراتيك, آزاديخواهانه, استقلال طلبانه و جوهري عميقا صلح طلبانه دارد.
5-رژيم آخوندي در تلاش است كه با سوار شدن بر موج مخالفت جامعه بين المللي با جنگ، جنبشهاي صلح طلب در جهان را به سمت حمايت از خود و پروژه هاي اتميش سوق دهد و از احساسات انساندوستانه ضد جنگ و اشتياق عمومي به صلح، سوء استفاده كند. شوراي ملي مقاومت که بارها مخالفت خود را با جنگ و استمالت از رژيم ايران اعلام کرده، توجه افكار عمومي، مجامع بين المللي، دولتها، پارلمانها، احزاب سياسي، جريانهاي اجتماعي و به خصوص جريانهاي صلح دوست را به اين حقيقت جلب مي کند که استبداد مذهبي و تروريستي حاكم برايران نه صلح طلب است و نه خواستار جهاني عاري از جنگ و سلاحهاي کشتار جمعي. اين رژيم ماجراجو و توسعه طلب، كه براي ايجاد يک بلوک بنيادگرا، تلاش ميكند، جنگي را عليه مردم و نيروهاي ترقيخواه در ايران، در خاورميانه و در سراسر جهان آغاز کرده است ومي كوشد كه با وقت كشي و پيشبرد طرحهاي اتمي ، به سلاح بازدارندهٴ نيروهاي ضد بنيادگرا دست يابد. بنابراين، افراد و محافلي كه از پروژه هاي اتمي رژيم تحت هر عنوان حمايت مي كنند (چه كساني كه آن را صلح آميز مي دانند و چه ، به طريق اولي، کسانی که با بمب اتمي در دست ملايان مخالفتي ندارند) و همچنين كساني كه بدون نفي ديكتاتوري مذهبي حاكم بر ايران و بدون نفي پروژه اتمي اين رژيم، عليه جنگ موضعگيري مي كنند، در عمل به پيشبرد اهداف شرورانه اين رژيم عليه مردم ايران و جامعه بين المللي كمك مي كنند.
6-رژيم از وجود شكاف بين آمريكا و اروپا بر سر مسئله اتمي بسيار سود برده است. وقتي عرصه بر رژيم تنگ ميشود ، اروپا را تهديد ميكند كه ممكن است مراودات اقتصادي با ارزش 25 ميليارد دلار را از دست بدهد . اما توافق اروپا و آمريکا در مورد ممنوعيت از سرگيري غنيسازي اورانيوم توسط رژيم آخوندي، ميدان موش و گربه بازي از جانب رژيم را محدود ميكند بنابراين ما هشدار ميدهيم كه اگر با پروندة اتمي اين رژيم با قاطعيت برخورد نشود و اگر به آخوندها زمان بيشترداده شود، فاجعة دستيابي يك رژيم بنيادگراي تروريست به سلاح اتمي، با همة مخاطرات آن براي ملت ايران و براي منطقه و جهان در پيش است. فرصت دادن مجدد به اين رژيم تحت عنوان دادن مشوق يا روي آوردن به مذاكره، مفهومي جز ميدان دادن به مانورها و بازيهاي فريبكارانه اين رژيم و راه باز كردن براي مطامع و اهداف شوم آن ندارد.
7- جنگ افروزيهاي فزاينده رژيم آخوندي در خاورميانه بهويژه در لبنان و فلسطين با همه عواقب خطرناك آن اكنون پيش روي جهان قرار گرفته است. جنگ افروزي رژيم در لبنان حلقه يي از زنجيره حركتهاي جنگي است كه حلقه هاي ديگرآن راتوليد بمب اتمي ، برنامه ريزي براي بلعيدن حاكميت درعراق وآشوب درفلسطين تشكيل مي دهد. تصادفي نيست كه رژيم آخوندي اين جنگ افروزيهاي كثيف را همزمان با پاسخ سربالا به مشوقهاي 6 كشور و ارجاع مجدد پرونده اتمي اش به شوراي امنيت, آغاز كرد.
اين, نتيجه 25سال سياست استمالت توسط كشورهاي غربي و چشم پوشيدن بر صدور تروريسم و بنيادگرايي و سركوب ملت ايران توسط ملايان است. جامعه جهاني بايستي به مقابله بلادرنگ با آتش افروزي و صدور تروريسم و بحران از سوي ملايان برخيزد. اتخاذ يك سياست قاطع در مقابل اين رژيم بيش از هرزمان ضرورت پيدا كرده و هم چنان كه رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران در اين باره تأكيد كرد : «راه حل, خلع يد از رژيم ملايان در سراسر خاورميانه بويژه در لبنان و فلسطين و عراق توسط شوراي امنيت ملل متحد است».
شوراي ملي مقاومت با محكوم كردن كشتار مردم بيگناه لبنان و فلسطين از سوي اسراييل به تلاش براي پايان دادن به خونريزي و كشتار فرا ميخواند. حقيقت اين است كه تنها بازنده صلح در منطقه و دموكراسي در عراق, استبداد ديني حاكم بر ايران است. اين رژيم برخلاف ادعاهاي عوام فريبانه اش، بيشترين ضربه را به مردم فلسطين زده است. استبداد مذهبي حاكم بر ايران, مانع اصلي صلح و آرامش دراين منطقه از جهان است . ملايان صلح در خاورميانه را طناب دار خود ميدانند و با تمام قوا در آن كارشكني ميكنند.
8- شوراي ملي مقاومت ايران براي غلبه بر توطئه هاي رژيم و سياستهاي استعماري که صعود يک مقاومت مستقل را برنمي تابند، و براي پيشروي به سمت تغيير تدريجي تعادل قوا به سود ملت ايران ، اساسا به مردم خود و به نيروي فعال ورزمنده خود متکي بوده است. ما با تلاش و کوشش مردم ايران و همه آزاديخواهان و رزمندگاني که حيات مقاومت مديون تلاشهاي شبانه روزي آنهاست، راه مي گشاييم و پيشروي مي کنيم. بر همين اساس, شوراي ملي مقاومت ايران بارها اعلام کرده که مخالف هرگونه مداخلة نظامي خارجي در اوضاع ايران و مخالف هرگونه آلترناتيوسازي از جانب قدرتهاي بزرگ است. رئيس جمهور برگزيده مقاومت درسخنراني خود در روز دهم تيرماه در اجتماع بزرگ ايرانيان در بورژه پاريس، درمورد خواست مشخص مقاومت ايران از قدرتهاي بزرگ جهان, گفت: « ما از شما ميخواهيم حمايت خود را از آخوندهاي خونريز متوقف كنيد، همين و بس. يك روز مصدق بزرگ در سفر به آمريكا به ترومن رئيسجمهور وقت آن كشور گفت: من نيامدهام از شما چيزي بخواهم، بلكه آمدهام كه شما در اين اختلافي كه ما راجع به نفت داريم، جنبه بيطرفي اتخاذ كنيد.امروز هم ما از شما چيزي نميخواهيم. نه پول، نه سلاح. اما ميخواهيم در مبارزهيي كه ملت ايران براي كسب آزادي و دموكراسي دارد، جنبه بيطرفي اتخاذ كنيد و با برداشتن راهبند ليست تروريستي، حق مردم ايران براي مقاومت را بهرسميت بشناسيد».
9- شوراي ملي مقاومت ايران بارديگر برلزوم لغو برچسب بي مبنا و بي اعتبار تروريستي كه به مقاومت مشروع ملت ايران زده شده ،تأكيد مي كند. نسبت دادن اين اتهام ازسوي اتحاديه اروپا و آمريكا، به اذعان صريح مقامهاي مسؤل و ذيربط صرفا براي خوشامد آخوندها و درحقيقت قرباني كردن فرشته عدالت و انصاف و اصول حقوق بشر وحق مقاومت در پيش پاي استبداد مذهبي بوده است. از اين بابت, هم چون مورد كودتاي 28 مرداد عليه مصدق و به سود ديكتاتوري, غرب به ملت و مقاومت ايران يك عذرخواهي تاريخي بدهكار است. لغو اين برچسب شاخص خاتمه سياست فاجعه بار مماشات با آخوندهاست. قدرتهاي بزرگ اگر بخواهند در مبارزه سرنوشت ساز بين مردم ايران با رژيم حاکم، دست كم بي طرف باشند، بايد به همة حمايتها و امدادرسانيهاي خود به رژيم تروريستي حاكم برايران - كه برچسب تروريستي عليه مقاومت مشروع مردم ايران مهمترين آنهاست - خاتمه دهند. علاوه براين، تحريم سياسي، ديپلوماتيک، نظامي، تكنولوژيك و نيز، تحريم نفتي(مگر در مواردي که به خريد غذا و دارو اختصاص دارد) و هم چنين مشروط كردن مبادلات تجاري به مراعات حقوق بشر در ايران، لازمه فاصله گرفتن از رژيم حاكم بر ايران است.
10- برون رفت ازبحرانهايي كه رژيم آخوندي درايران و عراق و درموضوع اتمي آفريده، در گرو تغيير بنيادين درايران و از ميان رفتن رژيم بحران آفرين آخوندهاست. تنها دراين صورت است كه چشم اندازصلح و دموكراسي جايگزين جنگ و دستيابي رژيم آخوندي به بمب اتمي ميشود. تا وقتي رژيم قرون وسطايي آخوندها، به مثابه كانون صدور بحران وبنيادگرايي وتروريسم برسركار است، خفقان ونقض حقوق بشر درايران، تلاش آخوندها براي دستيابي به بمب اتمي و سياست صدور بنيادگرايي وتروريسم و كارشكني در روند صلح خاورميانه و به خصوص تشديد بحران و دامن زدن به جنگ داخلي و بي ثباتي در عراق، يعني در يك كلام چشم انداز تاريك جنگ, در تقدير جهان است. صلح و دموكراسي در ايران و در خاورميانه با ازميان رفتن رژيم جنگ افروز آخوندها و جايگزيني آلترناتيو دموكراتيك وصلح طلب امكان پذير است.
ب - موقعيت داخلي و بينالمللي رژيم وچالش اتمي
11ـ رژيم ولايت مطلقه فقيه طي سال گذشته با تشكيل كابينه قاتلان وجلادان به رياست احمدي نژاد , سياست اعلان جنگ به مردم ايران و جامعه جهاني را درعمل و با شدت ادامه داد. تصدي وزارت كشور و وزارت اطلاعات توسط سر دژخيماني نظير آخوند پور محمدي و آخوند اژه اي، همچنين گماردن هارترين دژخيمان در همهٴ ارگانهاي سركوبگر و سازماندهي اين ارگانها بر اساس يك آرايش جنگي براي سركوب مردم ، نشانه هاي عينيت بخشيدن به همين سياست است. انتصاب يك تروريست وآدمرباي لو رفته نظير منوچهر متكي به عنوان وزير خارجه و جايگزين كردن بسياري از سفيران با عناصر تروريست و پاسدار نيز در دورنماي راه اندازي و گسترش شبكه هاي تروريستي رژيم آخوندي در خارج كشور صورت گرفته اند.
12- يکي از مشخصات سلطة سياسي - اقتصادي پاسداران و نزديك ترين مهره هاي باند خامنه اي بر تمامي اركان وشعبه هاي حاكميت، ازجمله در حيطه اقتصادي، واگذاري بدون قيد و شرط پيمانكاري پروژه هاي بزرگ دولتي ازجانب دولت نظامي- امنيتي احمدي نژاد به سپاه پاسداران و بنياد مستضعفان است. روز چهارشنبه 17 خرداد ۱۳۸۵ خبرگزاريهاي دولتي خبر امضاي يک قرارداد سه ميليارد دلاري بين وزارت نفت و سپاه پاسداران براي کشيدن خط لوله ۹۰۰ کيلومتري گاز از عَسْلَويه به بلوچستان را منتشر کردند. روزنامهٴ سرمايه در شماره روز دوشنبه 22 خرداد ۱۳۸۵ خبر امضاي قراردادي به مبلغ ۴/۲ ميليارد دلار بين يکي از شرکتهاي وابسته به سپاه پاسداران و يک شرکت وابسته به بنياد مستضعفان با مترو تهران را منتشر کرد. سومين قرارداد بزرگ مربوط به توسعه فازهاي ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبي نيز بين شرکت نفت و قرارگاه خاتمالانبياء به صورت بيع متقابل به مبلغ 2.5 ميليارد دلار امضا شد (سرمايه 3 تير 1385).
13- خامنه اي درعين يکدست کردن حكومت و كنار زدن سراني چون رفسنجاني يا سركردگان باند خاتمي، كوشيده است كه با برخي مانورهاي مضحك وپوشالي ، به فضاسازي وفرصت سازي براي سياست مماشات هم بپردازد. از شايعه پردازيهايي مثل اين كه اگرچه رفسنجاني حذف شده ولي مجمع تشخيص مصلحت نظام به رياست او قدرت يافته، تا دستور اخير ولي فقيه رژيم در مورد تشكيل«شوراي راهبردي روابط خارجي» ، همه مانورهايي از اين قماش اند. اما با اين نمايشهاي سخيف نمي توان با بن بست مرگبار رژيم مقابله كرد. گذشت زمان موجب تشديد انقباض و رشد بيشتر اختلافها و تضادهاي دروني حاكميت ميشود. برهم زدن سخنراني هاشمي رفسنجاني در قم، اوج گيري مجادلات پيرامون انتخابات مجلس خبرگان و تشديد تضاد در مجمع تشخيص مصلحت نمونه هايي از تنشهاي درون حکومت اند. شايان توجه است كه گماشتگان خامنه اي بعد از اجراي برنامه لجن مالي رفسنجاني درقم در روز 15خرداد و انتشار مستقيم شعارهاي «مرگ بررفسنجاني» ازتلويزيون حكومتي، ظاهرا براي رفع ورجوع قضايا ولي در واقع براي خط ونشان كشيدن، به انتشار مطالبي پرداختند كه شدت تنش دروني و تزلزل تماميت رژيم را بيشتر به نمايش گذاشت.
14- در چنين شرايطي بود كه ولي فقيه نظام در روز دوشنبه 29 خرداد 1385 سران سه قوه را ، همراه با وزرا، نمايندگان مجلس و نمايندگان باند هاي مختلف، براي «ميهماني ناهار» به بيت خود فراخواند و از آنان خواست که در اين شرايط بحراني از دولت احمدي نژاد پشتيباني کنند. خامنه اي باپافشاري بر«قانون اساسي به عنوان معيار اصلاحات» گفت :« اصلاحات اصولگرايانه و اصولگرايي مصلحانه در هم تنيده هستند و با اصلاحات آمريكايي و اصلاحات رضاخاني، كه در واقع افسادات هستند و نه اصلاحات، كاملاً متفاوتند...اصلاحات بايد ضابطه مند و مبتني بر ارزشها و معيارهاي اسلامي و ايراني باشد.... اصلاحات حقيقي با ساختار شكني و مبارزه با قانون اساسي و اسلام كاملاً مخالف و متفاوت است». خامنهاي درجلسه 29خرداد كه براي نمايش وحدت برگزار ميشد، با لحني كاملا تهديد آميز هرگونه نق زدن را «انتشار گازهاي سمي فكري و براندازي خاموش» توصيف كرد (كيهان 30خرداد85).
چند روز بعد، على اكبر ولايتى، وزير اسبق خارجه و مشاور خامنه اي در امور بين المللي، با اذعان به شدت تزلزل وگسستگي دروني و با تأكيد بر ضرورت انقباض در مرحله كنوني ، راجع به اين نشست گفت: «اين جلسات براى اين است كه اگر كسانى فكر مى كنند كه مسئولان دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب لشكر سلم و تور در مقابل يكديگرند و در رقابت با هم تا جا هايى در ابراز مخالفت پيش مى روند كه نبايد بروند، بدانند كه همه زير يك خيمه هستند و سرنوشت همه يكى است و اگر خداى ناكرده مشكلى براى كشور پيش آيد، ديگر اصولگرا و اصلاح طلب و چپ و راست نداريم، پس همه در يك كشتى سوارند و بايد سعى كنند كه اين كشتى به ساحل نجات و سلامت برسد»(ايسنا 5 تير ۱۳۸۵).
15- شوراي ملي مقاومت پيوسته هرگونه اصلاح پذيري و ظرفيت رفرم را در رژيم ولايت فقيه نفي كرده است . شورا، ازجمله در قطعنامة سال 1376خود بعد از روي كار آمدن خاتمي و برخلاف دود و دم تبليغاتي و جوسياسي كه درآن زمان همه جا را فراگرفته بود، تأكيد كرد كه نبايد«گسستگيهاي ناشي از دورهٴ پاياني اين رژيم» را كه «تداعيكنندهٌ گسستگي رژيم شاه در دوران پاياني عمر خود ميباشد» نشانه رفرم پذيري تلقي نمود. در قطعنامه تصريح شده بود«نظام ولايتفقيه بهدليل تضاد ماهيتش با حداقل حقوق شهروندان، قابليت رفرم، گشايش، اصلاح و استحاله ندارد. تمامي تجربهها، بهويژه تجربيات دوران هشتسالة زمامداري رفسنجاني، بهعكس، ثابت كردهاند كه گرايشهاي رنگارنگ استحالهطلبي، مذاكرهجويي و سازشكاري با اين رژيم استبدادي قرونوسطايي، ضربات سخت و طاقتفرسايي بهجريان مبارزة مردم ايران براي رسيدن به استقلال، آزادي، دموكراسي، صلح و پيشرفت وارد كردهاند. اين تلاشهاي نااميدانه و مذبوحانه، كه در عينحال هيچ دستاوردي براي مدافعانش نداشتهاند، با مصالح عالي مردم ايران در تضاد قرار دارند. از اينرو شوراي مليمقاومت بارها تأكيد كرده است كه هرگونه موضعگيري يا فعاليتي را كه در خدمت حفظ و تحكيم اين رژيم ارتجاعي باشد، شبهة تحولپذيري و قابليت اصلاح آنرا القا كند و تطهير مسئولان جنايتپيشه و خونخوارش را مدنظر قرار دهد، تلاش براي تضعيف روحية مقاومت و در نتيجه برضد عاليترين مصالح ملت و آرمانهاي آزاديخواهانه و استقلالطلبانهاش ميداند. مقابله با اينگونه تلاشهاي عوامفريبانه و نيز توهماتي كه دستگاههاي وابسته به رژيم و محافل همسو با آن در همين زمينه در ميان ايرانيان ميپراكنند، از وظايف روزمرة مقاومت شمرده ميشود».
16- در سال گذشته بحران در روابط رژيم با آژانس بينالمللي انرژي اتمي ابعاد جديدي پيدا كرد. سرانجام پرونده اتمي رژيم به شوراي امنيت ارجاع گرديد. اما پس از آن که اعضاي دائمي شوراي امنيت نتوانستند بر سر نحوهٴ برخورد با رژيم به توافق دست يابند، در نشستي که در روز پنج شنبه ۱1 خرداد ۱۳۸۵ در وين تشکيل شد، اعضاي دائمي شوراي امنيت به اضافه آلمان بر سر ارائهٴ يک بسته بندي تشويقي و تنبيهي به رژيم به توافق رسيدند و در ادامه سياست مماشات گرانه بعضي از دولتها، به رژيم براي ادامه پيشبرد سياستش فرصتي ديگر دادند. اما رژيم كه قبلا درمقابله با خواست تمامي اعضاي شوراي امنيت ملل متحد مبني بر توقف كامل غني سازي وفرآوري اورانيوم ، با گستاخي و هياهو «خبرخوش» انجام غني سازي توسط 164 سانتريفوژ را اعلام کرده بود، درقبال بسته بندي 6 کشور ، باز به بازي موش وگربه و وقت كشي پرداخته است.
17- شوراي ملي مقاومت ايران كه پيوسته برضرورت اتخاذ يك سياست قاطع در برابر رژيم ولايت فقيه تأكيد داشته ، ارائه مشوقهاي بيشتر به اين رژيم را زمان دادن به آخوندها ارزيابي كرده بود. درستي اين ارزيابي درعمل ثابت شد و وزيران خارجه 6كشور در خاتمه اجلاس خود در روز 21تيرماه در پاريس، اعلام كردند: « ما نارضايتي عميق خود را از اين وضعيت ابراز مي داريم و راه ديگري جز رفتن به شوراي امنيت ملل متحد و از سرگيري روندي كه دو ماه پيش متوقف شده بود نداريم».
طي دودههٴ گذشته و به ويژه درسه سال اخير، شوراي ملي مقاومت نه فقط افشاگرطرحهاي اتمي رژيم بلكه پيشگام و مروج يك سياست قاطع در برابر طرحهاي اتمي رژيم ، در مقابل سياست فاجعه آفرين مماشات بود كه هنوز هم سياست غالب است، اين نقش هدايتگر وسمت دهنده ، نه تنها اداي وظيفه در قبال ملت و دفاع ازمصالح عالي كشور ، بلكه همچنين خدمتي به جامعه جهاني در راستاي صلح و ثبات منطقه پرآشوب خاورميانه است. درست به همين دليل، اين مسير واين سياست شوراي ملي مقاومت در داخل وخارج كشور با تظاهرات و وشعارهاي پرطنين مردم ايران و هم چنين درسطح بين المللي با حمايت وسيع نمايندگان ملتهاي مختلف در پارلمانها رو به رو شده است. سردمداران رژيم بارها خشم وكين خود را از اين سياست پيشرو و صلح دوستانه و از روشنگريهايي كه مرهون فداكاري نيروها و حاميان اين مقاومت در ميان دانشمندان و اقشار مختلف جامعة ايران است، ابراز داشتهاند.
18- دستگاههاي تبليغاتي ولايت خامنه اي با بوق و كرنا به اين توهم خطرناك دامن مي زنند که پروژه اتمي رژيم يک مساله «ملي» است و همگان را فرا ميخوانند تا از اين ”حق مردم ايران” به دفاع برخيزند. . حال آن که اكثريت قاطع مردم ايران با پروژه اتمي كه در خدمت بقاي اين رژيم است , مخالفند؛ حتي نظر سنجي رژيم 69 در صد مردم را مخالف آن دانسته است. به رغم اختناق طاقت فرسا،، و به رغم تبليغات و نمايشهاي كاذب رژيم مبني بر حمايت مردم از پروژه اتمي، اقشار و طبقات مختلف، به مناسبتهاي گوناگون مخالفت خود را با سياست اتمي رژيم ابراز كرده اند.
پروژهٴ اتمي رژيم ايران از آغاز در راستاي دستيابي به سلاح اتمي، به منظور تحكيم استبداد مذهبي و تضمين امنيت استراتژيك رژيم ولايت مطلقه فقيه بوده و ادعاي دستيابي به فناوري هسته يي براي تأمين سوخت نيروگاه برق يک ادعاي پوچ و يک بهانه است. اگر رژيم به دنبال سلاح اتمي نبود، 18 سال مخفي كاري و ميلياردها دلار هزينه مخفي وخارج از بودجه دولت نمي کرد. کشور ايران داراي دومين ذخاير نفت و گاز جهان است. روز 26 خرداد امسال خبرگزاري مهر بخشهايي از گزارش جديد «بريتيش پتروليوم» را که در آن ذخاير نفت جهان ارزيابي ميشود، منتشر کرد. براساس اين گزارش: «ذخاير نفت خام ايران در پايان سال 2005 به 5/137 ميليارد بشکه رسيده که دومين ذخاير بزرگ نفت در سطح جهان محسوب ميشود و با توجه به سطح توليد فعلي نفت ايران، ذخاير عظيم نفت اين کشور تا 93 سال ديگر دوام خواهد آورد». ميزان ذخاير شناخته شده و قابل استخراج گاز ايران هم 26هزار و 602ميليارد متر مکعب است که با محاسبه ميزان استخراج کنوني براي 319 سال کافيست و اگر ميزان استخراج و بهره برداري طي 20 سال آينده به سه برابر هم افزايش يايد، براي 100 سال مصرف کفايت مي کند. درمقابل، معادن اورانيوم كشور طبق نظركارشناسان فقط براي مصرف ده سال يك رأكتور كفايت مي كند.
غيراقتصادي و ناموجّه بودن توليد برق درنيروگاههاي اتمي ايران, درسال 1382 توسط كارشناسان مركز پژوهش مجلس هفتم در يك گزارش محرمانه به مجلس -كه در بهمن ماه سال 1382 با «شماره مسلسل 6854 و كد موضوعي 410 » به چاپ رسيده- گزارش شده است. دراين گزارش آمده است: « با نگرش به فراواني سوخت گاز در كشور وعمربيش از 200 سال ذخايرگازي [ تابه حال كشف شده ] و[ باتوجه به اينكه ] قيمت توليد هركيلو وات برق باسوخت گاز 5/1 سنت وبا سوخت اتمي 4/2 برابر گرانتر تمام مي شود, معلوم نيست مسؤلان برپايه چه توجيه اقتصادي وفني وبر اساس كدام پتانسيل نيروي انساني و ازهمه مهمتر بر اساس كدام ذخاير اورانيوم , توليد برق توسط نيروگاه هاي اتمي را مطرح مي كنند . به ويژه كه سرمايه گذاري نيروگاههاي سوخت اتمي 5/2 برابر سرمايه گذاري نيروگاههاي سوخت فسيلي است». بنابراين، پروژه اتمي رژيم با ارزيابيهاي كارشناسانه، نه مورد نياز و نه به سود مردم ايران است. اين پروژه نه فقط ملي و مردمي نيست، بلكه مطلقا ضدملي و درخدمت بقاي يك ديكتاتوري ضدمردمي است.
شوراي ملي مقاومت بر اساس مسئوليت تاريخي خود در قبال مردم ايران و براي جلوگيري از فجايعي که سياست رژيم ايران براي جهان تدارک ديده است، به طور خستگي ناپدير، به افشاي پروژه هاي اتمي رژيم مبادرت ورزيد. اگر كارزار ارزشمند مقاومت در افشاي مراكز و پروژه هاي اتمي رژيم نبود. چه بسا تا كنون فاجعه دستيابي ملايان به سلاح اتمي رخ داده بود.
ج - تحولات اقتصادي ـ اجتماعي ناشي از عملكرد دولت احمدي نژاد
19ـ بودجه85 ، اولين بودجة دولت احمدي نژاد, با رشد 40 درصدي بودجه عمومي و رشد 30 درصدي بودجه شركتهاي دولتي به تصويب نهايي مجلس رسيد(خبرگزاري فارس 20 تير85 ). دردولت احمدي نژاد وابستگي بودجه دولت به درآمد نفت به شدت افزايش يافته وعجالتا پيش بيني كرده اند كه طي سال 85, ازمحل در آمد نفت صادراتي كشور 42 ميليارد دلار به صورت مستقيم توسط بانك مركزي تبديل به ريال و به حساب بودجة عمومي دولت واريزشود. با اين همه، دولت درپايان فصل اول سال, اولين لايحة متمم بودجه 85 را به مجلس فرستاد تا اولين بخش از زياده طلبيهاي خود را به تصويب مجلس برساند.
اشغال كرسيهاي مديريت كلان اقتصاد كشور، توسط پاسداران با اين هدف صورت گرفته كه اين مديريت پشتيبان اجراي سياست جنگي هيأت حاكمه جديدباشد . در رأس اين مديريت پستي با عنوان «معاونت اقتصادي شورايعالي امنيت كشور» به وجود آورده وآنرا به پاسداري ازاعضاي «شورايعالي امنيت » سپرده اند . اين پاسدار با همكاري سازمانيافته پاسداران وامنيتيهاي ديگري كه بالاترين مقامها را در وزارتخانه هاي اقتصادي ,مديريت بانك مركزي , مديريت شركت ملي نفت , مديريت سازمان مديريت وبرنامه ريزي و مديريت شبكه بانكي دولتي وسازمان بورس را اشغال كرده اند، پيشبرد سياست جنگي رژيم ولايت فقيه را تسهيل مي كنند. سياست اعلان جنگ رژيم به جامعه بين المللي، كه در بيانيه سال گذشته شورا خاطرنشان گرديده، بر مبناي بقاي نظام ولايت فقيه در فضاي درگيري و ستيز با محيط پيرامون و زيستن در «اكولوژي تخاصم» تنظيم شده و به موجب آن كسب «قدرت دفاعي مؤثر» ضرورتي اجتناب ناپذير تلقي مي شود.
20 - افزايش شديد هزينه هاي نظامي – امنيتي دولت، يك جنبه از اين سياست ”جنگي” است. دولت پيش ازآنكه بودجه سال 85 را به تصويب مجلس هفتم برساند، بهصورتي شتابزده دو فقره متمم بودجه سال 84 را به تصويب مجلس رساند و برمبناي اين دومتمم مجوّز برداشت علني4/11 ميليارد دلار ديگر از مازاد دلارهاي نفتي را كه به «حساب ذخيره» ريخته شده بود، دريافت كرد. در نتيجه جمع برداشتهاي علني ومستقيم دولت ازمحل درآمدهاي نفتي بودجه عمومي سال 84 به 1/36 ميليارد دلار رسيد (گزارش مركز پژوهش مجلس/ خبرگزاري فارس 16اسفند 84). اين دولت در همان ماههاي آغازين كار خود هزينه هاي نظامي جديدي( ازجمله خريد سيستم موشكهاي ضدموشك از روسيه به مبلغ 700 تا 1000 ميليون دلار) را بربار خريد هاي هنگفت نظامي رژيم اضافه نمود.
جنبهٴ ديگر سياست ”جنگي” رژيم ، رشوه دادن به نيروهاي ”خودي است. انتقال نيمي از 80 درصد سهام شركتهاي دولتي مشمول دستور مورخ 11 تير 85خامنه اي، به بسيجي ها و ديگر نيروهاي «حافظ» رژيم است كه ارزش روز آن به حدود 50 تا 70 ميليارد دلار مي رسد.
21- عملكرد مالي مديريت اقتصاد كلان دولت احمدي نژاد، كه با رجزخواني بين المللي وي وپيگيري سياست جنگي دولت او همراه بود، واكنشهاي اقتصادي اجتناب ناپذيري درسطح بين المللي درپي داشت و طي 10 ماه گذشته شركتهاي خارجي طرف حساب مالي وتجاري با ايران را واداربه كاهش و دربرخي موارد قطع رابطه با رژيم كرد. طي اين مدت بزرگترين بانك طرف حساب رژيم ايران دراروپا( بانك UBS سويس ) و يكي ديگراز بانكهاي سويسي رابطه خود را باايران به طوركامل قطع كردند. موسساتي نظير موسسه انگليسي « فيج» كه درنقش مشاور شركتهاي خارجي ريسك معامله با ايران را ارزيابي مي كردند, مدتي كارارزيابي خود را متوقف كردند.شركتهاي ژاپني واردات نفت خود ازايران را كاهش دادند و اجراي قرارداد نفتي دشت آزادگان را به تعويق انداختند.
درسطح داخلي فرارسرمايه ها و اوجگيري تورم توأم با ركود ,اقتصادايران و فضاي معيشت مردم را زيرفشارطاقت فرسا قرارداده است . بازار سرماية ايران، پيش و بيش از ساير بازارها تحتتأثير فضاي سياسي حاكم قرارگرفت. بورس تهران و شعب مربوطه، باآنكه با بازار بورس بينالمللي رابطه ندارند و از واكنش خارجي در امانند، با آنكه كنترل و ادارة آنها تماماً در دست دولت است و شركتهاي دولتي و حكومتي مالك حدود 80درصد ارزش سهام آن هستند، از كنترل خارج شد. شاخص بازار بورس از حدود 12,100 واحد در آغاز سال 84 به حدود 9,800 واحد در پايان اين سال سقوط كرد.
هزينه هاي نظامي- امنيتي فوق العاده دولت پاسداران نرخ رشد نقدينگي را با شدت بيشتري از گذشته افزايش داده است. زيرا بانك مركزي مجبور است در ازاي بخش عمدة ما به ازاي ريالي دلارهاي نفتي كه به دولت پرداخت مي كند و نمي تواند آنها را دربازارداخل به فروش برساند ، ريال اضافي به اقتصاد كشور تزريق كند.. روز 27 فروردين ماه 85، خبرگزاري فارس به نقل از واحد اطلاعات اقتصادي آمريكا اعلام كرد كه طي سال 2005 ميلادي ايران هشتمين كشوري بوده كه بالاترين نرح تورم درميان 160 كشورجهان را داشته است .
22- دريك سال گذشته ، رژيم آخوندها براي اين كه بخشي از دلارهاي نفتي را كه روي دست بانك مركزي مانده بفروشد يا به ريال تبديل كند , به طور رسمي دروازه هاي كشوررا به روي واردات كالا هاي پرمصرف باز كرده و بدين ترتيب حجم واردات بي رويه از مجاري گمركي وقاچاق به صورت بي سابقه اي بالا رفته است . توليد داخلي براثر اين سياست, به ركود كشيد ه شده و رو به نابودي مي رود.
آثار تورم زاي مديريت اقتصادي رژيم در دولت احمدي نژاد از پاييز سال 84 به صورت موج جديدي از افزايش قيمت ارزاق عمومي مثل لبنيات , گوشت و ميوه بارز شد,درآستانه سال 85 اوج گرفت و اكنون همچنان ادامه دارد. گراني سرسام آور اجاره يا خريد مسكن نيز , كه براثر پرش قيمت زمين و بالا رفتن قيمت مصالح ساختماني مثل تيرآهن ( 30 درصد افزايش قيمت طي سه ماه از بهمن 84 تا ارديبهشت 85 ) و سيمان ، صورت گرفته است، اكثريت حقوق بگيران فقرزده ايران را به سمت بي سرپناهي سوق مي دهد.
23- كاهش فرصت هاي شغلي جديد , نا امني شغلي و بيكاري شاغلان، يكي ديگر از دستاوردهاي دولت احمدي نژاد و مديريت اقتصادي پاسداران است . اين پديده شوم براثر فرارسرمايه ها و ركود توليدي ، به خصوص ركود دربخش توليد صنعتي كشور، پديدارشده است . تا آنجا كه به ناامني شغلي برمي گردد , اقدام هاي ابلهانه دولت احمدي نژاد , نظير قا ئل شدن تبعيض درتعيين حد اقل دستمزد كارگران قراردادي ورسمي درسال 85 , به اين پديده دامن زده و به اعتراف منابع رژيم , باعث شده طي دو سه ماه گذشته به اشتغال دهها هزار كارگر قراردادي شاغل در موسسات كشور ,خاتمه داده شود.
در مورد وخامت وضع زندگي کارگران هرچه گفته و نوشته شود بازهم ابعاد فاجعه روشن نمي شود. در ايران ۸ ميليون كارگر در ۵ ميليون واحد كوچك، ۵ هزار واحد متوسط و ۲ هزار واحد بزرگ صنعتى، خدماتى و كشاورزى شناسايى شده مشغول به كار هستند. از اين تعداد فقط ۳۰ درصد- ۲ ميليون و ۴۰۰ هزار نفر- تحت پوشش معاينات ادوارى كه از بديهى ترين حقوق آنان به شمار مى رود، قرار گرفته اند. وزارت بهداشت تعداد متخصصان طب كار را در كل كشور ۶۵ نفر اعلام كرده است كه با يك محاسبه اجمالي مى توان برآورد كرد كه به ازاى هر ۱۲۴ هزار كارگر مشمول قانون كار، يك پزشك متخصص طب كار وجود دارد. در حالي که اکثريت کارگران ايران از قانون کار و قرارداد دائم محروم هستند و طي ماه گذشته بنا به گزارشهايي که در روزنامه ها چاپ شده هزاران کارگر در نقاط مختلف کشور بيکار شده اند، روزنامه اقتصادي سرمايه در شماره روز چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۵ نوشت:«حداقل دستمزد در قراردادهاي موقت کار که افزايش آن باعث اخراج و بيکاري وسيع کارگران شده بود به ۱۵۰ هزار تومان کاهش يافت».
د: جنبشهاي اجتماعي و حركتهاي اعتراضي
24- در سال گذشته به رغم تشديد فضاي اختناق و سركوب، كارگران، دانشجويان، زنان و مردم ستمديده خوزستان، کردستان، بلوچستان و آذربايجان به طور گسترده با قيامها و حرکتهاي اعتراضي خشم و نفرت خود را از استبداد مذهبي حاکم بر ايران ابراز داشتند. اين حرکتها نه فقط از نظر كميت و گستردگي، بلكه همچنين به لحاظ كيفيت و مواضع اعلام شده در آن، که مرزبندي آشكارتر با رژيم آخوندي را بازتاب مي داد، ارتقاي چشمگير داشته است. شمار حركتهاي اعتراضي دريكسال به بيش از 4000مورد ثبت شده بالغ شده است.
بن بست حكومت آخوندي و تشديد مبارزه ومقاومت عمومي باگذشت زمان اينك بيش از پيش بارز گرديده است. حركتهاي اعتراضي كارگران شركت و احد تهران ، تظاهرات زنان در روز جهاني زن، خيزش سراسري در جشن چهارشنبه سوري ، خيزش كارگران در روز جهاني كارگر و خيزشهاي هموطنانمان درچهار استان شمال غربي كشور، به روشني حاكي از برآمدهاي قدرتمند و خطرآفرين اعتراضات مردمي براي تماميت رژيم آخوندي بود. اكبر اعلمي نماينده مجلس رژيم ، قيام هموطنان آذري را «انفجار» و «جرقهيي بر حريق بزرگ» خوانده و تصريح مي كند كه «تمامي حوادثي را كه ظرف چند ماه گذشته در گوشهو كنار ايران رخ داده، از ناآراميهاي خوزستان بگيريد تا حوادث سيستان و بلوچستان و… تا ناآراميهاي تبريز و حوادث كارگري و دانشجويي روزها و هفتههاي اخير را بايد در چارچوب واحدي ارزيابي و تحليل كرد». نماينده مجلس آخوندي اين چارچوب واحد را «متلاشيكردن نظام الهي ولايت فقيه» دانسته ونسبت به خطرآن هشدار مي دهد.
25- در روز جهاني كارگر،درحالي كه رژيم با بسيج نيرو و با اعزام بالاترين مهره هاي امنيتي و اطلاعاتي خود مانند عليرضا محجوب و علي ربيعي از شوراي عالي امنيت رژيم به صحنه تظاهرات، قصد داشت شعارفرمايشي «انرژي هسته يي حق مسلم ماست» را به تظاهركنندگان تحميل كند، ، انبوه گارگران با هوشياري و با پيشتازي نيروهاي مقاومت و كارگران مجاهد و مبارز، فرياد مي زدند : «امنيت مشاغل، حق مسلم ماست» و«اعتصاب ، اعتصاب، حق مسلم ماست» . به اين ترتيب آنها با هوشياري و شجاعت، درعين طرح مطالبات روز كارگران، نيرنگها وترفندهاي رژيم را، كه مي خواست طرحهاي اتمي خود را «ملي» وخواست مردم وانمود كند، نقش برآب كردند و حركتي به ياد ماندني را در اعتراضات ضدحكومتي كارگران ايران رقم زدند.
در پي دستگيري شمار زيادي ازكارگران در تظاهرات اول ماه مه، مقاومت ايران از سازمانهاي مدافع حقوقبشر و مدافعان حقوق كارگران، بهويژه سازمان جهاني كار و ارگانهاي ذيربط ملل متحد، خواست كه براي نجات دستگيرشدگان ، به اقدامات عاجل مبادرت ورزند. «سنديكاي كارگران شركت واحد تهران و حومه» طي نامه اي به دبيركل سازمان بين المللي كار ضمن اشاره به نقض اساسي حقوق کارگران در ايران اعلام كرد كه «هيأت اعزامي رژيم به كنفرانس ژنو, به هيچوجه نماينده كارگران ايران نيست و يکي از اعضاي برجسته اين هيات، از سردمداران حمله به اجتماع سنديکاي کارگران شرکت واحد بوده است» .
26- زنان آزاده مينهمان كه دريكسال گذشته با اقدامات اعتراضي متعدد صنفي و سياسي به مبارزات خود اعتلا بخشيدند، در دو حرکت جسورانه در روز جهاني زن (8 مارس برابر با17اسفند84 ) و در روز 22 خرداد85 به رغم خفقان مطلق حاكم بر تهران، در اعتراض به «تبعيض عليه زنان» و«نقض حقوقبشر» دست به تظاهرات زدند. اين تظاهرات اگرچه با يورش سركوبگرانه نيروهاي انتظامي و ضدشورش رژيم روبه برو شد، اما به نحو گسترده يي توجهات را به سركوب و تبعيض رژيم در حق زنان ايران و به مخالفت فزاينده زنان با تماميت رژيم آخوندي جلب نمود. كميسيون زنان شوراي ملي مقاومت ايران ضمن انعكاس اين حركتهاي اعتراضي و ديگر فعاليتها و اعتراضات زنان آزاده ايران، خواستار مداخله سازمانهاي مدافع حقوق زنان براي آزادي دستگير شدگان گرديد.
27- تظاهرات اعتراضي گسترده و پردامنه هموطنان آذري درچهار استان شمال غرب كشور، كه به دنبال درج يك كاريكاتور اهانت اميز در يك روزنامه حكومتي بالا گرفت، دريورشهاي سركوبگرانه رژيم به خون كشيده شد. اما از پشتيباني وحمايت مقاومت سازمانيافته و همبستگي دانشجويان به پاخاسته برخوردارگرديد. به همين مناسبت در اطلاعيه كميسيون مليتهاي شوراي ملي مقاومت ايران كه با عنوان«آذربايجان اوياخدي ايرانينا داياخدي-آذربايجان بيدار است تكيهگاه ايران است» صادرگرديد, آمده است : «در آستانه صدمين سالگرد انقلاب مشروطيت فرزندان بابك خرم دين، مردم بهجانآمده استانهاي آذربايجان شرقي و غربي و زنجان بهپا خاستند تا بيانگر نفرت عميق ملتي باشند كه هيچگاه تسليم دستاربهسران خونريز و دشمنان بشريت نشده است و سنت افتخارآفرين ستارخانها در كوي اميرخيز تبريز را پاس ميدارد....
در اطلاعيه كميسيون مليتها با تأكيد بر پيوند مقاومت سازمانيافته و مقاومت عمومي، آمده است: «زنان، استادان، دبيران، آموزگاران، دانشجويان، دانشآموزان، كارگران، كارمندان، زحمتكشان شهر و روستا، بيكاران، ستمديدگان با شعار “اتحاد، مبارزه، پيروزي“ همراه و همدل و همسو بهياري مقاومت ملي ايران و جان بركفان ارتش شرف بشتابيد تا تماميت بينالملل جهل و جنايت را به خاك بسپاريم».
28- نيروهاي مقاومت در داخل كشور، به رغم خفقان آخوندي ، توانستند در سراسر ميهن اسير با شعارنويسي، نصب پلاكارد در بزرگراهها ، كوهستانهاي اطراف شهرها و در اماكن عمومي شهرها و خيابانها و با توزيع سراسري تراكتها و جزوه ها و اوراق تبليغي حاوي اطلاعيه ها و مواضع و طرحها وبرنامه هاي شوراي ملي مقاومت و با دامن زدن به اعتراضات مردمي و سمتوسو دادن به حركتهاي اعتراضي در راستاي سرنگوني ديكتاتوري آخوندي و تحقق آزادي وحاكميت مردم برمردم نقشي مداخله گر و اثرگذار ايفا كنند.
شوراي ملي مقاومت با درود به همه زنان و مرداني که در اين پيکارها شرکت داشتند و با تجليل از نيروهاي مقاومت در داخل کشور که براي سمت و سو دادن به اين حركات در جهت سرنگوني استبداد مذهبي تلاش کردند، يک بار ديگر بر عهد و پيمان خود با مردم ايران تاکيد مي کند و از تمامي مجامع و نهادهاي بين المللي مي خواهد که به رژيم ايران براي آزادي زنان و مرداني که براي احقاق حقوق خود بهپاخاسته بودند فشار بياورد.
ه- چالشها و موقعيت در عراق
29- كشاكش همه جانبه و سرنوشت ساز بين جنبش مقاومت و استبداد ديني حاكم در يكسال گذشته، بيش ازهميشه نشان داد كه هماورد ديكتاتوري آخوندي در عرصه هاي مختلف, مقاومت سازنيافته يي است كه به اتكاي پشتوانه مردمي وسياستهاي درست خود , بيش از ربع قرن دربرابر يكي از وحشيانه ترين اشكال سركوب تاريخ معاصر پايداري كرده است. اين نبرد گسترده و بي وقفه كه از تهران و شهرهاي ميهن اسير تا شهر اشرف و تا عرصه هاي مختلف مبارزه سياسي و بين المللي در اروپا و آمريكا و استراليا گسترده است, اكنون به مقطع تعيين كنندهٴ خود رسيده و بيش از پيش چنين به نظر مي رسد كه آينده از دل همين رويارويي بيرون خواهد آمد. از آن جا كه رژيم ولايت فقيه حيات و بقاي خود را از آغاز شكل گيري نظام در دوران جنگ ضد ميهني، در صدور ارتجاع وتروريسم، به ويژه به عراق، جستجو مي كند, موقعيت كنوني اشرف - به مثابه كانون چنگ درچنگ شدن رژيم ولايت فقيه با مقاومت سازمانيافته – در درجه اول اهميت قراردارد. دراين زمينه شوراي ملي مقاومت, از همان آغاز نسبت به نقش ويرانگر رژيم در عراق پس ازجنگ, هشدار داد و اعلام کرد که استبداد مذهبي حاكم بر ايران، راه حفظ خود را در صدور بنيادگرايي و تروريسم به عراق يافته و با اختصاص بودجه هاي کلان و بسيج تمامي نهادها، وزارتخانهها و ارگانهاي حكومتي، براي بهرهبرداري از «فرصت عراق» بسيج شده است. در 23آذرماه سال 1382 رئيس جمهور برگزيده مقاومت در پيام خود به گردهمايي ايرانيان در لندن، به جهان هشدار داد و گفت :« بگذاريد ازسوي مقاومتي كه افشاگر منحصر به فرد پروژه هاي اتمي و تسليحات ممنوعه كشتار جمعي رژيم آخوندها بوده است با صراحت از همين جا به دنيا اعلام كنيم كه : خطر روزافزون مداخلات و توطئه ها و تروريسم رژيم ملايان درعراق اكنون صد بار ازخطر اتمي اين رژيم بيشتر است . تكرار ميكنم: خطر روزافزون مداخلات و توطئه ها و تروريسم رژيم ملايان درعراق اكنون صد بار ازخطر اتمي اين رژيم بيشتر است». او گفت «در چنين وضعيت ژئوپلتيكي، باز هم مثل روزگار جنگ 8ساله، يعني دوران جنگ ضدميهني خميني، سد سديد در برابر ارتجاع و صدور بنيادگرايي، همانا مجاهدين خلق ايران هستند. به همين خاطر رژيم به شكل جنونآميزي در پي زدوبند و توطئه و تروريسم عليه مجاهدين در خاك عراق است تا شايد بتواند آنها را ناگزير از ترك اين كشور كند و بعد، طعمة خودش را بدون هيچ رادع و مانع ايدئولوژيكي و سياسي بهويژه از نوع ايراني و شيعي، فرو ببلعد».
30- در آن زمان و در آن شرايط، كسي را ياراي چنين تصريحاتي در باره ابعادخطرمداخله جويي استبداد مذهبي وتروريستي حاكم برايران درعراق نبود، اما امروز همه طرفهايي كه سه سال و اندي در عراق كارآموزي كرده اند و ابتدا سخت ناباور مي نمودند , اينك مي گويند و مي نويسند و تكرار ميكنند كه از صدها شكنجه گاه و زندان مخفي گرفته تا كشتار و مثله كردن اجساد « به شيوه پاسداران خميني » و از انفجار و بمب گذاري كنار جاده تا رساندن پول و سلاح به عاملان كورترين و وحشيانه ترين نوع تروريسم , همه زير سر رژيم ايران و كار متداول اين رژيم است.
روزنامه سان فرانسيسكو كرانيكل در 14 خرداد گزارش داد : «تعداد اجساد مجهول الهويه يي كه طي 5ماه به پزشكي قانوني بغداد تحويل داده شده اند، به 6هزار بالغ ميشود . هم چنين از سال2003، 30هزار و 240 جسد به اين غسالخانه منتقل شدهاند. اغلب آنها توسط افراد مسلحي بهقتل رسيدهاند كه بهندرت دستگير يا محاكمه شده اند».
31-اشرف قاضي، نماينده ويژه دبيركل سازمان ملل متحد در امور عراق، در سخنان خود در كنفرانس امنيت عراق، كه در 16 و 17 تيرماه با حضور وزيران خارجه كشورهاي همسايه عراق برگزار شد, گفت : از ابتداي 2006، حدود150 هزار نفر عراقي مجبور به فرار و ترك خانه هايشان شدهاند. علاوه بر اين، تعداد عراقياني كه در داخل كشور جابجا شده اند بالغ بر 2 ميليون نفر است. وي افزود: عراق و به طور مشخص چندين شهر عمده آن، بويژه بغداد, از زمان خشونت عليه حرم دو امام شيعه در سامرا در 22 فوريه 2006 و حملات متعاقب آن عليه غير نظاميان و مساجد, شاهد كشتار بيرحمانه و نقض حقوق بشر همچون شكنجه، آدم ربايي و قتل بوده اند.آمار تخميني قتل فقط در شهر بغداد به 1500 نفر در ماه رسيده است
32- روزنامه الشروق، چاپ الجزاير،در 5 ارديبهشت نوشت:« رژيم ايران اهل سنت عراق را قتلعام ميكند». اين روزنامه افزود:« زماني كه وارد وزارت كشور عراق ميشوي 99درصد مأموران و كاركنان آن شيعه و بهتر بگوييم ايراني هستند. در شهرك صدر بازاري به نام مريدي وجود دارد كه انواع سلاح ايراني در آن بهفروش ميرسد. رسانههاي جهان هر چند حوادث اعظميه را در كانون توجه خود قرار دادند، اما واقعيت را آنچنان كه در صحنه ميتوان مشاهده كرد منعكس نكردند. مسأله اين بود كه اين منطقهٴ كاملاً سنينشين ، از سوي سپاه بدر، البته با لباس پليس عراق، براي يك كشتار ديگر مورد حمله قرار گرفت. اما پاسخ اين سؤال را ميتوان در نفوذ رژيم ايران در عراق پيدا كرد».
33-به اين ترتيب, پس از 3 سال تجربه ,حالا ديگر همه مي دانند كه رژيم ايران با استخدام و اعزام صدها هزار حقوقبگير، با داير كردن دهها فرستندة راديويي و تلويزيوني , با خريداري انواع نشريات و مجلات و روزنامهها , با خريد وتصرف بسياري از مؤسسات و كارخانجات، با ارعاب شهروندان و سركوب زنان, با تهديد و تطميع روحانيان و شيوخ عشاير و سياستمداران و روشنفكران و روزنامهنگاران, با ترور اطبا و استادان دانشگاه و كاركنان دولت, با توزيع مواد مخدر، با آزار پيروان ساير اديان,و با فتنه انگيزي و ايجاد تفرقه و جنگ داخلي,براي تسلط کامل بر عراق , برنامه ريزي كلان کرده است.
34-چنين بود كه رژيم ولايت فقيه درصدد برآمد كه به هروسيله ممكن ، انتخابات و پروسه سياسي استقرار دموكراسي درعراق را به گروگان بگيرد و سلطهٴ خود را بردولت و پارلمان تحميل كند. و از آن جا كه به خوبي از نقش مجاهدين و رزمندگان شهر اشرف، به مثابه سد مقدم دربرابر بنيادگرايي و تروريسم ،آگاهي داشت ,توطئه و اعمال فشار براي برداشتن اين مانع را دركانون اقدامات مداخله جويانه اش قرار داد.
دعوت پي در پي از مقامات و شخصيتهاي عراقي و تهديد و تطميع آنها، التماس و درخواست از آنها براي پايان دادن به حضور مجاهدين در عراق يا هرچه محدودتر كردن آنها در اين كشور ,روش شناخته شدهٴ رژيم آخوندي است ..
35-رئيس جمهور برگزيده مقاومت در ديدار با نمايندگان پارلمان اروپا(30 فروردين 85 )فاش كرد كه در 3 سال گذشته متجاوز از 20 ميليارد دلار نفت از جنوب عراق به ايران قاچاق شده است . ديكتاتوري مذهبي به اين منظور مناطق نفت خيز جنوب عراق را بين دستجات وابسته به خود تقسيم كرده و دستجات وابسته به رژيم رسماً مسئوليت حفاظت از تاسيسات نفتي را درآن مناطق برعهده دارند و در كار خود از خودرو و لباس پليس هم استفاده ميكنند.
آخوندهاي حاكم بر ايران با نفت مسروقه، كه گاه به 500هزار بشكه در روز ميرسد , علاوه بر پر كردن جيب ها و حساب هاي بانكي خود, هزينه هاي هنگفت مالي عمليات جنايتكارانه و تروريستي و مخارج سياست هاي مداخله جويانه در عراق را به منظور هرچه بي ثبات تر و ناامن تر كردن عراق و اعمال هژموني خود بر اين كشور , تأمين مي كنند .
قاچاق نفت از عراق به ايران و فرستادن مواد مخدر و سلاح و مهمات به جاي آن توسط سپاه پاسداران و پايگاههاي اطلاعاتي رژيم آخوندي , امر پوشيده اي نيست . روزنامه الزمان به نقل از گزارشي كه توسط هيئت بين المللي نظارت بر مواد مخدر، كه مقر آن در وين مي باشد، منتشر شده است، نوشت: «عراق به ايستگاه ترانزيت براي انتقال هروئين ساخته شده در افغانستان و ايران به اروپا تبديل شده است.... سازمان ملل متحد قبلا فاش ساخته بود كه پاسداران ايراني همچنين در كار قاچاق نفت عراق دست دارند.»(9/1/85) . الزمان هم چنين به نقل از منابع اطلاعات نظامي وابسته به وزارت دفاع عراق خبر داد :« 8 پايـگاه اطلاعاتي ايران دربصره داير است كه مسئولين دولتي ومديران اجرائيشان افراد را با تهديد وادار ميكنند كه با آنان همكاري كنند . اغلب افراد ازترس قتل با اين پايگاهها همكاري ميكنند»(31/2/85).
36- بر خلاف همه نگرشها و تحليلهاي سطحي , آنچه اكنون در عراق جريان دارد نه جنگ مذهبي و طايفهيي است و نه جنگ قومي و نژادي. جنگ اصلي كه يك جنگ خُلَّص سياسي است, بين استبداد مذهبي حاكم بر ايران از يكسو و نيروهاي ملي و دموكراتيك و ميهن پرست عراقي از سوي ديگر است . سردمداران رژيم آخوندها مخفي نكرده اند كه براي برون رفت از بحرانهايشان به بلعيدن عراق چشم دوخته اند و عراق را پس از سقوط رژيم سابق آن يك «باتلاق» براي براي فرو بردن تهديداتي ميدانند كه رژيم آنها را احاطه كرده است و بديهي است كه مجاهدين تهديد اصلي و مقدم آنها بوده اند و خواهند بود. در رابطه با نيروهاي آمريكايي نيز , رژيم از آن رو با صدايي كه پيوسته بلندتر ميشود بر طبل « اشغال» و«اشغالگري » ميكوبد كه قبل از هرچيز اشغالگري خود را بپوشاند و همچنانكه در جريان گروگانگيري اتباع سفارت آمريكا در ايران تجربه شد , توده هاي ناآگاه و نيروهاي ناهوشيار را پشت خود بياورد و به زير عَلَم «ضد استكباري» و« مستضعف پناهي» خود بكشاند . نبايد ناگفته گذاشت كه سياستهاي آمريكا نيز,همچنانكه عدم قاطعيتش دربرخورد بارژيم , به اندازه كافي به اين رژيم,زمينه و ميدان و بهانه و دستاويز براي موج سواري و بهره برداري ميدهد.
رژيم تروريستي حاكم بر ايران همان رژيمي است كه كارگزارانش ميگويند :« هر بمبي كه در عراق منفجر ميشود فتنه آمريكا براي ايران يك ماه عقب ميافتد»(محبي نيا نماينده مجلس شوراي اسلامي- ايلنا 28/2/85).
اين همان رژيمي است كه با جنجال و هياهو خواهان زيرپاگذاشتن قرارداد آتش بس 15 آوريل 2003 بين مجاهدين و نيروهاي آمريكايي و خلع سلاح مجاهدين گرديد تا عراق به امنيت برسد, اما اكنون خط و نشان مي كشد كه «آمريكا از روزي بترسد كه با يك اشاره مقام معظم رهبري... 130 هزار نيروي زميني آن در عراق درمحاصره قرارگيرند و دست به اسلحه عليه آمريكا ببرند» و «آمريكا نبايد خاورميانه را براي خود باتلاقي قرار دهد كه مملو از جنازه و جسد آمريكايي شود»( رودكي نايب رئيس كميسيون امنيت مجلس رژيم- ايلنا6/5/85).
37-تأخير وتعلل در زمينه درك خطر مداخله جويي رژيم ايران در عراق و اتخاذ روشهاي درست مقابله با آن، هم اكنون ازموضوعات مهم نقد وتفسير در رسانه هاي منطقه و جهان ، به ويژه درآمريكا و عراق وكشورهاي عربي است. هفتهنامه الاهرام چاپ مصر در 27 آوريل امسال نوشت : «در فوريه2003، چندينهزار شبه نظامي شيعه از ايران به عراق نفوذ كردند و با پيشبيني حمله قريبالوقوع آمريكا، مواضعي را در اختيار گرفتند. » الاهرام سپس به نفوذ شبهنظاميان بدر وابسته به مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق، كه «بهطور ايدئولوژيك و مالي توسط رژيم ايران حمايت ميشوند» ، اشاره كرد و مي نويسد: « به جاي آن [مقابله باخطر]، واشينگتن كه اميدوار بود بتواند رژيم ايران را براي به عهده گرفتن نقش سازندهيي در كنترل شيعيان و برقراري ثبات در عراق تطميع كند، با خاموشكردن آتش بزرگترين دشمن و تهديد داخلي آن يعني مجاهدين خلق، يك امتياز چشمگير به جمهوري اسلامي اعطا كرده است».
38-درسطح سياسي نيز، تصوير جديدي از خطر مداخله جويي حكومت آخوندي درعراق شكل گرفته است. رئيس جمهور آمريكا در سخنراني خود در شوراي امور جهاني (فيلادلفيا- 21آذر84) گفت: «يكي از چالشهاي اصلي عراق حفظ آزادي خود در بين همسايگاني سرسخت ميباشد...،همساية شرقي عراق، ايران، فعالانه براي تضعيف يك عراق آزاد تلاش ميكند. رژيم ايران نميخواهد دموكراسي در عراق به پيروزي برسد، زيرا يك عراق آزاد مشروعيت رژيم مذهبي و سركوبگر ايران را تهديد ميكند... اكثريت بزرگ عراقيان نميخواهند تحت حكومتي مانند رژيم مذهبي ايران زندگي كنند ».
سند «استراتژي امنيت ملي» آمريكا نيز رژيم ايران را بزرگترين چالش اين كشور دانسته است. در اين سند, آمده است: «ما ممكن نيست از طرف هيچ كشوري با چالشي بزرگتر از چالش رژيم ايران مواجه باشيم»(25 اسفند84). درهمين روز وزيرخارجه آمريكا رژيم آخوندها را «بانكدار مركزي تروريسم» ناميد و گفت: «رژيم ايران درباره كارهاي اتميش دروغ گفته است». وزير خارجه آمريكا در 18 اسفند 84 نيز در گزارشي به يک کميته سناي اين کشور گفته بود رژيم ايران داري يك «کارنامه نقض شديد حقوق بشر» است و برنامه اتمي آن را به عنوان چالش شماره يک آمريکا توصيف کرد.
39-دخالتها و جنايتهاي گسترده رژيم در عراق , موجب شده است كه هم در داخل عراق و هم در خارج عراق پيوسته بر شمار كساني كه مشكل اصلي را زير سر رژيم ايران ميدانند ,افزوده شود . واشنگتن پست در 5 تير به نقل از رئيس جمهور عراق نوشت : «شورشيان متقاعد شده اند كه دشمن اصلي هم اكنون رژيم ايران است و به همين خاطر نيروهاي ائتلاف ديگر دشمن اول نيستند در 7تير نيز خبرگزاريهابه نقل از سفير آمريكا نوشتند:« به گفته خليلزاد جنگجويان مقاومت عراق گفته اند كه آنها بيشتر نگران نفوذ ايرانيها هستند تا حضور آمريكا در كشور».
اتحاديه عرب و دولتهاي عربي هم بارها نگراني خود را به زبانهاي مختلف ابراز كرده اند.
40-پس از يكپايگي رژيم و روي كار آمدن احمدي نژاد ,تروريسم وحشي و عريان رژيم آخوندي عليه مجاهدين در عراق بالا گرفت . همچنانكه در بيانيه سال گذشته شورا آمده بود، در تيرماه 84 نخست وزير , وزير خارجه و وزير دفاع عراق هريك به طريقي به پناهندگي سياسي و موقعيت قانوني مجاهدين در اين كشور اذعان كردند . اما در روز 12 مرداد همان سال رژيم آخوندي با جنجال و هياهو از موضعگيري يك مشاور امنيتي دولت عراق خبر داد كه گفته بود «سازمان منافقين خلق, سازماني در ليست تروريستي وزارتخارجه آمريكاست كه در جنگ ايران و عراق هم دست داشته و لذا نياز داريم كه بدانيم كه چه كساني {از آنها} درريختن خون مردم عراق دست داشتند و آنها را محاكمه كنيم و ديگراني را كه مي خواهند به ايران برگردند به ايران بر گردانيم».واضح بود كه تنها خواهان و خريدار اين موضعگيري كه در آن فرهنگ و كلمات رژيم آخوندي به كار گرفته شده، , استبداد ديني حاكم بر ايران بود. فرداي آن روز , در 13 مرداد، مجاهدان خلق حسين پويان و محمد علي زاهدي در بغداد ربوده شدند و معلوم شد اظهارات مشاورامنيتي چراغ سبز آشكار به آدمربايي و حاكي از همدستي و شراكت دراين جنايت بوده است . متعاقباً فرماندهي نيروهاي چند مليتي جنايت آدمربايي را محكوم كرد .
41- در پي ربوده شدن مجاهدان خلق حسين پويان و محمد علي زاهدي، كه هنوز هم هيچ اثري از آنها در دست نيست ,و در پي سلسه تظاهرات هموطنان حامي مقاومت دركشورهاي مختلف جهان و اعتراضات نيروها و اقشار مختلف مردم عراق و موج گسترده محكوميت بين المللي و روشنگريهاي مشخص مجاهدين درمورد چگونگي آدمربايي و انتقال ربوده شدگان به مراكز وزارت كشور و منطقه جادريه دربغداد، جستجوهاي نيروي چند مليتي به كشف شكنجه گاه جادريه با فرماندهي سردژخيمان اطلاعات آخوندي انجاميد و به يك افتضاح بزرگ جهاني در مورد مداخلات تروريستي رژيم آخوندي درعراق و به كشف شكنجه گاههاي زنجيره يي آن در اين كشور راه برد .
42-در 14 شهريور 84 ,درست يكماه پس از آدمربايي جنايتكارانه, و درآستانهٴ رفراندم قانون اساسي عراق كه قرار بود يكماه و اندي بعد برگزار شود ,آخوندها كه از روشنگريهاي بين المللي مقاومت ايران به ستوه آمده بودند , هرگونه ملاحظه و محذور را كنار گذاشتند و اعلام كردند كه«قصاص اعضاي اين سازمان مدخل مهمتري براي دموكراسي در عراق است»،آخوندها از طريق مزدورانشان آشكارا « محك آزمايش » دولت عراق را «صدور حكم اخراج مجاهدين از عراق و دستگيري و محاكمة آنها و برداشتن پوش حفاظتي آنها» خواندند و نوشتند: «چه بسا حكومت جعفري بهدليل حل بسياري از مشكلات خدماتي، بهخاطر كوتاهيهاي برخي از وزارتخانههايش و همچنين در ايجاد امنيت و ايجاد ثبات امنيتي در سراسر كشورمعذور باشد» ولي«سستي و كُند عملكردن حكومت منتخب جعفري و فعال نكردن حكم اخراج، عكسالعملهاي خطرناكي در رضايت و خرسندي از اين حكومت منتخب خواهد داشت »(نشريه بدر- 5 سپتامبر2005 ). اين لحن تهديد آميز و اين برنامه ريزي و اولويت بندي براي دولت عراق، به وضوح نشان ميداد كه فاشيسم مذهبي حاكم برايران در سوداي «خاورميانه اسلامي بنيادگرا» و درنهايت ايجاد «يك امپراتوري اسلامي»، به چيزي كمتر از برقراري يك حكومت دست نشانده از نوع خودش در عراق وتبديل اين كشور به سكوي پرش بنيادگرايي وتروريسم راضي نيست.
43-در شهريور ماه سال گذشته ,همچنين رد پا و اثر انگشت استبداد ديني حاكم بر ايران در يك تعرض ارتجاعي بر ضد حقوقبشر و بر ضد حق پناهندگي، در بند3 مادة 21 پيشنويس قانون اساسي جديد عراق آشكار شد . طبق اين بند, به صرف اتهام تروريسم, حق پناهندگي سلب ميشود و رژيم و ايادي آن به اين وسيله ميتوانند به اتكاء برچسب تروريستي و به صرف متهم كردن مجاهدين به تروريسم , حقوق مسلم پناهندگي آنان را انكار كنند. چنين بندي در « قانون اداره دولت عراق در مرحله انتقالي » كه قانون اساسي موقت ناميده ميشد , وجود نداشت .از اين رو نيروهاي ميهنپرست و دموكراتيك عراق نيت شوم رژيم را كه زمينهسازي براي جنايتها و آدمربايي هرچه بيشتر است, دريافتند و فقط طي 3هفته يك ميليون نفر از مردم عراق همراه با 4500 وكيل و حقوقدان و 66 حزب و انجمن سياسي و اجتماعي به فراخوان تغيير بند مربوطه پيوستند. برخي احزاب و جريانهاي سياسي عراق اعلام كردند اين بند،كه برخلاف همة قوانين و عهدنامههاي بينالمللي است، در قم نوشته شده و وارد قانون اساسي عراق گرديده است.
سرانجام پارلمان عراق با شركت كليه مقامهاي دولتي و با حضور سفيران آمريكا و انگلستان با افزودن مواد متمم مقرر كرد كه قانون اساسي مصوب, مجدداً در يك كميته پارلماني بررسي شود و متعاقباً به رأي مردم عراق گذاشته شود .
44-در 27 آبان 84 رسانه هاي حكومت آخوندي به نقل از مشاور امنيتي دولت عراق مورد اشاره در بند 52، در پي ديدارش با لاريجاني در تهران اعلام كردند : « منافقين بايد سلاحهاي خود را تحويل بدهند و حتي نمي توانند از كارت سهميهٴ غذايي استفاده كنند » و « اگر دادگاههاي ايران حكمي را بر عليه هركدام از اعضاي اين سازمان صادر كنند , بر اساس توافق دو كشور و قوانين بين المللي امكان دارد كه عراق اين افراد را به ايران تسليم كند» . در اين زمان حدود 3 ماه از قطع سهميه خريد غذا و سوخت و داروي ساكنان اشرف مي گذشت . سازمان مجاهدين خلق ايران بلادرنگ عليه مشاور امنيتي اعلام جرم نمود و افزود : « از نامبرده براي شركت در يك محاكمه بين المللي با حضور پاسدار صحرا رودي و پاسدار لاريجاني و پاسدار احمدي نژاد و علي خامنه اي دعوت ميكنيم تا از جمله به 450 عمل تروريستي همين جنايتكاران دركشورهاي مختلف جهان كه يكصد و پنجاه فقرهٴ آن در خاك عراق عليه مجاهدين صورت گرفته است , رسيدگي شود ».
45-در24 آذر 84 (15 دسامبر2005) انتخابات مجلس عراق برگزار شد . اما حكومت آخوندها به رغم تمامي توطئه ها و رأي سازيها و تقلبات نجومي، در انتخابات دسامبر 2005عراق، برخلاف انتخابات سال 2004، نتوانست هژموني كامل خود را تحميل كند. طيف گسترده اي از نيروهاي ملي و دموكرات و مخالف بنيادگرايي در جريان كارزار انتخاباتي توانستند با افشاي تقلبات گسترده رژيم در اين انتخابات, مانع دستيابي وابستگان به رژيم به اكثريت كرسيهاي مجلس بشوند، به اين ترتيب , يك جبهه و قطب تأثير گذار سياسي با حدود 80 -90 كرسي در پارلمان, با شعار تشكيل دولت وحدت ملي شكل گرفت و دست آخر پس از نزديك به 6ماه كش و قوس و سنگ اندازي رژيم , يك دولت ائتلافي برپا شد كه تركيب آن باتركيب يك دست دولت قبلي تفاوت داشت.
46-شوراي ملي مقاومت ايران در ماده 54 بيانية سال گذشته خود, به منظور ترغيب و تشويق پروسه سياسي، به مردم و نيروهاي دموكراتيك و ميهن پرست عراقي ,بويژه آنهايي كه سال قبل از آن در انتخابات شركت نكرده بودند, پيام داده بود: «با اينهمه درد و رنج و با اين همه خوني كه هر روز از پيكر عراق بر زمين ميريزد، ديگر در عراق جايي براي هيچگونه افراط گرايي باقي نمانده است. پاسخ، در يك دولت دموكراتيك ملي و مستقل و معتدل است تا بتواند وحدت سياسي و تماميت ارضي كشورتان را در ديالوگ مستمر با همة جريانهايي كه به قواعد دموكراتيك پايبند هستند، حفظ كند و به اشغال پايان دهد» از اينرو « با تمام قوا در انتخابات , بشرط آزادي و عدم تقلب ,شركت كنيد و ميدان را بسود جريانهاي ضد دموكراتيك و دخالتهاي خارجي خالي نكنيد . تا آخرين قطره و تا آخرين ذره از آزادي و امكان فعاليت آزاد سياسي استفاده كنيد . انتخابات آزاد تحت نظارت ملل متحد و حداكثر آزاديهاي دموكراتيك را طلب كنيد». «امنيت و صلح و ثبات با اعاده و تضمين حقوق و احترامات همه مردم عراق بويژه زنان آزاده عراقي و با پلوراليسم سياسي و مذهبي و قومي محقق ميشود ».
بهمين خاطر بود كه رژيم آخوندي , تمامي خشم وكين ناشي از دست نيافتن به مطامع خود در انتخابات عراق را متوجه مجاهدين كرد و آنها را متهم به دخالت و « شرکت فراگير در انتخابات پارلماني عراق» و« فعاليت پنهان و گستردهيي در جهت تحريک مردم عراق» كرد(سايت رسمي وزارت اطلاعات-16آذر84).
پاسدار لاريجاني، مسئول پروندة اتمي و دبير شوراي عالي امنيت رژيم ,در روز 11 ديماه حين مصاحبه درتلويزيون رژيم با خشمي جنون آميز , گفت: «نزديك انتخابات، آقاي كيسي كه فرمانده نظامي آنجا هست از طرف آمريكاييها، دست به دامن منافقين شده كه شما بياييد در شهرهاي مختلف تبليغ كنيد كه اين ليست ائتلاف شيعه رأي مناسب نياورد....».
روزنامة البينه (ارگان حزبالله وابسته به سپاه قدس، در عراق) در 4بهمن به طرز مضحكي مدعي شد كه جبهة توافق عراق كه 44 كرسي در پارلمان كسب كرده است از مجاهدين پشتيباني و حتي كمك مالي ميگيرد!
خبرگزاري حكومتي مهر نيز در 4بهمن اعلام كرد: «حضور مجاهدين در قرارگاه اشرف عامل اصلي اغتشاش و آشوب در عراق» است. رژيم همچنين به دروغ خبر داد: سازمان مجاهدين خلق ايران« تاکنون بيش از 20حزب و گروه را در داخل عراق تشکيل داده است که هدف آنان سازماندهي عشاير و احزاب براي عمليات تروريستي است».
البته روشنگري و ايستادگي در برابر رژيم, در هر قدم با سيلي از اكاذيب ديوانه وار و با بهاي سنگين و خونين، مانند ربودن و شكنجه كردن مجاهدان آزادي ,بمب گذاري و حمله هاي مستمر به خودروهاي مجاهدين در ترددات معدود لجستيكي,تدارك حملات نظامي و تروريستي به اشرف ,تهديد و دستگيري و شكنجه و ترور شهروندان و شخصيت هاي عراقي پشتيبان مجاهدين , كشتار كارگران اشرف ,محاصره مالي, قطع آب و غذا و سوخت و دارو و انواع محدوديتها و فشارهاي طاقت فرسا همراه بوده است.
47- آخوندها در پي شكست در تحميل هژموني كامل خودبر عراق، به توسعه تروريسم و دامن زدن به بحران و جنگ داخلي ـ كه خود را در انفجار مراقد امامان شيعه در سامره و روند فزاينده كشتار و تروردرسراسر عراق نشان دادـ روي آوردند. پاسدار كاظمي قمي، كاردار رژيم در بغداد، نگراني رژيم را از تشكيل دولتي متشكل از همه جريانات سياسي عراق ابراز كرد و به خبرگزاري مهر آخوندها گفت : « اختلاف نظر ايران و آمريكا اينجاست كه تهران معتقد است دولت عراق بايد بر پايه استحقاقات ناشي از نتايج انتخابات شكل گيرد، در حالي كه واشينگتن بر تشكيل دولت وحدت ملي برپايه توافق تأكيد دارد. وي افزود، جمهوري اسلامي ايران… خواستار ايفاي نقش برتر ليست برنده در انتخابات است، اما آمريكا توافق سه گروه عمده شيعه و كرد و سني را به عنوان پايه تشكيل دولت ملي ميخواهد»(اعتماد- 29فروردين).
48- آخوندها كه پيشرفت پروسه سياسي درعراق را به سود خود نمي بينند،تلاش مي كنند تا سياستهاي خود را به تمام وكمال به دولت عراق ديكته كنند . درهرموردي هم كه موفق نمي شوند, دركار همين دولتي كه از ائتلاف مورد حمايت خودآنها برخاسته است , به كارشكني مي پردازند. رژيم آخوندي در فكر پياده كردن همان الگوي «كميته هاي انقلاب اسلامي » در عراق تحت نام «كميته هاي مردمي » براي حفظ نيروهاي شبه نظامي دست نشانده رژيم است . ولي فقيه ارتجاع و سركردگان نيروي تروريستي قدس بر آنند كه امنيت بغدادبايد توسط كميته هاي مردمي تامين گردد كه اغلب، طبق همان الگوي ايران، در حسينيه ها و مساجد مستقرهستند . معني عملي پذيرش فعاليت اين قبيل كميته ها مانع تراشي در راه خلع سلاح و انحلال شبه نظاميان است كه، تا از رژيم آخوندي در عراق خلع يد نشود، همچنان بر مقدرات مردم حاكم مي مانند.
49-در دهم ارديبهشت روزنامه هاي وابسته به رژيم آخوندها در بغداد اعلام كردند كه سفارت ايران يك يادداشت رسمي اعتراض به وزارتخارجه عراق تسليم كرد كه در آن « نسبت به بيانيه هائي كه درچار چوب جنگ رواني از سوي سازمان به اصطلاح مجاهدين خلق پخش ميشود اعتراض نموده است» زيرا«صدور چنين بيانيه هائي به زيان جمهوري اسلامي ايران است » و بنابراين « دولت عراق بايدبراي پايان دادن به چنين اقداماتي در حال و آينده» مداخله واقدام كند.
روزبعد خبرگزاري و رسانه هاي رژيم از «تحركات تازه منافقين برضد ايران به نام ملت عراق» خبردادند و اينكه «منافقين با صدور بيانيهٴ جعلي از دولت عراق خواستند اين كشور را از اشغال غير محسوس ايران خارج كند» .
معلوم شد كه قبل از انتشار بيانيه« مردم عراق در باره تهديدات رژيم ايران –راه حل , خلع يد از رژيم ايران و برسميت شناختن موقعيت سازمان مجاهدين خلق ايران » كه نهايتاً با امضاي 5 ميليون و 200 هزار نفر از مردم اين كشور در روز 27 خرداد (17 ژوئن) توسط كنگره همبستگي مردم عراق با حضور نمايندگان 121 حزب و انجمن سياسي و اجتماعي و همچنين با حضور نمايندگان استانهاي مختلف عراق اعلام و منتشر گرديد , رژيم آخوندي نسخه اي از آن را بدست آورده و با دريافت گزارشهاي استقبال مليوني مردم عراق از آن , به دست و پا افتاده و بلادرنگ با ارسال يك يادداشت اعتراض رسمي خواهان سركوب مردم عراق و ممانعت از آزادي بيان آنها « در حال و آينده » گرديده است .
اما اين درخواست وقيحانه و سركوبگرانه، كه با دروغپردازي رذيلانه عليه مجاهدين همراه بود , نتيجه عكس داد .موج پرقدرتي از اعتراضهاي سياسي و اجتماعي و موضعگيريهاي بين المللي برانگيخت و بسياري از مردمي را كه در جريان نبودند آگاه كرد و به امضا كردن بيانيه برانگيخت.آنقدر كه بعد از يك هفته آخوندها در برابرآنچه كه آنرا « توفان» و «تندباد اعتراض» خواندند ، مفتضحانه عقب نشستند و نوشتند : «آنچه سفارت ايران انجام داده، پديدهي خارج از عرف ديپلوماتيک (آنگونه که مجاهدين قصد القاء آن را دارند) نميباشد و اساساً يکي از وظايف سفارتخانهها، توجه به مطبوعات کشور محل مأموريت خود ميباشد» (سايت رسمي وزارت اطلاعات-18 ارديبهشت85)
رئيس جمهور برگزيده مقاومت در پيام تقدير خود از اين كارزار گسترده بينالمللي عليه دخالتهاي رژيم آخوندي , اعتراضات جهاني را «عصيان وجدان بشريت معاصر، نسبت به پايداري و رشادت و مظلوميت قهرمانان شهر شرف» دانست و گفت: «حرف مقاومت ايران هم مانند همه شما اين است كه نبايد اجازه داد رژيم ايران مانع پيشرفت پروسه دموكراتيك سياسي در عراق شود».
50-اما پرچمداري در نبرد براي آزادي قيمتي سنگين دارد . رژيم كه در يادداشت رسمي اعتراض و برخورد سياسي سرش به سنگ خورده بود , در روز 8 خرداد , به تهاجم تروريستي و ”قصاص“ كارگران اشرف روي آورد و مزدوران رژيم بر سر راه اتوبوس كارگران شاغل در اشرف بمب گذاري كردند . 11 كارگر شريف به شهادت رسيدند و 15تن شديداً مجروح شدند .موج گستردهٴ اعتراض نسبت به اين جنايت كثيف تروريستي در عراق و در عرصه بين المللي دوباره بالا گرفت . هدف رژيم آخوندي, ايجاد رعب و وحشت و ممانعت از تردد به شهر اشرف و قطع حمايت مردم عراق از مجاهدين بود اما نتيجه معكوس شد .
51-يك شيوه ضد انساني اِعمال فشار , وادار كردن خانواده ها به شركت در جنگ رواني و شانتاژ عليه منسوبين يا فرزندانشان در اشرف بوده است . فشار به خانواده هاي رزمندگان ارتش آزاديبخش توسط ”انجمن نجات” وزارت اطلاعات به منظور پياده كردن نقشه هاي خود عليه مجاهدين و رزمندگان اشرف, به شيوه هاي مختلف اعمال مي شود. اعزام آنها براي كندن فرزندانشان از صفوف مبارزه و تسليم در برابر رژيم آخوندي يا نامه نگاري به مراجع بين المللي براي ”نجات“ آنها از ”زندان مجاهدين“! يا دادخواهي دروغين در مورد ” فرزندان شكنجه شده و سربه نيست شده شان در اشرف“ در اين شمار است . خبرگزاري رژيم:«مسئول دفتر انجمن نجات استان اصفهان گفت: طي دو سال گذشته توسط انجمن نجات ، يك هزار و ۶۰۰خانواده راهي كشور عراق شدهاند» (ايرنا-10/7/84).
رژيم علاوه بر خانواده هاي مجاهدين مستقر در اشرف, خانواده هاي اعضاي شورا و بسياري از فعالان و هواداران مقاومت در كشورهاي مختلف را نيز تحت فشار و در معرض انواع تهديدها و تطميعها ها قرار ميدهدتا با سوءاستفاده از روابط انساني و عواطف خانوادگي و همراه با انواع وعده ها و وعيدها , افراد را از مقاومت جدا نموده و به تسليم بكشاند.
52-متكي وزير خارجهٴ آدمرباي آخوندها در سفر به عراق، كه در پي شكست رژيم در تحميل هژموني كامل خود به عراق وهمزمان با تشكيل دولت جديد اين كشور صورت گرفت،يك كمك يك ميليارد دلاري از كيسه ملت ايران به عوامل و جريانهاي وابسته به رژيم پيش كش كرد . رسانه هاي رژيم در اين باره بدون رودربايستي نوشتند :
لبيد عباوي معاون وزير خارجه عراق گفت : «طرف ايراني نيز مساله نفوذ عوامل سازمان منافقين ( مجاهدين خلق ) از مرزهاي عراق به ايران را مطرح کرد به گفته وي متکي در اين ديدار بر جديت ايران در فعال کردن کمک يک ميليارد دلاري به عراق در زمينه هاي انرژي و حمل ونقل تاکيد کرد»(روزنامه ها، از جمله آفتاب يزد- 7 خرداد85 ).
53- پمپاژ اطلاعات دروغ و گمراه كننده عليه مقاومت ايران و سازمان مجاهدين خلق و بسيج براي پرونده سازي، شيوه متداول رژيم است . از دوسال پيش شوراي عالي امنيت رژيم، وزارتخارجه، وزارت اطلاعات، دستگاه قضاييه و نيروي قدس سپاه پاسداران در عراق به اين كار اشتغال دارندتا پرونده هاي موهومي را براي محكوم كردن مجاهدين به ارگانهاي حكومتي و قضايي عراق و نيروهاي چندمليتي ارائه دهند . گروههاي اطلاعاتي و عملياتي رژيم بسيج شده اند تا با همان الگوي پمپاژ اطلاعات گمراهكننده به مديريت اطلاعات و دادسراي ضدتروريست در فرانسه، به جعل و افترا و پروندهسازي بپردازند.
54-در 5 مهر 84 امانوئل لودو، وكيل فرانسوي و عضو هيئت وكلاي مقامات سابق عراق، درتلويزيون آرته فرانسه از يك فقره از توطئهچينيهاي شگفت انگيز رژيم آخوندي عليه مجاهدين پرده برداشت و گفت: سفير رژيم ايران در فرانسه به او پيشنهاد كرده كه هم رژيم و هم عراق از متهم كردن يكديگر در مورد بمباران شيميايي حلبچه اجتناب كنند و در عوض هر دو طرف اين اقدام را به مجاهدين منتسب نمايند.
تقريباً 5 ماه بعد , پيشنهاد 120 ميليون دلار رشوه از سوي رژيم آخوندي به همين منظور در تلويزيون ابوظبي فاش شد : «خليل الدليمي رئيس هيأت دفاع از صدام حسين دراين باره گفت : ايران پيشنهاد مبلغي بالغ بر 20 ميليون دلار به هيأت دفاع صدام حسين در امان پايتخت اردن و همينطور پيشنهاد مبلغي بالغ بر 100 ميليون دلار به بخشي از اعضاي تيم دفاع صدام حسين در پاريس كرده بود تا در مورد قضيهٴ حلبچه صحبتي نشود و بمباران شيميايي حلبچه به گردن مجاهدين خلق انداخته شود» (تلويزيون ابوظبي-29 بهمن 84).
سازمان مجاهدين در مهر سال83 فاش كرده بود كه رژيم آخوندي در صدد است با پول كلان وكلايي را به استخدام در آورد كه حاضر باشند جنايتهاي رژيم در حلبچه را در دوران جنگ 8 ساله به مجاهدين نسبت بدهند(اطلاعيه 28مهر1383).
55-حقيقت اين است كه دروغسازي دولتي عليه مجاهدين ومقاومت ايران براستي يك نمونه نادر درتاريخ سركوبگري قدرتهاي حاكم عليه نيروهاي مخالف است. آخوندها تمامي نيروي مالي و بوروكراسي حكومتي و تسهيلات ومراودات بين المللي وفرصتهاي سياسي خود را براي ساختن دروغ عليه مقاومت ايران و به طورخاص مجاهدين به كارمي گيرند. در زير به ذكر مشتي از خروار بسنده ميكنيم :
-خبرگزاري حكومتي فارس 22مرداد84:«ايرانيان زندان ابوغريب را نيروهاي آمريكايي با همدستي عوامل منافقين شكنجه و آزار ميدهند و تاكنون چهار تن بر اثر ضربات نيروهاي آمريكايي و بازجويان منافق دچار شكستگي اعضا شدهاند».
-خبرگزاري حكومتي فارس 4 مهر 84 : «بمبگذاريهاي اخير در خوزستان ايران توسط تيمهاي اطلاعاتي انگليسي هدايت ميشده است.عوامل اطلاعاتي اسراييل، آمريكا و مجاهدين [گروهك منافقين] نيز حدود يك سال است كه به اين مركز توطئه افزوده شدهاند» .
- خبرگزاري حكومتي مهر 6 آذر 84 : «شماري ازافسران صهيونيست و برخي نيروهاي عراقي درشهر اربيل در مورد چگونگي آموزش نيروهايي از مليت هاي مختلف و همچنين عناصري از گروهک تروريستي منافقين براي ورود به ايران و انجام عمليات خرابکارانه بحث و تبادل نظر کردند. »
- روزنامه الشاهد(وابسته به رژيم درعراق) 6ارديبهشت85 : «اعضايي از سازمان تروريستي خلق در تهاجم به شهر اعظميه شركت داشتهاند. نيروهاي گارد ملي عراق تعدادي از اعضاي اين سازمان را كه لباسهاي پليس را به تن داشتند، دستگير كردند ».
-خبرگزاري رسمي رژيم 17 ارديبهشت 85 : «يك تيپ از نيروهاي ارتش امريكا درمناطق فاو تا نزديك ابوالخصيب روبروي ابادان و اروندكنار مستقر شده اند... تعداد اندكي از نظاميان امريكايي در داخل وخارج بصره و در نزديكي مرزهاي شلمچه به همراه تعدادي از منافقين حضور دارند» .
-پاسدار ذوالقدر قائم مقام وزارت كشور، 19 ارديبهشت 85: «يك تيپ ارتش آمريكا مدتي است در جوار مرزهاي مياني و جنوبي كشور مستقر شده و مجاهدين نيز از ابتدا با آنان همكاري داشتهاند».
-سايت نوسازي4خرداد85: « تعدادي از نيروهاي منافقين در لباس نظاميان انگليسي در نزديك مرز شلمچه مشاهده شده اند ».
-روزنامه الشاهد 7 خرداد 85 : «سالهاي دهه هشتاد مرحله تعميق رابطه بين اسرائيل و سازمان و بالاخص بين مريم رجوي واسرائيل بوده است. آرزوهاي رجوي او را به اين سمت راند كه يكي از پيشنهادات سفارتهاي اروپائي را بپذيرد و بعد از ملاقاتهايي بين مسئولين سفارت اسرائيل و رهبراني از سازمان, اين سازمان از كمكهاي نامحدود اسرائيل برخوردارشد.... ».
-خبرگزاري ايسنا 2 مرداد85 :«دولت بوش 25 ميليون دلار در اختيار منافقين قرارميدهد. قرار است كه اين مبلغ 25 ميليون دلار صرف قراردادن گلولههاي سلاحهاي بيولوژيكي و شيميايي در طرف ايراني مرز با عراق شود. از اين سلاحها قرار است به عنوان مدركي دال بر نقشهي ايران درحمله به سربازان آمريكايي درعراق استفاده و به عنوان دستاويزي براي هر گونه اقدام آمريكا عليه ايران استفاده شود» .
علت اينهمه دروغ بافي و ياوه سرايي برنامه ريزي شده را ميتوان بسادگي و به روشني در اظهارات پاسدار كاظمي قمي ، سفير آدم ربا و آدمكش رژيم آخوندها در بغداد، باز يافت . وي در 26 ارديبهشت85 در مصاحبه با روزنامه شرق ، حضور مجاهدين در عراق را مهمترين دغدغه و نگراني آخوندها در اين كشورخواند و نحوه برخورد آمريكا با موضوع مجاهدين را «مصداق صداقت و حسن نيت» دولت آمريكا توصيف كرد .
56- كارزار دروغپردازي رژيم عليه مجاهدين و منتسب كردن مقاومت ايران به دولت سابق عراق و به آمريكا, به دليل ذات متناقض و رسواي آن و به دليل سرشت مستقل و سابقهٴ پاكيزه مقاومت ايران در عراق طي دو دهه ، نه تنها به جايي راه نبرد, بلكه بخاطر حمايتهاي مليوني مردم عراق ,اكنون با قطعيت و يقين ميتوان گفت كه اين كارزار ياوه سرايي و شيطان سازي ديگر بكلي در هم شكسته و سوخته و برباد رفته است . اقشار مختلف مردم عراق به اين دروغپردازيها ودجالگريها ، با چنان موج گسترده يي ازحمايت اجتماعي وسياسي از مجاهدين پاسخ گفته اند كه بيان مجموعهٴ آنها نيازمندچندين كتاب است.
57-در ديماه 1384 بيش از 12 هزار تن وكيل و حقوقدان عراقي كه اسامي يك به يك آنها در كتاب جداگانه اي توسط تجمع حقوقدانان مستقل عراقي منتشر گرديده است , بر اساس تحقيقاتشان در باره 20 سال اقامت مجاهدين درعراق , گواهي دادند :
-اين سازمان كه« در تمام مدت اقامت خود در عراق كاملاً مستقل عمل كرده » و« مراكز آن ازموقعيت حقوقي مشابه سفارت يك كشور خارجي برخورداربوده اند» , «يك جنبش دموكراتيك و ميهن پرست و صلح دوست و قويا مخالف تروريسم و خشونت گرايي و داراي نقش مهمي در مبارزه عليه تروريسم است. اين جنبش كه زنان در آن مواضع رهبري كننده دارند، به يك اسلام بردبارو دموكراتيك معتقداست».« ادعاي شركت مجاهدين در سركوب اكراد يا شيعيان دروغ محض و ساخته و پرداختهٴ رژيم ايران براي خراب كردن چهره اپوزيسيون و بديل اين نظام است».«اين سازمان و افراد آن هيچ ربطي به تروريسم ندارند. آنها با 120 هزار شهيد، بزرگترين قرباني تروريسم رژيم ايران ونيز بزرگترين چالشگر آن هستند».«اين سازمان در خاك عراق نيز قرباني تروريسم رژيم ايران بوده و از 1992 تا 2002 هدف 150 تهاجم تروريستي قرار گرفته كه طي آنها صدها تن از مجاهدين و شهروندان عراقي كشته و مجروح شده اند. برخي از اين حملات متوجه خانواده ها و بيماران و زنان و اتوبوسهاي شهري حامل وابستگان مجاهدين بوده است».از اين رو « برچسب تروريسم عليه مجاهدين اپوزيسيون اصلي و مشروع رژيم ايران, ضررش تنها متوجه مردم ايران نيست بلكه مردم عراق و جريانهاي ميهن پرست و دموكراتيك عراقي، نيز كه از دخالتهاي رژيم ايران در عراق به ستوه آمده اند، بايد بهاي آن را بپردازند.زيرا اين برچسب و محدوديتهاي ناشي از آن، كه مجاهدين ايران بطور روزانه از آن رنج مي برند,تعادل اين منطقه از جهان را برهم زده و ما را هم از يك سدّ فرهنگي و سياسي در برابر تروريسم و بنيادگرايي و از يك وزنه تعادل حياتي در برابر فاشيسم ديني حاكم بر ايران كه درپي سلاح اتمي نيز ميباشد, محروم كرده است . سركوب و برچسب زدن به اين اپوزيسيون مشروع دست رژيم ايران و تروريستهاي صادراتي را براي مداخله در عراق و كشتار مردم بيگناه و شخصيتها و جريانات ضد بنيادگرا و سكولارهرچه بازتر ميكند».
وكلا و حقوقدانان عراقي , آمادگي خود را براي شهادت حول اين حقايق و دفاع از حقوق مجاهدين خلق ايران در هردادگاهي اعلام كرده اند.
58- مهمترين و معتبرترين سند تاريخي حمايت مردم عراق از مجاهدين و مقاومت ايران, بيانيهٴ امضا شده توسط 5 ميليون و 200 هزار شهروند عراقي است كه در روز 17ژوئن 2006 (27 خرداد 1385 ) درسومين سالگرد كودتاي ارتجاعي استعماري عليه مقاومت ايران در فرانسه، در کنگرهٴ همبستگي مردم عراق در شهر اشرف، اعلان گرديد. اين بيانيه نه تنها توطئه هاي جاري, بلكه دو دهه كارزار لجن پراكني و توطئه آخوندها را براي هميشه سوزانده است.
طبق اطلاعيه مطبوعاتي هيئت رئيسه كنگره همبستگي مردم عراق , اين بيانيه ضمن 4 ماه، از فوريه تا ژوئن2006 ،توسط 121حزب و جريان سياسي و اجتماعي عراق به جريان افتاده و امضاكنندگان، همگي 18ساله به بالا و داراي اسامي و آدرسهاي مشخص و در دسترس و تأييدشده توسط شيوخ عشاير، حقوقدانان و وكلاي عراقي, و معتمدين محلي ميباشند. 700هزار زن، 14هزار وکيل و حقوقدان، 19هزار پزشك، 35هزار مهندس، 320روحاني، 540استاد دانشگاه، 2000تن از شيوخ عشاير و معتمدان محلي و نزديک به 300تن از مقامات محلي در شمار امضاکنندگان هستند.
59- اقدامات بازدارنده رژيم درجريان كارزار اجتماعي عراقيان براي جمع آوري امضا براي بيانية مزبور منحصر به اعتراض رسمي به دولت عراق و كشتار كارگران اشرف نبود, بلكه تمامي عوامل و دست نشاندگان رژيم در عراق, به خصوص در ارگانهاي امنيتي و انتظامي، هم براي ايجاد رعب و جلوگيري از امضاي بيانيه ـ از تهديد و دستگيري و شكنجه شهروندان عراقي توسط عوامل رژيم در وزارت كشور و باندهاي چماقدار گرفته تا مصادره و از بين بردن اوراق امضاها كه نمونه هاي آن در كنگره همبستگي مردم عراق بازگو و نشان داده شدـ بسيج شده بودند.
براستي عراقيان دست اندركار در اين كارزار اجتماعي، پيشاپيش خطرات زيادي را به جان خريده بودند. انگيزهٴ ميهن پرستي و آزاديخواهي و خلع يد از آخوندهاي جنايتكاركه روي ديگر سكهٴ همبستگي با مجاهدين به مثابه آنتي تز رژيم ولايت فقيه است, مردم و جوانان عراقي را بر انگيخت كه مشتاقانه بهاي اين كارزار بزرگ را بپردازند و سرانجام به چنين پيروزي بزرگ و درخشاني نائل شوند.
60- در اطلاعيه مطبوعاتي هيئت رئيسه كنگره همبستگي مردم عراق در باره روند برگزاري اين كنگره آمده است: «نمايندگان استانهاي مختلف با ارائه آمار و ارقام امضاکنندگان و نيز با نشاندادن دهها هزار برگ از اسناد امضاشده در برابر خبرنگاران رسانههاي عراقي و بينالمللي، چگونگي جمعآوري امضاهاي بيانيه مردم عراق را تشريح نمودند و از ملل متحد، سازمانهاي بينالمللي و كميته بينالمللي وكلا براي ملاحظه و بررسي اين اسناد دعوت كردند… در پايان كار كنگره، رهبري مقاومت ايران در يك پيام ويديويي از پاريس با قدرداني از مردم عراق، انتشار اين بيانيه را تبريك گفت و آنرا يك استراتژي پيروزمند در دفاع از دموكراسي در برابر ديكتاتوري و ناامني كه توسط حاكمان تهران تغذيه ميشود، خواند. دهها تن از پارلمانترها و شخصيتهاي برجسته اروپايي از جمله: آلخو ويدال كوادراس، نايبرئيس پارلمان اروپا؛ عاليجناب لرد اسلين قاضي پيشين ديوان عدالت اروپا و لرد وادينگتون وزير كشور پيشين انگلستان در پيامهاي ويدئويي به كنگره همبستگي، حمايت خود را از بيانيه مردم عراق اعلام كردند».
61-مردم عراق در اين بيانيه تاريخي « مجاهدين خلق را شريک استراتژيک خود براي دستيابي به امنيت و صلح و دموكراسي و مشوق خود براي شركت در انتخابات و پروسه سياسي يافتند» و اعلام كردند: «در شرايط كنوني, مرزبندي ودعواي اصلي, بين دموكراسي و ديكتاتوري است».«رژيم ايران مانع استقرارامنيت و ثبات و دموكراسي در عراق و تهديد مبرمِ تماميت وآزادي كشور ما, بخصوص مانع اصلي استقلال آن و خروج هرچه سريعتر نيروهاي چند مليتي است».«دموكراسي در عراق و دموكراسي در ايران در اين موقعيت ژئوپليتيكي ودراين برهه تاريخي, لازم و ملزوم و تضمين يكديگرند» و «راه حل .... , از خلع يد رژيم ايران در صحنهٴ عراق و از به رسميت شناختن موقعيت مجاهدين خلق ميگذرد كه وزنهٴ تعادل در برابر دخالتهاي حكومت ايران هستند. كما اينكه خلع سلاح آنها موازنة استراتژيكي در اين منطقه حساس از جهان را بسود رژيم ايران برهم زد» .
62-مردم عراق «كارزار حيرت انگيز شيطان سازي و دروغپراكني» عليه مجاهدين را محكوم كردند و با افشاي ,« اثرانگشت رژيم ايران دربند 3 ماده 21 قانون اساسي»تصريح كردند : « درخواستهاي مكرر و لئيمانه رژيم ايران و عوامل آن در عراق, براي ”قصاص” مجاهدين و مصادرهٴ اموالشان ( الشاهد- 4آوريل 2005 ) , آگهي هاي سفارت اين رژيم درمطبوعات عراق مبني بر اينكه ”قصاص اعضاي اين سازمان مدخل مهمتري براي دموكراسي در عراق است ” , درخواست ”محاكمه ” يا لااقل ”اخراج” آنها بعنوان ”محك آزمايش” دولت عراق (بدر، 5سپتامبر2005 و 27نوامبر 2005 ) و درخواست احالهٴ آنها به ”دادگاه جنائي” (الشاهد 15ژانويه 2006)گوياترين شاخص وابستگي به رژيم ايران است ».
63- پنج ميليون و 200هزارشهروند عراقي ، اعلام كردند: «ما عراقيان امضاكننده اين بيانيه، با درود به 120هزار شهيد آزادي ايران، حمايت خود را از اپوزيسيون دموكراتيك تحت رهبري آقاي مسعود رجوي كه براي آزادي و صلح و برادري در ايران مبارزه ميكند، اعلام ميكنيم. راهحل مسأله ايران همچنانكه خانم مريم رجوي رئيسجمهور منتخب شوراي ملي مقاومت ايران اعلام كرده است، نه مماشات و نه اشغال نظامي بلكه پشتيباني از جنبش مقاومت مردم ايران است».
مردم عراق خاطر نشان كردند: « اتهام و نامگذاري تروريستي سازمان مجاهدين خلق ايران كه با 120هزار شهيد بزرگترين قرباني تروريسم دولتي است، هيچ مشروعيت و اعتباري ندارد و نبايد ملاك تنظيم رابطه با اين سازمان باشد».
64- شوراي ملي مقاومت ايران بيانيه پنج ميليون ودويست هزار مردم عراق را يك سند ماندگار در تاريخ روابط دوملت ايران وعراق مي شناسد كه هم امروز نيز با تأكيد برخلعيد از حكومت آخوندي درعراق و شناسايي موقعيت سازمان مجاهدين خلق ايران، دو كليد استراتژيكي براي حل معادلات بغرنج امروز منطقه را به چرخش در آورده است.
شورا گرمترين درودهاي خود را به مردم و نيروهاي دموكراتيك عراقي تقديم ميكند و روشنبيني استراتژيكي و كارزار ترقيخواهانه و ميهني و انساني مردم كشور همسايه را در مقابله با خطربنيادگرايي و براي دفاع از دموكراسي و ثبات و استقلال ميهنشان ميستايد. شورا اين اقدام ستايشانگيز را گام مهمي در مسير كسب دموكراسي و استقلال و امنيت عراق ارزيابي مي كند .
شورا از نقش روشنگرانه مجاهدين و همه فرماندهان و يكايك رزمندگان شهر اشرف كه تحت فرماندهي و هدايت خانم مژگان پارسايي جانشين رهبري مقاومت دراشرف و خانم صديقه حسيني مسئول اول سازمان مجاهدين خلق ايران, چنين تأثيرات شگرفي برجاي گذاشته و چنين جنبش ثمربخشي را برانگيخته اند , عميقاً تقدير مي كند.
65- رئيس جمهور برگزيده شورا درپيام خود به كنگره همبستگي مردم عراق, گفت:« اين بيانيه, پيروزي و گشايش بزرگي است كه راه راست و مسير سياسي صحيح به سوي دموكراسي و امنيت و استقلال عراق را با نفي مداخلات رژيمي كه حيات و دموكراسي عراق را هدف قرار داده، پيش روي عراقيان و همه جهان ميگذارد.
به همين مناسبت، مراتب قدرشناسي و احترام عميق مردم ايران و شوراي ملي مقاومت ايران و مسئول آن مسعود و همچنين خودم را به يكايك عراقيان امضاكننده اين بيانيه تقديم ميكنم . باشد كه فرصت بيان تقديرها و تشكراتمان بطور حضوري هم مهيا شود ...».
66-سنگيني ضربه يي كه 5 ميليون و 200هزارنفر از مردم عراق به طرح و برنامه هاي رژيم آخوندها در اين كشور وارد كردند نيازمند توصيف نيست .بنابراين مقابله جويي استبداد مذهبي حاكم برايران در برابر اين” انفجارعظيم اجتماعي“ كه آنرا بدرستي ”يك ضربه هسته اي از كانال اجتماعي“ تلقي ميكند, دور از انتظار نبود و بهاي آنرا هم مثل هميشه, مجاهدين بايستي بپردازند.
رژيم ابتدا مات و مبهوت بر جاي ماند.. بخصوص كه هيچ محلي براي حاشا كردن رقم 5,2 ميليون نبود.سايت رسمي اطلاعات آخوندها در 29 خرداد در اين باره نوشت : « تمام تلاش مجاهدين .....بر روي رقم امضا كنندگان و واقعي نشان دادن آن خلاصه ميشود» . سپس در رسانه ها و سايتهاي معلوم الحال نظام, به تسلي دادن خويش پرداخت و از جمله نوشت
« اگر بنا بود که اعداد و ارقام دردي را از مجاهدين دوا کند , همان عدد 12هزار و يا صدهزار و يا دو ميليون و هشتصدهزار سال گذشته کافي بود...».آن گاه از موضع قيم دولت عراق , اعلام كرد : « پذيرش و يا عدم پذيرش آنان به عنوان پناهنده، همچنين بسترسازي مناسب براي انتقال آنان از عراق توسط مراجع بينالمللي، امري است که مطلقاً در حوزهي اختيارات دولت عراق است و هيچ مرجع و قدرت ديگري حق دخالت در آن را ندارد »(همانجا). دست آخر در روز 6 تير وزارت اطلاعات آخوندها با سرافكندگي تمام نوشت : «بر فرض اين آمار واقعي باشد! چه ربطي به مردم ايران دارد؟».
67- اما درست يك هفته بعد, در روز 13 تير, آخوندها بناگهان خبر « توطئه سرنگوني دولت عراق با كمك گروهك نفاق و آمريكا» را درخبرگزاري رسمي خود(ايرنا) اعلام كردند و نوشتند : «نخستين مرحلهٴ نقشه، استيلاي كامل بر بخش عرب سنينشين كَرخ....و مرحله بعدي اين طرح "ايجاد جنگ بين شيعيان و آمريكاييها" ذكر شده است». «نيروهاي "گروهك مجاهدين خلق" كه آمادگي خود را براي همكاري اعلام كردهاند به نفع آمريكا وارد جنگ با شيعيان ميشوند».
«اين امر آمريكاييها را وادار به ساقط كردن دولت المالكي خواهد كرد و با روي كار آمدن دولت نجات ملي بار ديگر عربهاي سني كه اينك اوضاع نسبتا باثباتتري دارند به قدرت ميرسند».
سرهم بندي كردن اين طرح كودتاي سه جانبه ازسوي «مجاهدين و آمريكا و نظاميان بعثي» از يكسو سنگيني ضربهٴ وارده از حمايت 5,2 ميليوني را نشان ميدهد و از سوي ديگر مسخره بودن تشبث مذبوحانهٴ رژيم براي سرپوش گذاشتن بر اين حقيقت اعلام شده از سوي مردم عراق را كه رژيم آخوندها «مانع استقرار امنيت و ثبات و دموكراسي در عراق » است.
68-دو هفته بعد، در 28 تير، رسانه هاي رژيم خبر دادند كه نخست وزير عراق به موضعگيري عليه مجاهدين كشانيده شده و با استناد به يك گزارش ارائه شده از سوي «ارگانهاي امنيتي عراق» مبني بر دست داشتن مجاهدين در انفجارها و ترورهاي اين كشور از” اخراج عناصر گروهك منافقين از كشورش“ خبر داده است. خبرگزاري رسمي حكومت آخوندي تحت عنوان « امنيتي-عراق-نفاق » گزارش كرد:” نخست وزير عراق بدون اينكه به جزييات اشاره كند، از برنامه اخراج عناصر گروهك تروريستي منافقين از كشورش خبر داد.المالكي تاكيد كرد كه عناصر اين گروهك هم اكنون در يك پادگان نگهداري مي شوند و به آنها اجازه خروج از پادگان داده نميشود“.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران بلادرنگ توطئهٴ جديد رژيم آخوندي عليه مجاهدين را محكوم و اعلام كرد : « هرگونه اقدام عليه سازمان مجاهدين خلق ايران , چيزي جز خواست و پيشنهاد رژيم آخوندي حاكم بر ايران و اعمال فشار اين رژيم بر دولت عراق نيست .”ارگانهاي امنيتي“ مورد نظر كه چنين گزارشهاي كذبي عليه مجاهدين را به نخست وزير عراق ارائه كرده اند,همان ارگانهايي هستند كه نفوذ رژيم ايران در آنها بر كسي پوشيده نيست . اقدامات پيشنهادي عليه مجاهدين, در حاليست كه همين ارگانهاي امنيتي در مورد نقش رژيم آخوندي در اين همه جنايت و كشتار در عراق و همچنين در باره جناياتي مانند ربودن 2عضو سازمان مجاهدين در 4اوت سال گذشته و در مورد انفجار اتوبوس كارگران بيگناه عراقي كه در اشرف كار ميكردند, سكوت كرده اند....».
اطلاعيه دبيرخانه شورا خاطر نشان كرد : « واضح است كه مشكل اصلي رژيم آخوندي در عراق چيزي نيست جز خشم و عصبانيت آنها از بيانيهٴ 5ميليون و 200هزار عراقي كه مداخلات رژيم آخوندي در عراق را محكوم كرده و خواستارتأكيد بر ” حقوق پناهندگي سياسي افراد سازمان مجاهدين در عراق“ شده و از سازمان ملل متحد, سازمانهاي بين المللي و كميته بين المللي وكلا براي ملاحظه اسناد آن دعوت نموده اند.طبق اطلاع موثق از داخل ايران ,سردمداران رژيم آخوندي، از جمله پاسدار لاريجاني، دبير شوراي عالي امنيت رژيم آخوندي، و حداد عادل، رييس مجلس آن، به هيات پارلماني عراق كه اخيرا به ايران رفته بود, گفتند هرچه بخواهيد از پول و سلاح به شما ميدهيم تا مجاهدين را از عراق اخراج كنيد و بگوييد كه در انفجارهاي عراق دست داشته اند و با نيروهاي آمريكايي مردم عراق را سركوب ميكنند.اين در حاليست كه افراد سازمان مجاهدين در عراق تحت حفاظت كنوانسيون چهارم ژنو قرار دارند و حفاظت از آنها بر عهده نيروهاي چند مليتي است و نقض اين حقوق در عداد جنايات جنگي محسوب ميشود.
69-روز بعد(29 تير) ژنرال كالدوِل، سخنگوي رسمي نيروهاي چندمليتي در عراق، در يك كنفرانس مطبوعاتي اتهامات عنوان شده عليه سازمان مجاهدين مبني بر دست داشتن در بمب گذاريها و عمليات نظامي و آدمربايي و دخالت در امور داخلي عراق را تكذيب كرد و گفت : « مجاهدين خلق در اشرف در يك تأسيسات نظامي امن هستند كه نيروهاي ائتلاف در 24 ساعت شبانه روز و هفت روز هفته در آنجا نگهباني ميدهند و بنابراين آنها تحت نظارت و كنترل مستمر ميباشند . جايگاه قانوني آينده آنها مي بايد نهايتاً مشخص گردد، اما آنها كاري در داخل عراق ندارند . آنها در يك تأسيسات بسيار بزرگ حصار كشيده شده مستقرهستند كه نيروي اندكي از قواي ائتلاف مستمراً به نگهباني از آن مشغولند تا اطمينان حاصل شود كه دسترسي به بيرون ندارندو معدود ترددات لجستيكي آنها نيز در تمامي اوقات توسط نيروهاي آمريكايي اسكورت ميشود ».
70- در روز 27تير(مصادف با هيجدهمين سالگرد زهر خوردن خميني و قبول آتش بس در جنگ 8ساله ايران و عراق) رژيم ضد بشري آخوندي لوله هاي آبرساني از رودخانه دجله به قرارگاه اشرف را در 15كيلومتري غرب اشرف منفجر كرد .در نزديكي محل انفجار بمبهاي متعددي هم كار گذاشته شده بود تا از كساني كه متعاقباً براي مشاهده محل انفجار يا تعمير لوله ها مي آيند, تلفات بگيرد .
سالهاست كه مجاهدين علاوه بر آب مصرفي خود , آب موردنياز اهالي 15 روستا و مدارس مجاور در مسير همين لوله هاي آبرساني را به رايگان تأمين ميكردند.
چهار روز بعد , در روز 31 تير رژيم آخوندي براي دومين بار لوله هاي آب شهر اشرف را منفجر كرد.پيداست كه رژيم و مزدورانش اظهارات نخست وزير عراق را چراغ سبز تهاجم هاي تروريستي تلقي كرده اند.
انفجار لوله هاي آبرساني, آنهم درگرماي 50درجه در ايام تابستان, يك عمل بغايت پست, بزدلانه و ضد انساني و طبق كنوانسيون ژنو جنايت جنگي محسوب ميشود.
71- در حال حاضر موج عظيم حمايتها در داخل عراق و در عرصه بين المللي دوباره بالا گرفته و پيوسته بر ابعاد آن افزوده ميشود . تاكنون صدها پارلمانتر و شخصيت سياسي در اروپا و آمريكا ,رهبران و احزاب و نيروهاي سياسي امضاكننده بيانيه مردم عراق و بسياري ديگر از مردم و تشكل هاي اين كشور به حمايت از مجاهدين و حقوق پناهندگي آنها در عراق برخاسته و بار ديگر اتهامات ساخته و پرداخته رژيم آخوندي را افشاء و محكوم كرده اند.
هموطنانمان در خارج كشور در دهها شهر به تظاهرات و آكسيونهاي اعتراضي مبادرت كرده و عهد بسته اند كه اين بار تا تعيين تكليف نهايي و احقاق حقوق ساكنان اشرف از پا نخواهند نشست .
درداخل ميهنمان نيز شاهد موج تحسين انگيز ابراز همدردي واعلام حمايت از رزمندگان آزادي در اشرف هستيم .
72- شايان يادآوري است كه درنيمه مهر سال گذشته ( 7 اكتبر 2005) ، ستاد نيروهاي چندمليتي در عراق در نامه يي به خانم صديقه حسيني مسئول اول سازمان مجاهدين خلق ايران ،تأكيد كرد كه نيروهاي چند مليتي در عراق متعهد به تضمين حقوق و حفاظتهاي تأمينشده از سوي كنوانسيون چهارم ژنو براي ساكنان اشرف مي باشند.
دراين نامه همچنين تصريح شده است كه طبق قوانين بين المللي,ساكنان كمپ اشرف از حق حفاظت شدن در برابر خطر, خشونت, اجبار و تهديد و از حفاظت ويژه در قبال حيثيت و حقوق زنان و همچنين از حق آزادي بيان و عقيده سياسي, و رفتار منصفانه در برابر قانون منطبق بر قانون داخلي عراق و استانداردهاي بين المللي برخوردار ميباشند .آنها حق دارند صرفنظر از موقعيت حقوقي شان در كشوري كه در آن حفاظت مي شوند, از بازگشت به كشور متبوعشان امتناع كنند.طبق ضوابط كنوانسيون چهارم ژنو تمامي اين حقوق براي حفاظت از ساكنان كمپ اشرف ضروري است.
73-بر همين اساس سخنگوي رئيسجمهور عراق در اكتبر سال گذشته(مهر84) توضيح داد كه «حضور مجاهدين خلق در خاك عراق در حوزة مسئوليت دولت كنوني آن كشور قرار نميگيرد. زيرا بين نيروهاي ائتلاف به رهبري آمريكا و كميتة بينالمللي صليب سرخ دو سال پيش در سال 2003 موافقتنامهيي به امضا رسيد كه بر اساس آن به مجاهدين خلق اجازه داده ميشود در خاك عراق باقي بمانند».
74-همچنين در 16فوريه2006 (27بهمن84) در پاسخ به شكايت سازمان مجاهدين خلق ايران و اعتراضات پارلمانترها و حقوقدانان به تشبثات رژيم آخوندي و عوامل آن در دولت عراق مبني بر اخراج مجاهدين از عراق, ستاد فرماندهي نيروهاي چند مليتي در عراق در نامه اي خطاب به مسئول اول سازمان مجاهدين خلق ايران , تعهد عميق ائتلاف را كتباً نسبت به اصل عدم بازگشت و جابجايي اجباري ساكنان اشرف كه يك اصل شناخته شده حقوق بين الملل است , اعلام كرد.جانشين فرماندهي نيروهاي چند مليتي در عراق در نامهٴ خود به خانم صديقه حسيني تأكيد كرد: ما بطور خاص، نسبت به التزامات مشخص شده درماده 45 كنوانسيون چهارم ژنو حساس هستيم كه انتقال يك فرد حفاظت شده را به كشوري كه او ممكن است نگران اذيت و آزار بخاطر عقايد سياسي يا اعتقادات مذهبي اش باشد, ممنوع ميكند .
در اين نامه خاطر نشان ميشود : ما به كاربا ساكنان اشرف، مقامات عراقي وسازمانهاي بين المللي ذيربط ادامه ميدهيم تا وضعيت ساكنان اشرف مطابق قوانين بين الملليِ كار , به طور نهايي تعيين تكليف شود.
75- كميته بين المللي صليب سرخ نيز در 25 مه 2006 (4 خرداد85 ) همزمان با تشكيل دولت جديد عراق و در پي فشارهاي ديوانه وار رژيم آخوندي بر مقامات عراقي در مورد مجاهدين, بر ضرورت رعايت حقوق اعضاي سازمان مجاهدين خلق ايران در عراق بر طبق قوانين بين المللي تاكيد نمود و دولتها و مقامات ذيربط را به محترم شمردن اين حقوق فراخواند.
كميته بين المللي صليب سرخ تصريح كرد: صليب سرخ در مورد اعضاي مجاهدين خلق در اشرف, عراق, در ارتباط مستقيم با مسئولان ذيربط مي باشد و مكررا وظايفشان را به آنها يادآوري كرده است كه بايد در صورت انتقال اشخاص به كشور يا حيطه مسئوليت ديگري بر اساس اصل عدم بازگشت و ممنوعيت جابجايي اجباري عمل نمايند.
كميته بين المللي صليب سرخ همچنين تأكيد كرده است كه نقض اين اصل و اخراج ساكنان اشرف مجاز نيست .
كميته بين المللي صليب سرخ افزوده است , همچنان به نظارت بر اوضاع ادامه مي دهد و تماسهايش با مسئولان ذيربط را ادامه خواهد داد تا به آنها اصول حقوق بين الملل را كه بايد در مورد ساكنان اشرف محترم شمرده شوند، گوشزد كند.
و – اقدامات و توطئه هاي رژيم عليه مقاومت
76-رژيم آخوندي در سالي که گذشت،در واكنش به پيشرفتهاي جايگزين دموكراتيك مرزهاي جديدي را در اقدامات و توطئه هاي خود در نورديد و با برنامهريزي و صرف بودجه کلان، يک كارزار سياسي، ديپلوماتيك، رواني تؤام با اقدامات سركوبگرانه را به پيش برد.تمامي سفارتخانه ها و لانه هاي جاسوسي رژيم موظف به اجراي پروژه هاي سياسي و ديپلوماتيک عليه مقاومت ايران بودند و در اين راه هيچ محدوديتي براي هزينه کردن وجود نداشت.
وزارت اطلاعات آخوندها به منظور مقابله با حمايتهاي گسترده وفزايندهٴ اجتماعي وسياسي از رئيس جمهور برگزيده مقاومت درفرانسه و به منظور رديابيهاي تروريستي عليه مسئول شوراي ملي مقاومت، چندين طرح مشخص را با اعزام مأموران آموزش ديده و توجيه شده به اجرا گذاشت، و بارها با جمع آوري مأموران اطلاعات از كشورهاي مختلف و اعزام آنها به پاريس، به صحنه سازيهاي پرفضاحت و توزيع تراکت و اعلاميه و جزوه در پاريس و شهرهاي مختلف استان والدواز مبادرت كرد . دهها سايت اينترنتي وزارت اطلاعات 24 ساعته و در هفت روز هفته , به زبانهاي خارجي، به لجن پراکني و«گفتمان سازي» براي «اهريمن سازي» از مقاومت مشغول بودند.
77- در شرايطي كه فعاليتهاي مقاومت اعم از آكسيونها , تظاهرات, ملاقاتها , كنفرانسها, جلسات پارلماني و ديگر اقدامات سياسي و ديپلوماتيك، به نحو چشمگير و بيسابقه پيشرفت و گسترش داشت, رژيم آخوندي به تلاش و تكاپو براي مقابله با يكايك آنها پرداخت. هدف رژيم از اين جنگ تدافعي, كارشكني و ممانعت از انجام اين فعاليتها, خنثي كردن آثار و نتايج مثبت آنها و جلوگيري از تكرار و گسترششان بود. از همين رو با كنار گذاشتن همه ملاحظات ديپلوماتيك, برگهاي تهديد و تطميع خود را وقيحانه تر روي ميز دولتها ميگذاشت تا مخاطباني راكه، اغلب, نقطه ضعفشان معاملات اقتصادي است و سياست مذاكره در مسألة اتمي هم آنها را فشارپذيرتر كرده, نسبت به خواستهاي خود متقاعد سازد. واكنش رژيم در قبال دعوت گروههاي سياسي پارلمان اروپا از رييس جمهور برگزيده مقاومت , مثالي گويا ونمونه بي نظيري از تشبثات يك رژيم حاكم در برابر نيروي اپوزيسيون خود ميباشد كه پايين تر،با تفصيل بيشتري خواهد آمد. دريك كلام, سردمداران رژيم كه از اين دعوتها و پيامدهاي سياسي بين المللي آن به شدت هراسان و سراسيمه شده بودند, به تلاش و تكاپوي ديوانه واري براي ممانعت از حضور خانم مريم رجوي در پارلمان اروپا دست زدند و تمامي امكانات و توانمنديها و برگهاي فشار خود را به كار گرفتند.
78-همچنانكه در بيانيه سال گذشته شورا ذكر شد, گزارش مغرضانه ديد بان حقوق بشر, عليه مجاهدين مستقر در اشرف تحت عنوان «خروج ممنوع»، كه در ارديبهشت سال 84 در آستانه انتخابات رياست جمهوري رژيم آخوندي و به منظور تبليغ براي اصلاح و استحاله رژيم در صورت روي كار آمدن رفسنجاني منتشر شده بود, از جانب مدافعان صديق حقوق بشر اعم از ارگانها و سازمانهاي حقوق بشري و نمايندگان پارلمانها و شخصيتهاي سياسي و اجتماعي و همچنين فرماندهان نيروهاي ائتلاف كه مسؤليت حفاظت از اشرف را عهده دار بوده اند , مضافا بر تمامي رزمندگان مستقر در اشرف و همچنين گواهاني كه خود سالها در اشرف بوده و اكنون در كشورهاي مختلف اروپا و امريكا زندگي مي كنند, با اعتراض و شگفتي زياد مواجه گرديد اين گزارش در واقع چيزي جز سرهم بندي اتهامات وزارت اطلاعات از زبان مأموران افشاشده اش، آنهم از طريق تماس تلفني نبود.
79- در يك سال گذشته براي مقابله با اين اقدام ناشايست ورذيلانه تحت لواي حقوق بشر, هيأتهاي مختلفي بمنظور بررسي و تحقيق پيرامون اتهامات ديده بان حقوق بشر به شهر اشرف عزيمت كردند. از جمله هيأتي از پارلمان اروپا كه طي ديداري چند روزه از اشرف و تحقيقاتي همه جانبه و دقيق از طريق مصاحبه مستقيم با رزمندگان , تك تك دعاوي و اتهامات مطرح شده در گزارش ديده بان حقوق بشر را مورد بررسي قرار داد و متعاقبا با انتشار نتيجه تحقيقات خود به چند زبان, رسوايي و بي اعتباري بزرگي را براي اين گزارش سراپا كذب به وجود آورد.
گزارش هيأت پارلمان اروپا براي اولين بار روز 21سپتامبر، در يك جلسه بزرگ در پارلمان اروپا، با حضور دهها تن از نمايندگان پارلمان از گروههاي مختلف معرفي شد. ديدبان حقوق بشر با اينكه از قبل به اين جلسه دعوت شده بود, از فرستادن نماينده اي به آن خودداري كرد. متعاقبا جلسات بزرگي در شهرهاي مختلف (پاريس, استكهلم, لاهه و ...)برگزار شد و كارشناسان حقوق بشر, نمايندگان پارلمان و ديگر شخصيتهاي سياسي و حقوق بشري به بحث پيرامون گزارش هيئت پارلمان اروپا پرداختند.
80- اعتراضات جهاني و تحقيقات مستند هيأت مزبور, ديد بان حقوق بشر را به عقب نشيني نسبي وادار كرد. در 15 فوريه2006(26بهمن 1384)، درست در همان روزي كه مجاهدين خبر شهادت مجاهد قهرمان حجت زماني را اعلام كردند,سازمان مزبور در يك گزارش ديگر در پاسخ به محكوميت بين المللي گزارش 9 ماه پيش خود عليه مجاهدين ,در عين تكرار برخي از همان اتهامات رسوا شده پيشين ,مجبور شد در چند مورد به عقب نشيني هاي مفتضحانه اي تن دردهد ، اما بازهم بخش عمدهٴ اعتراضات را بي پاسخ گذاشت و با سكوت دربارهٴ آنها ,ناخواسته بر بطلان اتهامات و حقانيت اعتراضات, اذعان نمود.اين اعتراضها به طور مستدل و به صورت غير قابل انكار, گزارش ديده بان را كلا و جزئا زير سؤال ميبردند و نشان ميدادند كه اتهامات ديدبان هيچ پايه و اساسي در واقعيت, جز ياري رساندن به رژيم منفوري ندارد كه زير ضرب پيشرفتها و اعتلاي مقاومت, درپي مخدوش كردن چهرهٴ اين مقاومت و ضربه زدن به اعتبار و موقعيت آن است. آخوندهاي حاكم و حاميانشان، ازجمله گري سيك, رييس گروه مشاوران خاورميانه سازمان ديده بان حقوق بشر و سياستگذار اصلي آن در رابطه با رژيم آخوندي، در تنگناي چاره جوييهاي عجولانه به سرهم بندي كردن گزارش كذايي ديدبان پرداختند.
ضمن يكسال گذشته امداد رسانيهاي گري سيك به رژيم آخوندي, فراتر از گزارش مغرضانه مزبور به دفاع صريح و سرسختانه از تماميت رژيم ـ نه فقط از «ميانه روها» و «اصلاح طلبان» قلابي , بلكه حتي از هارترين جناحها و شاخص آنها پاسدار احمدي نژاد و سياستهايش ـ كشيده شد. او از جمله طي مصاحبه يي گفت: «ايران يک کشور با قدرت در منطقه است و علاقمند است که اين مسئله را غرب نيز درک كند». وي همچنين ضمن اعتراف به نامشروع و منفور بودن رژيم آخوندي و مقامات آن، به مشروعيت تراشي براي آن پرداخت و گفت: « فشار بيشتر بر ايران باعث خواهد شد که مردم از دولت حمايت بکنند. رئيس جمهور جديد ايران (احمدي نژاد) کاراکتر غيرمعمولي است. او در اقشار مختلف مردم محبوبيت نداشت. اما فشارها و انتقادات شديد عليه ايران باعث محبوبيت او شده است و حال برنامه هاي هسته اي ايران جنبه غرور ملي را در ايران پيدا کرده است». او به بوش رييس جمهور امريكا توصيه كرد كه نامهٴ احمدي نژاد را به عنوان «يك شانس» و يك «موقعيت» مغتنم بشمارد و به آن پاسخ «مثبت» بدهد!
81- طي سال گذشته، رژيم هزينه و امكانات به مراتب بيشتري را براي مقابله با فعاليتها و دستاوردهاي ديپلوماتيك مقاومت اختصاص داد و به اين منظور بسياري از وزارتخانه ها و نهادهاي رسمي و غير رسمي خود را بسيج كرد و بيش از كذشته به كار گرفت. به همين منظور، وزارت اطلاعات , سايتهاي جديدي با عناوين مختلف، در كنار دهها سايت قبلي به راه انداخته كه تماما مختص جنگ رواني و كازار لجن پراكني و اهريمن سازي عليه مجاهدين و مقاومت است.در همين فاصله، در گزارش سالانه پليس امنيتي آلمان ، بارديگر فعاليتهاي وزارت اطلاعات رژيم و شبكه ها و مأموراني كه تحت عنوان اعضاي سابق مجاهدين، مأموريتهاي محولة از سوي رژيم و به طور خاص كارزار اهريمن سازي آخوندها عليه مقاومت را پيش مي برند, افشا شده است. اين مأموران رژيم جزء همان شهودي هستند كه توسط ديده بان حقوق بشر براي لجن پراكني عليه مجاهدين در گزارش اين مؤسسه به كار گرفته شده بودند.
تلاش ناشيانه براي تقليد از برخي فعاليتهاي بين المللي مقاومت به منظور خنثي كردن نتايج آن, وجه ديگري از اين كارزار را به نمايش مي گذارد. . اين قبيل تلاشها با صرف هزينه هاي كلان و به كارگيري ديبلوماتها, مأموران اطلاعات و لابيهاي خارجي صورت مي گيرند. به عنوان مثال در19 آبان 84 رژيم آخوندي در صدد برآمد تا با برگزاري جلسه يي در لندن با شركت عوامل ايراني و پادوهاي خارجي وزارت اطلاعات عليه مقاومت ايران، بر شكستهاي خود سرپوش بگذارد. اما اين پروژة با خفت و خواري درهمشكست و خود به يك رسوايي جديد براي آخوندها و مزدوران آنها تبديل شد. جلسهٴ مزبور كه قرار بود در دفتر كار اما نيكلسون، در يك ساختمان وابسته به مجلس اعيان انگليس تشكيل شود، بهدليل مخالفت گستردة اعضاي مجلسين و مدافعان حقوقبشر در انگلستان لغو شد.
ز ـ فعاليتها و موقعيت مقاومت در اروپا و آمريکا
82- فعاليتهاي مقاومت در اروپا و آمريكا ؛ از برگزاري تظاهرات بزرگ و تجمعات وجلسات ايرانيان دركشورهاي مختلف براي منعكس كردن فرياد آزاديخواهي ملت ايران و دفاع از مقاومت سازمانيافته در برابر توطئه هاي رژيم وحاميانش، تافعاليتهاي سياسي و ديپلوماتيك، مطبوعاتي و روشنگرانه ، دريكسال گذشته دامنه يي بسيار گسترده تر يافت و بيش از پيش اثرگذاري مقاومت ايران را به عنوان عاملي تعيين كننده در فعل وانفعالات سياسي و بين المللي به اثبات رساند.
بيش از250تظاهرات و آكسيون و گردهمايي, 130جلسه سياسي و پارلماني, بيش از60كنفرانس و جلسه مطبوعاتي, برگزاري چندين نمايشگاه بزرگ, قطعنامه هاي مختلف پارلماني, بيانيه 300000 شهروند فرانسوي و 70هزار شهروند ايتاليايي, بيانيه بيش از 1500پارلمانتر و 6500وكيل و حقوقدان اروپايي، قطعنامه هاي مصوب پارلمان و سناي بلژيك براي حذف برچسب تروريستي از روي مجاهدين، نمونه هايي از اين كارزار بزرگ است. در صدر اين فعاليتها، بايد از ديدارهاي رئيس جمهور برگزيده شوراي ملي مقاومت از شوراي اروپا و از پارلمان اروپا دراستراسبورگ ياد كرد.
83- ديدار رئيس جمهور برگزيده شورا از پارلمان اروپا روز چهارشنبه 14تيرماه (5ژوئيه2006)، به دعوت سه گروه پارلماني, شامل گروه احزاب مردم اروپا (بزرگترين گروه پارلماني و حائز267 كرسي در پارلمان اروپا)، گروه ائتلاف چپ و گروه اتحاد ملتهاي اروپا كه طي نامه هاي جداگانهيي از خانم مريم رجوي براي استماع در جلسات رسمي خود در ماه ژوييه دعوت كرده بودند، صورت گرفت. اين دعوتها به دنبال ديدار فروردين ماه جمعي از نمايندگان پارلمان اروپا از گروههاي مختلف پارلماني , ازجمله نايب رئيس اول پارلمان اروپا با رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران در اور سور اواز انجام شده بود و رژيم آخوندي با بسيج همه امكانات سياسي و ديپلوماتيك خود و با تهديد و تطميع تلاش مي كرد تا گروههاي پارلماني را وادار به لغو آن كند و مانع ورود خانم رجوي به پارلمان اروپا شود. اما تلاش آخوندها درجريان يك رويارويي بي امان سه ماهه بين مقاومت ايران و رژيم آخوندي درهم شكست و درعمل به ضد خود تبديل شد.
به رغم تلاشهاي رژيم آخوندي، رئيس جمهور برگزيدة مقاومت ايران روز چهارشنبه, 5 ژوييه 2006, وارد پارلمان اروپا در استراسبورگ شد و مورد استقبال 2 تن از نايب رئيسان و شمار زيادي از نمايندگان پارلمان از 6گروه پارلماني(مردم اروپا, سوسياليست, اتحاد ملتهاي اروپا, ائـتلاف چپ, ليبرال و سبزها) قرار گرفت و سپس در يك اجلاس بزرگ پارلماني- مطبوعاتي با شركت دهها نمايندهٴ پارلمان وهشتاد خبرنگار شركت كرد. دراين اجلاس خانم رجوي، در شرايطي كه هر سه گروه براي سخنراني ايشان در جلسه گروهشان در روزهاي چهارم و ششم ژوئيه برنامه ريزي كرده بودند، اعلام كرد كه طي نامه يي به رهبران اين گروهها سخنرانيش در اين جلسات را به بعد موكول كرده است تا رژيم آخوندي هيچ بهانه يي براي ادامه شانتاژ نداشته باشد و جهان دريابد كه اين رژيم به خاطرماهيت تلاشهايش براي دستيابي به سلاح اتمي، حاضر به تبعيت از ارادهٴ جامعه بين المللي نيست.
84- در جريان اين ديدار، گروه پارلماني ايران آزاد ضيافت ناهاري به افتخار خانم رجوي ترتيب داد كه قريب به 50 تن از نمايندگان پارلمان اروپا, از جمله ادوارد مك ميلان اسكات، نايب رئيس پارلمان اروپا از انگلستان, آستريد لولينگ، عضو هيأت رئيسه پارلمان اروپا, موگنز كامره، نائب رئيس گروه اتحاد اروپا براي ملتها, تونه كلام، رئيس هيأت استوني در گروه دموكرات مسيحي، و اريك ماير، عضو كميسيون خارجي پارلمان اروپا، در آن شركت داشتند .
خانم رجوي هم چنين درجلسه يي كه به دعوت نمايندگاني از كميسيون زنان پارلمان اروپا تشكيل شد. شركت وسخنراني كرد. اين اجلاس به رياست خانم پيانورا كائوپي، رئيس هيأت فنلاند در گروه پارلماني حزب مردم اروپا و ازاعضاي كميسون زنان، برگزار شد و در آن شماري از نمايندگان زن پارلمان اروپا از جمله خانمها اديت بائر، آوريل دويل رئيس هيأت ايرلند، گيته سيبرگ, رئيس هيأت دانمارك در گروه پارلماني حزب مردم اروپا براي ملتها و دكتر رومانا جوردن حضور داشتند.
85- ديدار رسمي سه روزه رئيس جمهور برگزيدهٴ شوراي ملي مقاومت از شوراي اروپا در روزهاي 21 تا 23 فروردين و به دعوت گروه پارلماني اتحاد ليبرالها و دموكراتهاي اروپا صورت گرفت. خانم رجوي به هنگام ورود به مقر شوراي اروپا، از سوي شماري از نمايندگان گروههاي مختلف پارلماني به رياست لرد راسل جانستون، رييس سابق مجمع پارلماني شوراي اروپا و رئيس افتخاري گروه ليبرال شورا، مورد استقبال قرار گرفت. رئيس جمهور برگزيدهٴ شورا متعاقبا در جلسه رسمي گروه ليبرال دموكرات شوراي اروپا به رياست لرد راسل جانستون و هم چنين درجلسه گروه سوسياليست مجمع پارلماني شوراي اروپا شركت و سخنراني كرد.
خانم رجوي هم چنين با خانم مد دبور بوكيچو, نايب دبيركل شوراي اروپا, آقاي ماتئوس سورناس دبيركل مجمع پارلماني شوراي اروپا و رهبران گروههاي پارلماني و مسئولان كميسيونهاي اين مجمع ديدار و گفتگو نمود و در جلسه يي با شركت رئيس و نايب رئيس كميسيون برابري زنان و مردان شوراي اروپا, پيرامون وضعيت زنان در ايران سخنراني كرد.
86- دريك سال گذشته مبارزه براي لغو برچسب تروريستي از جنبش مقاومت مشروع ملت ايران, با حمايت مردم آزاده جهان در كشورهاي مختلف بويژه مردم عراق و شهروندان فرانسوي و شهروندان ايتاليايي, با قطعنامه هاي پارلماني و بيانيه هاي نمايندگان مجالس كشورهاي مختلف و با اعتراضات مستدل وشديد برجسته ترين حقوقدانان بين المللي عليه اين برچسب رو به روشد . درميان بيانيه هاي متعددي كه در اين زمينه توسط نمايندگان پارلمانها از كشورهاي مختلف اروپايي به امضا رسيد ه است، ميتوان به بيانيه 200 نماينده آلماني و 100نماينده پارلمان اروپا, اشاره كرد. نمايندگان امضا كننده اين بيانيه ها كه شمار آنها به 1500تن ميرسد ضمن حمايت از مقاومت ايران و راه حل سوم ، خواستار حذف برچسب تروريستي از سازمان مجاهدين خلق ايران شده اند.
مجلس نمايندگان و هم چنين مجلس سناي بلژيك طي دو قطعنامه كه درجلسات رسمي پارلمان و سنا به اتفاق آرا به تصويب رسيد، از اتحاديهٴ اروپا ودولت بلژيك خواستار بازبيني نامگذاري سازمان مجاهدين خلق ايران در ليست تروريستي اتحاديه اروپا شدند. در قطعنامه سنا تاكيد شده است نميتوان اپوزيسيون ديكتاتوري حاكم بر ايران را كه بطور سيستماتيك حقوق بشر را در ايران نقض ميكند به تروريسم متهم كرد. يكسال پيشتر، اكثريت هر دو مجلس ضمن حمايت از مقاومت ايران، خواستار حذف نام مجاهدين از ليست تروريستي شده بودند.
87- درانگستان، كميته پارلماني آزادي ايران طي يك كنفرانس بزرگ پارلماني در 13 دسامبر, اعلام كرد، قريب به نيمي از اعضاي پارلمان از دولت انگلستان و اتحاديه اروپا خواسته اند يك سياست قاطع در قبال آخوندهاي تهران در پيش گيرد و برچسب ناعادلانه تروريستي را از مجاهدين خلق ايران حذف كند. در يك كنفرانس در وستمينستر، پارلمانترهاي انگليسي از سه حزب اصلي ابتكار جديدي ارائه دادند: 279 نمايندهٴ مجلس عوام و 126 نمايندهٴ مجلس اعيان «بيانيه ايران» را امضا كردند كه خواستار«حذف برچسب تروريستي از مجاهدين خلق ايران» است و وجودآنرا «مهمترين مانع» برسر راه تغيير در ايران توصيف مي كند. رئيس جمهور برگزيده شوراي ملي مقاومت ايران از طريق ماهواره براي كنفرانس سخنراني كرد.
متعاقبا يك هيات بزرگ پارلماني از هر دو مجلس و هر سه حزب اصلي انگلستان در 13 مارس 2006 به ديدار خانم رجوي در اور سور اواز آمدند و مراتب حمايت بيش از 450 نمايندهٴ از مجلسين بريتانيا را از تلاشهاي مقاومت ايران براي تحقق آزادي و دموكراسي در ايران و حذف برچسب ناعادلانه تروريستي از نام سازمان مجاهدين خلق ايران, به اطلاع ايشان رساندند.
88- در اولين ماههاي سال جاري ميلادي, 6500 وكيل اروپايي از جمله 700 وكيل هلندي, 2000 وكيل انگليسي و 1000 وكيل آلماني، طي بيانيه اي خواستار حذف برچسب تروريستي از سازمان مجاهدين خلق ايران شدند. اين بيانيه كه در بسياري از روزنامه هاي اروپايي، از جمله روزنامه ديلي تلگراف انگلستان, فرانكفورتر روندشاو آلمان و ان آر سي هندلزبلاد هلند بطوركامل درج شده است با تاكيد بر نظريه هاي حقوقي لرد اسلين, پرفسور هانري لبايل, پروفسور اريك داويد, پروفسور بيل باورينگ و ... ، با تأكيد بر نظريه هاي متخصصين حقوق بين الملل كه سازمان مجاهدين خلق ايران را يك جنبش مقاومت مشروع توصيف كرده اند و با يادآوري تحقيقات كامل نيروهاي چند مليتي در عراق پيرامون مجاهدين و برسميت شناختن موقعيت آنها به عنوان افراد حفاظت شده تحت كنوانسيون چهارم ژنو, نتيجه گيري ميكند:
«-در جنگ عليه تروريسم, حمايت عامه مردم از طريق مشروعيت دموكراتيك لازم و حياتي است و حق دفاع بايستي حفاظت گردد.
- نقض حقوق اساسي و يا سياسي كردن نامگذاري، آن گونه كه آشكارا در مورد سازمان مجاهدين خلق ايران بكار رفته است, يك ضربه جدي به نظام قضايي ما مي باشد
از اين رو شوراي وزيران اتحاديه اروپا را فرا ميخوانيم تا نام سازمان مجاهدين خلق ايران را از ليست تروريستي اتحاديه اروپا حذف نمايد».
89- دريك تحول مهم ديگر، كه از هرلحاظ يك ضربهٴ كاري به بنياد اتهام و برچسب تروريستي محسوب مي شود، دادگاه استيناف پاريس در روز 16ژوئن(26خرداد) در سومين سالگرد حمله خشونت بار و ناموجه پليس فرانسه به مقر شوراي ملي مقاومت در فرانسه، محدوديتهايي را كه بنا به درخواست رژيم آخوندي بر رييس جمهور برگزيده مقاومت و 16تن از اعضاي مقاومت تحميل شده بود، ملغي كرد.
90- در روز 17خرداد جلسه يي تحت عنوان «براي تغيير دموكراتيك در ايران» در مزون دو لاشيمي پاريس برگزار شدكه در آن شماري از پارلمانترهاي برجستة فرانسوي، از جمله رنه آندره ،عضو كميسيون خارجي پارلمان فرانسه و معاون هيات فرانسه در اتحاديه اروپا از حزب حاكم او.ام.پ, پاسكال تراس، نمايندهٴ پارلمان از حزب سوسياليست و رييس شوراي استان آردش, سناتور ژان پير ميشل از حزب سوسياليست, سناتور ايزابل دوبره از حزب او.ام . پ, ژرار شاراس نماينده پارلمان از حزب راديكال چپ, ميشل ترو عضو كميسيون خارجه از حزب او.ام. پ. فرانسوا لونكل عضو كميسيون خارجه پارلمان فرانسه از حزب سوسياليست و ... شركت داشتند.
رئيس جمهور برگزيده مقاومت در اين جلسه تاكيد كرد: «اروپا بايد از تاريخ خود بياموزد. دادن بخشي از خاك چكسلواكي پاسخگوي اشتهاي فاشيسم هيتلري نبود و تنها به آن فرصت داد كه خود را براي توسعه طلبي بيشتر آماده كند. ممانعت از جنگ با سياست مماشات و قرباني كردن مقاومت مردم ايران محقق نميشود. نبايد به ملايان اجازه داد مخالفت با جنگ را براي توجيه دستيابي به سلاح اتمي مورد سوء استفاده قرار دهند».
در بيانيه پاياني اين جلسه، ضمن اظهار تاسف از وخامت آشكار حقوق بشر در ايران, آمده است برگزار كنندگان برنامه «در مواضع خانم رجوي، چه در مخالفتش با يك مداخله نظامي خارجي و چه در فراخواندن فرانسه در كادر اتحاديه اروپا به كار برد زبان قاطعيت در برابر رژيم ايران و در امتداد آن پذيرش سياست جديدي در قبال مردم ايران و مقاومت آنها براي تغيير دموكراتيك و آزاديهاي اساسي شريك هستند».
بيانيه مي افزايد: «ما از اهداف شوراي ملي مقاومت براي استقرار يك حكومت مبتني بر جدايي دين از دولت و پلوراليست در ايران كه به برابري حقوق زن و مردم احترام گذاشته و ضامن حقوق اقليتهاي قومي و مذهبي باشد, حمايت ميكنيم».
91- صدور حكم بين المللي دستگيري آخوند فلاحيان، وزير اطلاعات پيشين رژيم آخوندي و دستيار امنيتي خامنه اي, يكي از تبهكارترين جنايتكاران تاريخ ايران, توسط ژاك آنتنن ,قاضي تحقيق سوييسي، به اتهام مشاركت در ترور دكتر كاظم رجوي، ازتحولات مهم سال گذشته بود. . ژاك آنتنن, در حكم خود خطاب به همه افسران وماموران پليس و نيروهاي انتظامي مقرر كرده است فلاحيان وزير سابق اطلاعات و امنيت جمهوري اسلامي ايران را دستگير و به زندان كانتون وود در لوزان سوييس منتقل نمايند. اين حكم تصريح ميكند كه فلاحيان قبل از ترور دكتر كاظم رجوي, دستور ترور مسعود رجوي مسئول شوراي ملي مقاومت را صادر كرده بود.
خانم مريم رجوي ضمن تقدير از تلاشهاي آقاي استفان رجوي، فرزند ارشد دكتر كاظم رجوي، از دولت سوييس خواست فارغ از ملاحظات اقتصادي و سياسي تمامي اقدامات ضروري را براي به اجرا گذاشتن حكم جلب فلاحيان معمول دارد تا عدالت در مورد عاملان و آمران قتل دكتر رجوي به اجرا در آيد.
92- شوراي ملي مقاومت ايران طي يك سال گذشته بطور خستگي ناپذيري به افشاي پروژه هاي شوم اتمي رژيم ادامه داد. كنفرانسهاي متعدد شورا در پاريس, واشنگتن, وين و ديگر پايتختهاي اروپايي، جامعه جهاني را نسبت به ادامهٴ فريبكاري رژيم آخوندي و تلاش آن براي خريد وقت هشيار نمود. مقاومت ايران همچنين با تظاهرات و آكسيونهاي پي در پي خود در وين ، نيويورك ،واشنگتن ، بروكسل ،لندن و بسياري از شهرهاي ديگر اروپايي، كه گاه در سرماي منهاي 20درجه برگزار ميشد, خواستار ارجاع پرونده اتمي رژيم آخوندي به شوراي امنيت ملل متحد و اتخاذ يك سياست قاطع عليه رژيم آخوندي شد. كارزار گسترده اي كه بيانگر اراده ملت ايران براي ممانعت از دست يابي ملايان خون آشام به بمب اتمي است. به يمن تلاشهاي مقاومت ايران بالاخره در سالي كه گذشت پرونده اتمي رژيم آخوندي به شوراي امنيت ملل متحد ارجاع شد. ترديدي نيست كه در غياب چنين كارزاري نه تنها جهان از پروژه هاي خطرناك رژيم آخوندي بي خبر مانده بود, بلكه اصحاب مماشات و استمالت, بسا بيشتر از اين به زد و بند با ملايان عليه منافع مردم ايران پرداخته بودند و چه بسا امروز رژيم آخوندي به بمب اتمي دست يافته بود.
93- در جريان اولين اجلاس شوراي حقوق بشر ملل متحد, در ژنو, در تيرماه امسال، رژيم آخوندي سردژخيم سعيد مرتضوي را به عنوان عضو هيات نمايندگي خود به اين اجلاس فرستاد. شوراي ملي مقاومت بلافاصله حضور اين جنايتكار در هيات رژيم آخوندي را افشا كرد و از مقامات دولت سوييس خواست او را دستگير كنند. متعاقبا نمايندگان مقاومت فعاليتهاي گسترده اي را براي اخراج او از شوراي حقوق بشر آغاز كردند. پس از آن نمايندگان شماري از دولتها و از جمله وزير خارجه كانادا خواستار اخراج مرتضوي از اجلاس و دستگيري وي شدند. در اثر اين فعاليتها اين سردژخيم فرار را بر قرار ترجيح داد و رژيم آخوندي بنحو ذلت باري اعلام كرد مرتضوي از اين پس عضو هيات نيست.
94- 300هزار شهروند فرانسوي بمناسبت سومين سالگرد 17 ژوئن، طي بيانيه اي اعلام كردند: «ما راه حل پيشنهاد شده توسط مريم رجوي به پارلمان اروپا در دسامبر 2004را مورد تاييد قرار ميدهيم. وي بطور مشخص ميگويد كه راه حل نه مماشات و نه جنگ خارجي است. راه حل واقعي, راه حل سوم يعني تعيير دموكراتيك بدست مردم و مقاومت ايران است.... » همين بيانيه مي افزايد«برچسب غير عادلانه تروريسم به مجاهدين خلق كه نيروي محوري مقاومت عليه ملاهاست به معني محروم كردن مردم ايران از حق پايه اي مقاومت است. آنها را از ليست سياه خارج كنيد. اين تنها راه حل براي جلوگيري از جنگ خارجي است». اين بيانيه در ماه ژوئن توسط نمايندگان شهروندان فرانسوي, به كاخ اليزه تحويل شد.
95- در ماه مه امسال بيانيه يي توسط 70هزار تن از مردم ايتاليا بامضا رسيد كه در آن آمده است: «تشديد سركوب اپوزيسيون توسط رژيم ايران كه صدور احكام اعدام درمورد خردسالان يكي از نشانه هاي بارز آن است، تنشها را در داخل ايران بيشتر كرده و در خارج كشور نگرانيها را افزايش داده است. رژيم ضد انساني ملاها كه به خاطر نقض شديد حقوق بشر تاكنون 52بار توسط ارگانهاي مختلف ملل متحد محكوم شده است، اين محكوميتها را ناچيز شمرده و هم چنان به نقض حقوق بشر ادامه مي دهد.... اين درحالي است كه مقاومت ايران از مدتها پيش خواستار ارجاع پرونده رژيم به شوراي امنيت ملل متحد بوده و اينك بنظر ميرسد كه اروپا هم در همين جهت قرار گرفته است».
96-كارزار بزرگ ديگر مقاومت ايران, در سال گذشته فعاليت براي نجات جان دو مجاهدي بود كه توسط مزدوران رژيم آخوندي در وزارت كشور عراق در بغداد ربوده شدند. در يك جلسه مطبوعاتي, در پاريس, سازمانهاي حقوق بشري, سياستمداران و حقوقدانان و وكلا, خواستار آزادي دو عضو سازمان مجاهدين در بغداد شدند. آنها دولت عراق, نيروهاي چند مليتي و همه سازمان هاي بين المللي مدافع حقوق بشر را به اقدام فوري براي نجات جان دو مجاهد ربوده شده فراخواندند. در ادامه اين كارزار جهاني عليه دخالت رژيم آخوندي در عراق و نقش آن در شكنجه و كشتار مردم عراق و فراخوان براي آزادي دو مجاهد ربوده شده، هموطنانمان در بروكسل، وين و اسلو، تظاهراتي برپا كردند.
97- درسالي كه گذشت در آمريكا نيز چندين گردهمايي و تظاهرات توسط هموطنانمان برگزارشد كه برخي ازمهمترين آنها عبارتند از:
- برگزاري دومين كنوانسيون سراسري ايرانيان در واشينگتن براي يك جمهوري دموكراتيك و مبتني بر جدايي دين از دولت و براي حمايت از «راه حل سوم»، در 4خرداد85 در سالن تاريخي اندرو ملون. در اين كنوانسيون, چندين نمايندهٴ كنگره و سناي آمريكا با سخنراني يا ارسال پيام ،همبستگي خود را با اهداف كنوانسيون اعلام داشتند.
- تظاهرات هزاران تن از هموطنان ايراني و هواداران مقاومت ايران در واشينگتن در برابر كاخ سفيد، براي حمايت از راه حل سوم و تغيير دموكراتيك در ايران با تكيه بر مردم و مقاومت ايران. در اين تظاهرات, ايرانيان همچنين بر ضرورت حذف برچسب تروريستي از نيروي محوري مقاومت, يعني سازمان مجاهدين خلق ايران, تأكيد كردند.
- تظاهرات بزرگ بيش از 20 هزار ايراني كه از 40 ايالت آمريكا در مقابل مقر ملل متحد براي اعتراض به حضور احمدي نژاد ،در ملل متحد،گردآمدند. ايرانيان آزاده خواهان اخراج اين جنايتكار از ملل متحد شدند و با سر دادن شعارهايي عليه سياست مماشات با رژيم آخوندي، برضرورت حذف برچسب تروريستي عليه جنبش مقاومت مشروع مردم ايران تأكيد كردند. در اين تظاهرات، كه بزرگترين تظاهرات ايرانيان در آمريكا طي ساليان اخير بود، شركت كنندگان حمايت خود را از تغيير دموكراتيك و تحريم همه جانبه رژيم آخوندي ،كه درآمدهاي نفتي كشور را تماما به مصرف سركوب ملت ايران مي رساند يا به غارت مي برد ويا صرف پروژه هاي ضد ايراني وضدانساني درزمينه توليد سلاحهاي اتمي وكشتارجمعي مي كند، اعلام كردند.
98- طي يكسال گذشته تظاهرات و گردهماييهاي بزرگي توسط هموطنان وحاميان غيور مقاومت در سراسر اروپا و آمريكا به منظور رساندن صداي مردم تحت ستم ايران به گوش جهانيان, افشاي نقض حقوق بشر وجنايات و اقدامات سركوبگرانه رژيم, اعتراض به سياست مماشات و حمايت از مقاومت سازمانيافته و راه حل سوم ارائه شده از سوي رئيس جمهور برگزيدهٴ مقاومت، برگزارشد كه يكي از مهمترين آنها اجتماع 35هزار ايراني در برابر مقر اتحاديه اروپا در بروكسل در روز16 آبان 84 بود. دراين گردهمايي , ايرانيان غيور و ميهن پرست از بسياري ازكشورهاي جهان خود را به بروكسل رساندند تا خواست عموم مردم ايران را براي حذف نام مجاهدين از ليست تروريستي – برچسبي كه مهمترين كمك غرب به رژيم آخوندي و يك ابزار سركوب دردست اين رژيم وحشي است - فريادكنند. دراين گردهمايي بزرگ، ايرانيان آزاده ضمن پشتيباني از قهرمانان آزادي ستان شهر اشرف و پايداري پرشكوه آنان، حمايت خود را از راه حل سوم براي تغيير دموكراتيك و بنيادين در ايران ابراز كردند. در اين گردهمايي هم چنين سناتورها و نمايندگان پارلمان كشورهاي اروپايي و شخصيتهاي سياسي برجسته به سخنراني پرداختند.
99-اما مهمترين گردهمايي و تظاهرات ايرانيان كه به دلايل مختلف وسيع ترين وجدي ترين بازتابها را چه در مطبوعات ورسانه هاي جهان و چه در ميان ايرانيان داخل وخارج كشور داشت, اجتماع عظيم 30هزار ايراني در پاريس بود كه با حضور و سخنراني رئيس جمهور برگزيده مقاومت و با شركت وحمايت وسيع شخصيتهاي عاليرتبه سياسي و هيأتهاي نمايندگي پارلماني و اجتماعي از پنج قاره جهان در روز دهم تيرماه85 (اول ژوئيه) برگزار گرديد. اين گردهمايي در سومين سالگرد حمله توطئه آميز 17ژوئن 2003 به دفتر مركزي شورا در فرانسه، و همزمان با صدمين سالگرد انقلاب مشروطه, پنجاه وچهارمين سالگرد قيام ملي 30تير و بيست وپنجمين سالگرد تأسيس شوراي ملي مقاومت در سالن عظيم نمايشگاه هاي بورژه در پاريس, برگزارشد. ايرانيان آزاده كه از سراسر جهان براي شركت در اين اجتماع عظيم خود را به پاريس رسانده بودند, ضمن گراميداشت سمبلها و آرمانهاي يكصد سال مبارزه ملت ايران براي نيل به آزادي, بر محكوميت حمله بيشرمانه 17ژوئن و بر ضرورت بستن كامل اين پرونده تأكيد كردند. ايرانيان مخالفت خود را با طرحهاي ضدملي رژيم آخوندي براي دستيابي به بمب اتمي و همچنين مخالفت خود را با مداخله نظامي خارجي در ايران و ادامه سياست مماشات با ملايان اعلام و از تغيير دموكراتيك با مريم رجوي حمايت كردند. برخي از برجسته ترين شخصيتهاي اروپايي در اين گردهمآيي سخنراني و از راه حل سوم حمايت كردند. خانم اديت كرسون، نخست وزير سابق فرانسه, شماري از شهرداران شهرهاي مختلف فرانسه, سيد احمد غزالي، نخست وزير سابق الجزاير, لرد اسلين، رييس سابق ديوان عدالت اروپا و قاضي سابق ديوان عالي انگلستان, لرد راسل جانستون، رييس سابق مجمع پارلماني شوراي اروپا, و هياتهاي پارلماني از انگلستان, آلمان, ايتاليا, سوئد, نروژ, دانمارك, پارلمان اروپا, كانادا, استراليا, در اين شماربودند. لرد راسل جانستون لوح افتخار اكثريت نمايندگان پارلمان انگلستان و بيش از 160 عضومجلس اعيان را، كه توسط لرد كربت رئيس كميتهٴ پارلماني براي ايران آزاد امضا شده بود, به رئيس جمهور برگزيدة مقاومت ايران تقديم كرد. مجله تايم در پايگاه اينترنتي خود در باره بزرگترين تجمع ايرانيان در فرانسه نوشت :« مريم رجوي جمعيت 30 هزار نفري را به كرات با پيام ”مردمِ مرا رها كنيد“ از جا كند » كه تمثيلي از پيام موسي به فرعون است.
100- دراين گردهمايي, رئيس جمهور برگزيدة مقاومت, ضمن گراميداشت صدمين سالگرد انقلاب مشروطه وتجليل از سرداران و پيشگامان مبارزات صدساله ملت ايران براي آزادي, درميان ابراز احساسات پرشور هم ميهنان برعزم جزم ملي براي به زير كشيدن تماميت استبداد مذهبي و محقق ساختن آرمان بزرگ آزادي وحاكميت ملت تأكيد كرد و باترسيم شمايي از ايران آزاد فردا چنين گفت:« ما ميگوييم كه ملت بزرگ ايران خود توانايي و ظرفيت آن را دارد كه سرنوشت خود را به سوي دموكراسي تغيير دهد و بدون شك تغيير خواهد داد.آلترناتيو شوراي ملي مقاومت، ديرپاترين ائتلاف سياسي تاريخ معاصر ايران كه در بغرنجترين شرايط بين المللي و منطقه اي اصالت و پايداري خود را طي 25سال، اثبات كرده ، تبلور اين توانمندي است. مقاومتي كه از پشتوانة 120هزار شهيد و رنج و شكنجه صدهاهزار زنداني سياسي و رزم و پايداري مجاهدان و رزمآورانش و شبكة گستردة هواداران در داخل و خارج ايران براي استقرار آزادي و دموكراسي در ايران و برپايي ايراني آباد و مستقل ، برخوردار است».
هم ميهنان عزيز،
درپايان اين بيانيه و به مناسبت بيست وپنجمين سالگرد تأسيس شوراي ملي مقاومت، با تكيه بر تجربيات و دستاوردهاي اين شورا طي يك ربع قرن تلاش براي تحقق خواستهاي تاريخي ملت ايران و با التزام به برنامة شورا و دولت موقت و طرحها و مصوبات و ساختار سياسي شورا در مسير اعتلا و ارتقاي مبارزات ملي در آينده، همچنان كه در طرح جبهه همبستگي براي سرنگوني اسبتداد مذهبي در آبان سال 1381 خواستهايم، بر ضرورت همبستگي نيروهاي جمهوريخواهي كه با التزام به نفي كامل ولايت مطلقه فقيه و همة جناحها و دسته بنديهاي دروني آن، براي استقرار يك نظام سياسي دموكراتيك و مستقل و مبتني برجدايي دين از دولت مبارزه ميكنند، تأكيد ميكنيم. ما بارديگر براي به زير كشيدن نظام ضد ايراني و ضدانساني ولايت فقيه و استقرار آزادي و حاكميت ملت، كه هدفهاي يكصدسال مبارزة مردم ايران از انقلاب مشروطه به اينسو بودهاند، تجديد پيمان مي كنيم و همة زنان و مردان ايران زمين را به اتحاد و همبستگي براي پيشرفت راه حل سوم که همان سرنگوني رژيم ولايت فقيه و جلوگيري از جنگي خانمانسوز است فراميخوانيم.
با درود به شهيدان آزادي در مبارزات صد ساله مردم ايران
در يكصدمين سال انقلاب مشروطيت ايران
شوراي ملي مقاومت
14مرداد1385