ما امضا کنندگان زير به اين تصميم شديدا اعتراض کرده و خواهان حذف نام مجاهدين از اين ليست هستيم.
براي حمايت اينجا را کليک کنيد
Saturday, June 30, 2007
فراخوان سایت دیدگاه
شوراي وزيران محيط زيست اروپا در روز جمعه 27 ژوئن 2007، اعلام کرد که «ليست سازمانهاي تروريستي» را بازبيني کرده و نام سازمان مجاهدين خلق ايران همچنان در اين ليست ابقا شده است.
کمپین آزادی نجات صالح کهندل: ما را درمقابل زورگویان تنها نگذارید
ما را درمقابل زورگویان تنها نگذارید
صالح کهندل نزدیک به 5 ماه است که در زندان اوین به سر میبرد و در مورد اتهاماتش هنوز هیچ پاسخی به خانواده و همسر آن نداده اند
صالح کهندل بدون هیچ جرمی دستگیر شده است و کامپیوتر و سی دی ها و آلبوم عکسهایش را ضبط کردهاند و بازجوها به صالح گفتهاند ما میخواهیم تو و خانواده ات را اذیت کنیم و ما تو را همین جا زجرکش می کنیم
شغل صالح مسافرکشی بود و با هزار مصیبت مخارج خانه را تامین می کرد . حالابا دستگیری او همسر و بچههای 9 و 12 سالهاش در وضعیت مالی دشواری قرار دارند
از شما تقاضای همیاری و نشر خبر دستگیری صالح و حمایت از کمپین آزادی صالح کهندل را داریم
ما را درمقابل زورگویان تنها نگذارید
کمپین آزادی نجات صالح کهندل
http://kampigsaleh.blogspot.com/
Monday, June 18, 2007
Sunday, June 17, 2007
ضرب و شتم آیت الله کاظمینی بروجردی در دادگاه
ضرب و شتم آیت الله کاظمینی بروجردی در دادگاه
به نام آزادی
بنا بر گزارشات رسیده امروز شنبه 26/3/1386ساعت 13 در شعبه 3 روحانیت به ریاست قاضی حسینی دادگاه با حضور قاضی احمدی از معاونان وزارت اطلاعات و عامل صدور دستور شکنجه برخی از متهمین پرونده موسوم به بروجردی به همراه قدیانی دادستان ویژه روحانیت و با حضور 8 متهم اول پرونده به نام هایآیت الله کاظمینی بروجردی ، مسعود سماواتیان ، علیرضا منتظر صائب ، علی شهرابی فراهانی ، حبیب قوتی ، احمد کریمیان ، مجید الستی ، علیرضا اربابی برگزار شد که جلسه دادگاه توام با ضرب و شتم فیزیکی آقای بروجردی و آقای علیرضا اربابی به دلیل اعتراض به شکنجه های صورت گرفته و شرایط بد نگهداری آنها در دادگاه بود.
طی جلسه دادگاه آقای بروجردی و سایر متهمان از شکنجه های صورت گرفته در طی 9 ماه بازداشت و نقض حقوق خود اعتراض نموده و به دفاع از خود پرداختند که در پایان جلسه قاضی حسینی به صورت شفاهی و خارج از موازین قانونی حکم اعدام را به آنها اعلام نمود.
گفتنی است 25 متهم بعدی این پرونده به همراه 3 تن از متهمان محکوم به اعدام به نامهای حبیب قوتی " علیرضا منتظر صائب و مجید الستی فردا مجددا راس ساعت 13 به همان شعبه احضار شده اند.
فعالان حقوق بشر در ایران ضمن محکوم کردن این گونه برخوردهای غیر انسانی نگرانی خود را نسبت به وضعیت زندانیان فوق ابراز می دارد و همچنین از تمامی فعالان و مجامع حقوق بشری خواستار رسیدگی هر چه سریعتر به این موضوع می باشد.
Human Rights Activists in Iran
Hra.Iran@Gmail.Com
www.Iran-Hra.blogfa.com
به نام آزادی
بنا بر گزارشات رسیده امروز شنبه 26/3/1386ساعت 13 در شعبه 3 روحانیت به ریاست قاضی حسینی دادگاه با حضور قاضی احمدی از معاونان وزارت اطلاعات و عامل صدور دستور شکنجه برخی از متهمین پرونده موسوم به بروجردی به همراه قدیانی دادستان ویژه روحانیت و با حضور 8 متهم اول پرونده به نام هایآیت الله کاظمینی بروجردی ، مسعود سماواتیان ، علیرضا منتظر صائب ، علی شهرابی فراهانی ، حبیب قوتی ، احمد کریمیان ، مجید الستی ، علیرضا اربابی برگزار شد که جلسه دادگاه توام با ضرب و شتم فیزیکی آقای بروجردی و آقای علیرضا اربابی به دلیل اعتراض به شکنجه های صورت گرفته و شرایط بد نگهداری آنها در دادگاه بود.
طی جلسه دادگاه آقای بروجردی و سایر متهمان از شکنجه های صورت گرفته در طی 9 ماه بازداشت و نقض حقوق خود اعتراض نموده و به دفاع از خود پرداختند که در پایان جلسه قاضی حسینی به صورت شفاهی و خارج از موازین قانونی حکم اعدام را به آنها اعلام نمود.
گفتنی است 25 متهم بعدی این پرونده به همراه 3 تن از متهمان محکوم به اعدام به نامهای حبیب قوتی " علیرضا منتظر صائب و مجید الستی فردا مجددا راس ساعت 13 به همان شعبه احضار شده اند.
فعالان حقوق بشر در ایران ضمن محکوم کردن این گونه برخوردهای غیر انسانی نگرانی خود را نسبت به وضعیت زندانیان فوق ابراز می دارد و همچنین از تمامی فعالان و مجامع حقوق بشری خواستار رسیدگی هر چه سریعتر به این موضوع می باشد.
Human Rights Activists in Iran
Hra.Iran@Gmail.Com
www.Iran-Hra.blogfa.com
Saturday, June 16, 2007
توضیحاتی جهت رفع پاره ای از ابهامات
توضیحاتی جهت رفع پاره ای از ابهامات
27 خرداد 1386
تاریخ : 26/3/86
شماره : 280- 86
به نام آزادی
جهت رفع پاره ای از ابهامات ایجاد شده به اطلاع عموم می رسانیم که مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران مجموعه ای است که فارغ از هر دیدگاه عقیدتی از حقی که به واسطه انسان بودن توسط قوانین داخلی و بین المللی برای انسانها تعریف شده است دفاع می نماید و صرف دفاع از یک انسان دفاع از عقیده و مرام وی نمی باشد و معتقدیم فردی را به صرف عقیده متفاوت نمی توان زندانی نمود.
در چندین بیانیه اخیر اسامی 2 فرد به نامهای ابراهیم خدابنده و جمیل بسام را به عنوان زندانی در 209 اعلام نمودیم.این دو زندانی که بنا به دلایل متعددی که خارج از حوصله این نامه است همچون سپری نمودن 22 ماه سلول انفرادی و غیره شروع به همکاری با وزارت اطلاعات نموده اند.
رژیم در راستای مقاصد خود از آنها در مصاحبه ها " میتینگ ها " ملاقات و ارتباط های آنها در جهت اهداف سیاسی خود استفاده می نماید.
برای هر فرد آشنا به مبانی سیاسی واضح است که رژیم به افرادی که با آنها همکاری می نماید امتیازاتی می دهد که تنها منحصر به آن فرد می باشد و نه سایر زندانیان به عنوان مثال آقایان خدابنده در اتاق 10 و بسام در اتاق 127 می باشند که هر کدام دارای یک کامپیوتر لپ تاپ " ویدئو سی دی " تلویزیون " رادیو هستند و هفته ای 2 روز تحت الحفظ به منزل مراجعه می نمایند و مرخصی ماهانه به آنها به صورت مرتب داده می شود و همچنین حکم آنها از اعدام به 15 سال حبس کاهش یافته و باز هم وعده تخفیف حکم به آنها داده شده است.
البته این امکانات و امتیازات تنها و تنها در اختیار این دو فرد همکار با وزارت اطلاعات در 209 می باشد و سایر زندانیان که بر اعتقادات خود پافشاری می نمایند در سلولهای انفرادی حتی از داشتن لباس مناسب یا حتی بعضا لیوان و قاشق یا هر نوع حق و امتیاز دیگری محرومند " مشخص است این دو فرد دارای امتیاز ازغالب خصومت با رژیم خارج و به غالب همکار با رژیم وارد شده اند که پرداختن به این مطالب بر خلاف اساسنامه این مجموعه و غیر مرتبط با این نامه است.
مطلع شدیم پس از اعلام اسامی این دو فرد از سوی این مجموعه به عنوان افرادی که به علت عقاید مخالف زندانی شده اند در اقدامی مضحک رژیم این دو فرد را به عنوان زندانی سیاسی و به عنوان مشتی نمونه خروار جهت ملاقات نزد هیئتی خارجی برده و آنها نیز از وضعیت 209 بسیار اظهار رضایت نموده اند در صورتی که فارغ از هر نمایش نخ نما و مضحکی اگر رژیم حقیقتا قصد دارد وضعیت زندانیان عقیدتی خود را در معرض دید عموم بگذارد و اگر آن هیئت محترم قصد دارد به طور جد وضعیت زندانیان عقیدتی را در ایران مورد ارزیابی و دیدبانی قرار دهد معقول آن است که دست از گزینش و احما ل بر دارند و به جای ملاقات دو فرد مذکور در لابی هتلی مجلل و تحقیق از آنها که به هیچ عنوان وضعیت یک زندانی سیاسی را در ایران ندارند مستقیما به بازدید از بازداشتگاه های امنیتی اعم از :209 " 66 " 59 " 33 و اف 64 و پلیس امنیت و .. در سراسر کشور بپردازند البته اگر رژیم به آنها اجازه بازدید و تماس با زندانیان سیاسی را بدهد.
Human Rights Activists in Iran
Hra.Iran@Gmail.Com
http://www.Iran-Hra.blogfa.com
27 خرداد 1386
تاریخ : 26/3/86
شماره : 280- 86
به نام آزادی
جهت رفع پاره ای از ابهامات ایجاد شده به اطلاع عموم می رسانیم که مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران مجموعه ای است که فارغ از هر دیدگاه عقیدتی از حقی که به واسطه انسان بودن توسط قوانین داخلی و بین المللی برای انسانها تعریف شده است دفاع می نماید و صرف دفاع از یک انسان دفاع از عقیده و مرام وی نمی باشد و معتقدیم فردی را به صرف عقیده متفاوت نمی توان زندانی نمود.
در چندین بیانیه اخیر اسامی 2 فرد به نامهای ابراهیم خدابنده و جمیل بسام را به عنوان زندانی در 209 اعلام نمودیم.این دو زندانی که بنا به دلایل متعددی که خارج از حوصله این نامه است همچون سپری نمودن 22 ماه سلول انفرادی و غیره شروع به همکاری با وزارت اطلاعات نموده اند.
رژیم در راستای مقاصد خود از آنها در مصاحبه ها " میتینگ ها " ملاقات و ارتباط های آنها در جهت اهداف سیاسی خود استفاده می نماید.
برای هر فرد آشنا به مبانی سیاسی واضح است که رژیم به افرادی که با آنها همکاری می نماید امتیازاتی می دهد که تنها منحصر به آن فرد می باشد و نه سایر زندانیان به عنوان مثال آقایان خدابنده در اتاق 10 و بسام در اتاق 127 می باشند که هر کدام دارای یک کامپیوتر لپ تاپ " ویدئو سی دی " تلویزیون " رادیو هستند و هفته ای 2 روز تحت الحفظ به منزل مراجعه می نمایند و مرخصی ماهانه به آنها به صورت مرتب داده می شود و همچنین حکم آنها از اعدام به 15 سال حبس کاهش یافته و باز هم وعده تخفیف حکم به آنها داده شده است.
البته این امکانات و امتیازات تنها و تنها در اختیار این دو فرد همکار با وزارت اطلاعات در 209 می باشد و سایر زندانیان که بر اعتقادات خود پافشاری می نمایند در سلولهای انفرادی حتی از داشتن لباس مناسب یا حتی بعضا لیوان و قاشق یا هر نوع حق و امتیاز دیگری محرومند " مشخص است این دو فرد دارای امتیاز ازغالب خصومت با رژیم خارج و به غالب همکار با رژیم وارد شده اند که پرداختن به این مطالب بر خلاف اساسنامه این مجموعه و غیر مرتبط با این نامه است.
مطلع شدیم پس از اعلام اسامی این دو فرد از سوی این مجموعه به عنوان افرادی که به علت عقاید مخالف زندانی شده اند در اقدامی مضحک رژیم این دو فرد را به عنوان زندانی سیاسی و به عنوان مشتی نمونه خروار جهت ملاقات نزد هیئتی خارجی برده و آنها نیز از وضعیت 209 بسیار اظهار رضایت نموده اند در صورتی که فارغ از هر نمایش نخ نما و مضحکی اگر رژیم حقیقتا قصد دارد وضعیت زندانیان عقیدتی خود را در معرض دید عموم بگذارد و اگر آن هیئت محترم قصد دارد به طور جد وضعیت زندانیان عقیدتی را در ایران مورد ارزیابی و دیدبانی قرار دهد معقول آن است که دست از گزینش و احما ل بر دارند و به جای ملاقات دو فرد مذکور در لابی هتلی مجلل و تحقیق از آنها که به هیچ عنوان وضعیت یک زندانی سیاسی را در ایران ندارند مستقیما به بازدید از بازداشتگاه های امنیتی اعم از :209 " 66 " 59 " 33 و اف 64 و پلیس امنیت و .. در سراسر کشور بپردازند البته اگر رژیم به آنها اجازه بازدید و تماس با زندانیان سیاسی را بدهد.
Human Rights Activists in Iran
Hra.Iran@Gmail.Com
http://www.Iran-Hra.blogfa.com
Wednesday, June 13, 2007
فراخوان بين المللي مقاومت ايران براي مقابله با موج جديد سركوب و اعدام در ايران
فراخوان بين المللي مقاومت ايران
براي مقابله با موج جديد سركوب و اعدام در ايران
براي مقابله با موج جديد سركوب و اعدام در ايران
رژيم ضد بشري آخوندي در محاصره بحرانهاي داخلي و بين المللي و ناتوان از رويارويي با نارضايتي فزاينده اجتماعي, سركوب وحشيانه و اعدامهاي خياباني را شدت بخشيده و براي اعدامهاي گسترده تر زمينه سازي ميكند.
مقاومت ايران, كميسر عالي حقوق بشر و شوراي حقوق بشر ملل متحد و ديگر ارگانها و مجامع بين المللي مدافع حقوق بشر را به مقابله با اين موج جديد خفقان و سركوب فراخوند و خواستار تشكيل يك كميته بين المللي براي نظارت بر نقض وحشيانه و سيستماتيك حقوق بشر در ايران شد.
دو روز پيش سردژخيم ابراهيم رئيسي معاون اول قوه قضاييه رژيم آخوندي گفت: در صورتي كه اراذل و اوباش دستگير شده براساس قانون مصاديق مفسد في الارض باشند، به صورت عبرت آميزي با آنان برخورد ميشود. مفسد في الارض عنوان آخوند ساخته ايست كه مجازات آن در رژيم ايران اعدام است. اين سردژخيم افزود: شعب خاصي براي رسيدگي به پرونده هاي اخلالگران امنيت اجتماعي تشكيل شده است كه در اين شعب با جديت به جرايم اين افراد رسيدگي خواهد شد.
وي همچينن گفت: «افرادي كه در جامعه ناامني ايجاد ميكنند و به نوعي در جرايم سازمان يافته شرارتها، قداره كشي و غيره مشاركت دارند، بايد با حركتي سازمان يافته مورد برخورد دستگاه انتظامي قرار گيرند، زيرا اين افراد امنيت خانوادهها و امنيت اخلاقي را با تكثير برخي فيلمها و سي ديها مختل ميكنند.» (خبرگزاري حكومتي فارس 19خرداد 1386).
ابراهيم رييسي يكي از عاملان اصلي قتل عام زندانيان سياسي در سال 1367است كه طي چند هفته 30هزار زنداني سياسي را به شهادت رساندند.
پاسدار جنايتكار محمد باقر ذوالقدر معاون وزير كشور رژيم آخوندي در همين رابطه خواستار استمرار اين سركوب وحشيانه شد و گفت: «آنچه امروز نيروي انتظامي در مبارزه با اراذل و اوباش انجام ميدهد پاسخ به يك نياز عمومي و وظيفهاي ذاتيست؛ البته مهم اين است كه اين كار به صورت مداوم، پيوسته و با حكمت صورت بگيرد؛ زيرا كار مقطعي مفيد نيست»(سايت حكومتي آفتاب 19خرداد1386).
خبرگزاري حكومتي ايسنا نيز به نقل از پاسدار احمدي مقدم سركرده نيروي سركوبگر انتظامي اعلام كرد «يكهزار و 250 تن اراذل و اوباش به مرجع قضايي منتقل شدند» وي با اشاره به اينكه يكسوم دستگير شدگان را زنان تشكيل ميدهند, برخي اتهامات عليه دستگير شدگان را برشمرد و به صدور حكم اعدام براي برخي از آنان اشاره كرد و گفت احكام قضايي متناسب براي برخي از آنها صادر شده است.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
22خرداد 1386(12ژوئن 2007)
مقاومت ايران, كميسر عالي حقوق بشر و شوراي حقوق بشر ملل متحد و ديگر ارگانها و مجامع بين المللي مدافع حقوق بشر را به مقابله با اين موج جديد خفقان و سركوب فراخوند و خواستار تشكيل يك كميته بين المللي براي نظارت بر نقض وحشيانه و سيستماتيك حقوق بشر در ايران شد.
دو روز پيش سردژخيم ابراهيم رئيسي معاون اول قوه قضاييه رژيم آخوندي گفت: در صورتي كه اراذل و اوباش دستگير شده براساس قانون مصاديق مفسد في الارض باشند، به صورت عبرت آميزي با آنان برخورد ميشود. مفسد في الارض عنوان آخوند ساخته ايست كه مجازات آن در رژيم ايران اعدام است. اين سردژخيم افزود: شعب خاصي براي رسيدگي به پرونده هاي اخلالگران امنيت اجتماعي تشكيل شده است كه در اين شعب با جديت به جرايم اين افراد رسيدگي خواهد شد.
وي همچينن گفت: «افرادي كه در جامعه ناامني ايجاد ميكنند و به نوعي در جرايم سازمان يافته شرارتها، قداره كشي و غيره مشاركت دارند، بايد با حركتي سازمان يافته مورد برخورد دستگاه انتظامي قرار گيرند، زيرا اين افراد امنيت خانوادهها و امنيت اخلاقي را با تكثير برخي فيلمها و سي ديها مختل ميكنند.» (خبرگزاري حكومتي فارس 19خرداد 1386).
ابراهيم رييسي يكي از عاملان اصلي قتل عام زندانيان سياسي در سال 1367است كه طي چند هفته 30هزار زنداني سياسي را به شهادت رساندند.
پاسدار جنايتكار محمد باقر ذوالقدر معاون وزير كشور رژيم آخوندي در همين رابطه خواستار استمرار اين سركوب وحشيانه شد و گفت: «آنچه امروز نيروي انتظامي در مبارزه با اراذل و اوباش انجام ميدهد پاسخ به يك نياز عمومي و وظيفهاي ذاتيست؛ البته مهم اين است كه اين كار به صورت مداوم، پيوسته و با حكمت صورت بگيرد؛ زيرا كار مقطعي مفيد نيست»(سايت حكومتي آفتاب 19خرداد1386).
خبرگزاري حكومتي ايسنا نيز به نقل از پاسدار احمدي مقدم سركرده نيروي سركوبگر انتظامي اعلام كرد «يكهزار و 250 تن اراذل و اوباش به مرجع قضايي منتقل شدند» وي با اشاره به اينكه يكسوم دستگير شدگان را زنان تشكيل ميدهند, برخي اتهامات عليه دستگير شدگان را برشمرد و به صدور حكم اعدام براي برخي از آنان اشاره كرد و گفت احكام قضايي متناسب براي برخي از آنها صادر شده است.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
22خرداد 1386(12ژوئن 2007)
کانون پناهندگان سیاسی ایرانی - برلن
جلسه بحث و تبادل نظرهمگانی
در باره
اوضاع سیاسی-اجتماعی جاری در ایران
وخیم تر شدن وضعیت حقوق بشر درایران (پیگردهای خیابانی، دستگیری ها،...)
قطعنامه دوم سازمان ملل
مذاکره با آمریکا
وضعیت اپوزیسیون و ...
افتتاح برنامه:
نادر اعتمادی، گلرخ جهانگیری، شهروز رشید، نادرساده، سعیده سعادت
و
با شرکت همه حاضرین
زمان: جمعه 15 ژوئن 2007 - ساعت 19
مکان: کانون پناهندگان سیاسی ایرانی - برلن
Monday, June 11, 2007
بیانیه بیش از 700 تن از مدافعان حقوق برابر به مناسبت سالگرد 22 خرداد، روز همبستگی زنان ایران
بیانیه بیش از 700 تن از مدافعان حقوق برابر
به مناسبت سالگرد 22 خرداد، روز همبستگی زنان ایران
22 خردادسال 1385 در سالگرد روز همبستگی زنان ایران، جنبش زنان شاهد وقوع اتفاقی مهم و تاریخی در تاریخ یکصدساله خود بود. فضای اجتماعی آن زمان _ که به دلایل مختلف _ دچار بهت زدگی و انفعال نسبی شده بود، فعالان جنبش زنان و در مجموع جامعه مدنی را نیز از حرکت بازداشته بود و ما شاهد رکود و سردرگمی در بخش های بزرگی از جنبش زنان بودیم. اما تجمع گروه هایی از زنان در میدان هفت تیر به مناسبت سالگرد 22 خرداد (سالگرد تجمع زنان در مقابل دانشگاه تهران در 22 خرداد 1384)، با همراهی و همت جنبش دانشجویی و دیگر فعالان جنبش های مدنی هم چون جنبش سندیکایی، نه تنها این بهت زدگی و انفعال را شکست و لزوم تداوم فعالیت های زنان را فارغ از جناح بندی های سیاسی یادآوری و تثبیت کرد، بلکه بحث حقوق برابر زنان را که خواسته این تجمع بود به شکلی بسیار گسترده تر از پیش در سطح جامعه و افکار عمومی مطرح ساخت.
از سوی دیگر این حرکت به رغم تصور برخی نه تنها به ریزش نیروهای جنبش زنان منتهی نشد بلکه به عامل موجهی برای انسجام مجدد نیروهای مختلف درون جنبش زنان تبدیل شد، و مهم تر از آن باعث شد نیروهای جدید و تازه نفس به جنبش زنان جذب شوند و «کمپین جمع آوری یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز» شکل بگیرد، در نتیجه با آغاز به کار این کمپین مردمی، خواسته های این جنبش را در ابعاد بسیار وسیعی، با روش های خلاق و نوآورانه (از جمله روش چهره به چهره / کو به کو) به میان نیروهای مختلف اجتماعی تعمیم دهد. در واقع تجمع اعتراضی و مسالمت آمیز 22 خرداد در میدان هفت تیر باعث تکثیر جنبش زنان و نیز طرح گسترده تر مطالبات برابری خواهانه زنان شد.
فشارها شدت می گیرند و هزینه ها بالا می رود
این دستاوردهای مثبت اما پیامدهای منفی نیز برای برخی از فعالان حق طلب جنبش زنان به همراه داشت. پس از تجمع 22 خرداد، با تولد کمپین یک میلیون امضاء و در نتیجه گسترش اهداف و خواسته های حقوقی این تجمع در افکار عمومی، نیروهای مخالف برابری حقوقی زنان نیز از پای ننشستند، چنانچه در طی یک سال گذشته ما شاهد گسترش دستگیری ها، اتهام های ناروا، احضار و بازجویی، همچنین درخواست وثیقه های کلان و احکام سنگین برای برخی از فعالان زن هستیم. در واقع از 22 خرداد سال گذشته تاکنون شاهد 121 مورد بازداشت و زندانی شدن فعالان جنبش زنان بوده ايم، نزدیک به یک میلیارد تومان وثیقه و کفالت برای آنان صادر شده است و احکام صادره برای آنان مجموعا 14 سال حبس تعلیقی و نزدیک به 9 سال حبس قطعی (تعزیری) بوده است. البته ما پیش بینی می کردیم به میزانی که خواسته های حق طلبانه زنان عمومی تر شود به همان میزان واکنش و محدودیت در برابر آن، از سوی برخی از صاحبان قدرت (که این خواست های عادلانه را با منافع خود در تضاد می بینند) گسترش خواهد یافت. به همین سبب است که مشاهده می کنیم در طول ماه های اخیر، فشار و تهدید و احضارهای زنجیره ای برای خانه نشینی مدافعان حقوق برابر، نه تنها بر فعالان جنبش زنان که در میان همه قشرهای مختلف زنان به طور منظم و برنامه ریزی شده دنبال می گردد. گویی نه فقط تجمعات اعتراضی زنان بلکه افزایش خودباوری و ارتقاء سطح مطالبات زنان به منظور بهبود زندگی خود (و دخالت هرچه بیشتر در سرنوشت و زندگی خویش)، علت گسترش فشارهای مختلف بر آنان شده است. دستگیری های گسترده زنان به بهانه مبارزه با بدحجابی، بحث بازداشت زنان را از دایره فعالان جنبش زنان به بخش عظیمی از زنان جامعه تعمیم داده است. بسیاری از زنان ایرانی صرفا به دلیل تفاوت سلیقه در نوع پوشش خود نسبت به معیارهای شخصی برخی از مسئولان، امروز مورد هجوم نیروهای انتظامی قرار می گیرند. اکنون بر اساس گزارش های منتشره تعداد 14635 نفر در مناطق مختلف کشور بازداشت شده و 67 هزار نفر نيز به خاطر پوشش خود تذکر دريافت کرده اند. ابعاد این فاجعه در آن جاست که به نظر می رسد هدف چنین برخوردهای خشونت آمیزی، نهادینه کردن تدریجی ترس در دل زنان از حضور در فضای عمومی است، یعنی خانه نشین کردن زنان در ابعادی به وسعت مرزهای کشور.
ایجاد محدودیت های گسترده در راه جنبش های اجتماعی
از سوی دیگر جنبش دانشجویی که با تاثیرگذاری رو به افزایش دختران دانشجو، پرطراوت و زنانه تر شده و پیوندش با جنبش زنان، عمق بیشتری یافته، از همان ابتدای سال تحصیلی با مشکلات متعدد و چندجانبه مواجه شده است. در یک ساله اخیر در عرصه دانشگاه، خانه نشین کردن زنان از طریق اعمال طرح «سهمیه بندی جنسیتی در دانشگاه ها»، دنبال شد که در واقع هدف اصلی این طرح (یعنی کاهش پذیرش دختران به بهانه موهوم «گرفتن جای مردان») عقب راندن زنان از عرصه آموزش عالی کشور است.
فعالان جنبش دانشجویی در اکثر دانشگاه های کشور با برخوردهای امنیتی بسیار گسترده ای مواجه شدند: برخی از دانشجویان پذیرفته شده در کارشناسی ارشد را «ستاره دار» کردند و از میان آنان هنوز تعدادی از ثبت نام محروم هستند. از برگزاری انتخابات آزاد تشکل های دانشجویی در دانشگاه های مختلف با انواع و اقسام روش ها، ممانعت به عمل آوردند. با اجرای بسیاری از برنامه های فرهنگی و آموزشی انجمن های دانشجویی (از جمله برگزاری مراسم 8 مارس) مخالفت شد. در یک ماهه اخیر نیز شدت برخورد به دانشجویان بالا گرفته و برخوردهای قهری و فیزیکی با آنان افزایش یافته است. بیش از صد تن از دانشجویان به کمیته های انضباطی فراخوانده شده، یا برای چند ترم از تحصیل محروم شده، یا به دانشگاه ممنوع الورود شده اند (برای نمونه مهدیه گلرو، ماندانا چترچی، فهیمه شجاعی، حمیده حسینی، مریم سید کریمی، عسل اخوان) و یا از تسهیلات رفاهی محروم شده اند (برای نمونه صدیقه بیگدلی ). از سویی تجاوز به یک دختر دانشجو در کرمانشاه بیم تداوم چنین برخوردهایی را به دختران دانشجو گسترش داده و دستگیری و بازداشت برخی از مدیر مسئولان نشریات دانشجویی، وضعیت دانشگاه ها و امنیت دانشجویان را بیش از پیش دچار بحران کرده است. از سوی دیگر مشاهده می کنیم که به تازگی اساتید دانشگاه ها نیز به دلایلی موهوم و تحت تاثیر نگرش «توهم توطئه» با عناوینی هم چون «سوء استفاده بیگانگان از اساتید» مورد خطاب نیروهای امنیتی قرار گرفته اند.
اما این تنها جنبش های زنان و دانشجویی نبودند که متحمل برخوردهای خشونت آمیز شدند بلکه آموزگاران (که نیمی از آنان را زنان تشکیل می دهند) نیز از این هجمه ها بی نصیب نماندند و با آنان نیز که تنها به طرح مطالبات صنفی و حقوقی خود پرداخته بودند، برخوردهای خشونت آمیزی صورت گرفت. زنان معلم (همچون ثریا دارابی و طیبه میرزایی) به دلیل طرح درخواست های صنفی مانند افزایش حقوق، به زندان افتادند و اکنون این قشر زحمت کش و فرهیخته کشورمان، با هتک و توهین و زندان و احضار و بازجویی، و نیز پرداخت وثیقه های سنگین و تعلیق از کار، گرفتار شده است.
کارگران شرکت واحد و خانواده های آنان نیز از برخوردهای پلیسی و خشونت آمیز به شدت در عذاب اند. برای فعالان جنبش سندیکایی که تنها خواستار حقوق صنفی خود هستند احکام سنگین صادر شده است (برای نمونه پنج سال حبس برای منصور اسانلو) همچنین بسیاری از کارگران شرکت واحد از کار خود تعلیق یا اخراج شده اند. این درحالی است که همه می دانیم بار سنگین این اخراج ها و تعلیق ها را بیش از همه، زنان در خانواده ها به دوش می کشند.
از سوی دیگر به نظر می آید به جای برابری حقوقی، برابری در برخوردهای امنیتی بین زنان و مردان از سوی برخی مسئولان دنبال می شود. به طوری که از میان چهار نفر از کسانی که دارای تابیعیت دوگانه هستند و به اتهام های مختلف بازداشت یا ممنوع الخروج شده اند، دو تن از آنان زن هستند: نازی عظیما که مدت هاست ممنوع الخروج شده و هاله اسفندیاری که بدون دسترسی به وکیل در زندان بسر می برد.
مهاجران افغانستان هم بی نصیب نماندند
اما در این میان مهاجران افغانی نیز از تیغ حمله به دور نمانده اند و طرح بازگشت افغان ها چنان ناگهانی و با شدت و خشونت غیرانسانی دنبال می شود که گویی قرار است با دشمنان یک ملت برخورد شود. متاسفانه در این میان وضعیت زنان ایرانی که با مردان افغانی ازدواج کرده اند به دلیل قانون تابعیت نابرابر در قوانین کشور ما، اسف بار شده است و کودکان شان در بلاتکلیفی و محرومیت از حق اولیه مدرسه رفتن و تحصیل، روبه رو هستند. این ها به علاوه دستگیری و اخراج گسترده و ناگهانی مردان افغان از محل کارشان، باعث شده زنان و کودکان آنان در وضعیت اضطرار و بی پناهی و خفت قرار بگیرند.
گسترش خشونت ها در سطح جامعه
قاتلان «خودسر» که با رای و قضاوت شخصی خود (دادن حکم مهدورالدم به افراد) هموطنان خود را به قتل رسانده اند، تبرئه می شوند (نمونه اش قاتلانی که به بهانه مهدورالدم بودن چند نفر از همشهریان شان در شهر کرمان، آن ها را به قتل رساندند و در دادگاه تبرئه شدند)، اما ولگردان بخت برگشته و «اوباشانی» که خود معلول فساد و فقر اقتصادی و فرهنگی این جامعه هستند، به جای برخوردهای فرهنگی و آموزشی با آنان و خشکاندن زمینه های رشد چنین پدیده هایی، با خشونت های عجیب و غریب و باورنکردنی چنان با آن ها در ملاء عام برخورد می شود که گویا قرار است با این روش ها، خشونت و زورگیری را در بافت فرهنگی جامعه و در اذهان کودکان مان نهادینه سازند. این درحالی است که نهادینه ساختن چنین فضاهای خشونت باری در جامعه بیش از همه در نهایت گریبان زنان را خواهد گرفت. زیرا اگر چرخه خشونتی چنین عریان و وقیحانه بر فضای شهرمان حاکم شود، خشونت های پنهان و آشکار بر زنان و کودکان (که ضعیف ترین حلقه های جامعه هستند) بی تردید با شدت هولناک تری گسترش خواهد یافت.
در چند ماهه اخیر، دیگر گروه های اجتماعی که شامل زنان نیز می شوند از برخوردهای خشن مصون نمانده اند، از جمله گروه های مختلف قومی، مذهبی و زبانی (هم چون بازداشت های گسترده فعالان اجتماعی و روزنامه نگاران در آذربایجان و کردستان و یا گروه های مذهبی مانند دراویش گنابادی) و نیز گروه های مختلف موسیقی و دیگر هنرمندان، با محدودیت های بسیار بیشتری نسبت به گذشته روبه شده اند.
این چهل تکه نابسامانی ها و خشونت های رسمی در جامعه ما، در تحلیل نهایی به زنان و کودکان بی پناه صدمه خواهد زد. یعنی سر آخر همه کاسه کوزه ها بر سر زنان در خانه ها شکسته خواهد شد. زیرا هر قدر که خشونت در جامعه گسترش یابد، سرانجام با توجه به بی حقوقی و بی قدرتی زنان، همه سنگینی آن بردوش زنان سرشکن خواهد شد. زیرا از آن جایی که زنان در نظام سلسله مراتبی موجود، بدون پشتوانه حقوقی، در قاعده هرم قدرت قرار دارند، هنگامی که خشونت از راس هرم جامعه جاری می شود این زنان و طبقات فرودست و تحتانی جامعه هستند که در معرض بیشترین عوارض آن قرار می گیرند.
از سوی دیگر عمق خشونت های اعمال شده در جامعه را هنگامی می توان درک کرد که آن را در چارچوب بزرگتری که ناشی از تنش سهمگین بین المللی دولت ایران با دیگر کشورهاست در نظر بگیریم. بی شک اعمال این خشونت های داخلی در شرایط کنونی که ایران به دلیل سیاست های تنش آفرین در بحران و زیر ذره بین جهانیان قرار گرفته و در معرض قضاوت مستقیم افکار عمومی بین المللی است، اوضاع را بغرنج تر می کند یعنی چنین برخوردهای خشونت آمیزی فقط در سطح گسترش اعتراضات داخلی باقی نمی ماند بلکه به سرعت ابعاد بین المللی به خود می گیرد و بنابراین مجموعه جامعه ما را در معرض تنش و خشونت های بیشتری قرار می دهد.
مرغزار امید و روشنایی
البته این وضعیت، فقط یک روی سکه زندگی اجتماعی ما یعنی سویه تاریک آن است. سویه روشن آن اما حضور و پایداری فعالان جنبش زنان (همپای کنشگران دیگر جنبش های اجتماعی) در عرصه های مختلف و مقاومت آنان برای تداوم حضورشان در فضاهای عمومی و مبارزات عدالت خواهانه است که نوید اعتلا و نشان از بلوغ جامعه زنان کشورمان دارد. ارتقاء آگاهی و گسترش مطالبات زنان و مقاومت مستمر و آرام آنان طی یک سال گذشته در جهت تداوم فعالیت های برابری خواهانه شان در قالب های نوین (به ویژه کمپین جمع آوری یک میلیون امضاء برای اصلاح و تغییر قوانین تبعیض آمیز) و تاثیر بلافصل این فعالیت ها و مقاومت ها بر تصمیم سازان مملکتی (برای نمونه مطرح شدن برابری دیه زنان و مردان در مجلس و طرح افزایش سن مسئولیت کیفری در قالب لایحه تشکیل دادگاه های اطفال) از پیروزی های درخشان و قابل ستایش حرکت رو به جلوی زنان و حاکی از قابل تحقق بودن خواسته های این کمپین مردمی است. از این رو به نظر می رسد اکنون بر خلاف سال های گذشته، حرکت های سازمان یافته زنان (در قالب کمپین های مختلف از جمله کمپین یک میلیون امضاء، کمپین قانون بی سنگسار و شکل گیری گروه زنان و صلح و...) چنان گسترشی یافته که در شرایط کنونی حفظ و تعمیق آن ها می تواند نیاز عاجل تری برای جنبش زنان قلمداد شود.
از این منظر است که ما مدافعان حقوق برابر در آستانه 22 خرداد، سالگرد روز همبستگی زنان ایران، با توجه به شرایط بغرنج و پیچیده جامعه و با وجود رنجی که از خشونت های اعمال شده به اقشار مختلف در قلب دردمندمان داریم، از یک سو به مسئولان کشور هشدار می دهیم که این برخوردها و خشونت های نابخردانه برخی از مسئولان امنیتی، کل جامعه را در معرض تنش شدید قرار خواهد داد. و از سوی دیگر به پاس فعالیت های تعمیق یافته جنبش زنان در قالب «طرح آموزش چهره به چهره» در شناخت قوانین تبعیض آمیز و جمع آوری یک میلیون امضاء، و مقاومت مداوم، یکپارچه و آهسته و پیوسته ای که جنبش زنان طی یکسال اخیر در قالب کمپین های مختلف پی گرفته، همچنین به منظور تداوم و تثبیت فرایند همین تلاش ها، امسال (1386) سالروز 22 خرداد را به جای تمرکز بر کنشی اعتراضی به صورت برگزاری تجمع در یک میدان و در یک شهر، با پی گیری و گسترش روش «گفتگوی چهره به چهره» که جنبش زنان پایه گذارده، خواسته های خود را در تمام کشور همچنان تکثیر می کنیم.
ما به این طریق (یعنی تغییر آگاهانه روش خود به منظور تثبیت دستاوردهای ارزشمند یک سال گذشته) نشان خواهیم داد که تحمل و صبوری را برای رسیدن به خواسته های انسانی مان فراگرفته ایم، اما بی شک تا دستیابی به مطالبات بر حق زنان، همچنان به فعالیت و تلاش خود به طرق مختلف ادامه خواهیم داد. در این میان به مسئولان گوشزد می کنیم که اگر به جای پاسخی منطقی و شنیده شدن مطالبات برحق زنان، روندهای خشونت آمیز علیه زنان همچنان تداوم یابد و سیاست های منطقی از سوی مسئولان در جهت تغییر قوانین تبعیض آمیز (به ویژه نابرابری موجود در قوانین خانواده) اتخاذ نشود، بی شک تراکم خواسته های برحق زنان و عدم پاسخگویی به آن، نه تنها زندگی زنان که حیات اجتماعی کل جامعه را دچار بن بست های علاج ناپذیری خواهد کرد.
اسامی امضاء کنندگان این بیانیه به ترتیب حروف الفبا (با نام کوچک):
آتوسا تقی نیا / آذر امینی / آراز امين ناصري / آرتا داوری / آرش بهمنی / آرش حافظی / آرش شکرلو / آرش عاشوری نیا / آرش ناطقی / آرش کیا / آرمان فدایی / آزاده احمدی ابحری / آزاده بنایی / آزاده ثبوت / آزاده خسروشاهی / آسیه امینی / آمنه شیرافکن / آوا زمانی / آیدا قجر / آینده آزاد
ا.م. شیزلی / ابراهیم عبدالله زاده / ابراهیم مددی / ابوالفضل قاسمی / احترام شادفر / احسان رمضانیان / احسان صلح جو / احسان نوروزی / احمد سیف / احمد عشقیار / احمد فاتحی / احمد فرهادی / احمد ميناب / احمد نجات / احمد کیهان / اختای تبریزی / اختر قاسمی / ارژنگ شکرلو / ارسط سعید / ارشیا نوری / اسد زمینی / اسد مزنبی / اسد نوزنابی / اشرف چیتگرزاده / اشرف خسروی / اعظم مهرانی / افرا شکرلو / افسانه گودرزی / افسانه وفایی / افسر خدیوی / افشین امیرشاهی / اقبال مهاجرانی / اقدس مرعشی / المیرا علی حسینی / الناز انصاری / الناز ناطقی / الهام رضامند / الهام قصیدیان / الهام قیطانچی / الهه امانی / امید ایران مهر / امید حبیبی نیا / امید معماریان / امیر امیرقلی / امیر عباس نخعی / امیر غلامی / امیر یعقوبعلی / امیلی امرایی / انوشه شهسواری / اوکتای داراب زند / اکبر زرگر / اکبر عطری / اکبر گنجی / ایزد جابری / ایوا سلیما
بابک احمدی / باربد گلشیری / بامداد یاحقی / بامداد غلامی / باوند بهپور / بتول دولتخواه / بردیا حیدری / بلال مرادویسی / بهار بهساز / بهار محمد قلی پور / بهاره فامیلی / بهاره میرزاحسین / بهاره ورهرامي / بهاره هدایت / بهداد بردبار / بهرام سپاسگزار / بهروز خلیق / بهروز فدائی / بهزاد مهرانی / بهزاد کریمی / بهمن احمدی امویی / بهناز توفیقیان / بهناز شکریار / بهنود بدلی / بیتا طاهباز / بیتا منصوری / بیژن اقدسی / بیژن پیرزاده / بیژن مشاور / بیژن مهر / بینا داراب زند
پرتو نوری علا / پرستو اله یاری / پروانه وحیدمنش / پروشات شکرلو / پروین اردلان / پروین اشرفی / پروین ضرابی / پریچهر خداپرست / پریسا احمدیان / پریسا الوند پور / پریسا شکورزاده / پریسا شیبانی / پریسا فروغی / پریسا مرعشی / پریسا کاکائی / پریناز نعیمی / پریوش نوروز / پژمان خرسند / پگاه سجادی / پوریا امیرفیض / پویا پویایی/ پویان سرداری / پویان شیروانی / پویش عزیزالدین / پیمان محتشمی / پیمان ملاز
تارا سپهری فر / تارا نجداحمدی / ترانه بنی یعقوب / ترانه روستا / تقی رحمانی
ثریا کیانی / ثریا یعقوبی
جعفر حسین زاده / جلوه جواهری / جمشید قرجه داغی / جمیله داوودی / جواد صفوی زاده / جواد لگزیان / جواد موسوی خوزستانی حجت منتظری / حدیث جاودانی / حسام شیرازی / حسن جعفری / حسن درویش پور / حسن زهتاب / حسن عرب زاده حجازی / حسین جاوید / حسین میرکریمی / حسین ورجاوند / حماسه غفاری / حمید احمدزاده / حمید رستمی / حمید سرداری / حمید گل محمدی / حمیدرضا رمضانی / حنيف مزروعي
خدیجه مقدم / خلیل مومنی
داریوش اسفاری / داریوش مرادی / داریوش مستوفی / داوود اشرفی / داوود رضوی / داوود نوائیان / درود. د. مجلسی / دلارام علی
راحله درخشان / راحله عسگری زاده / ربابه جلیل نژاد / رزا قراچورلورضا جوشنی / رضا خندان / رضا سیدی / رضا قلی زاده / رضا گنجی / رضا گوهرزاد / رضا کاويانی / رضا کوشکی / رضوان مقدم / رضوانه حقیری / روجا باطبي / روجا بندری / روحی افضل / رودابه مختاري / روشنک زین العابدینی / روشنک قریشی / رویا پاکزاد / رویا صحرایی / رویا طلوعی / رکسانا ستایش / ریحانه حقیقی
زارا امجدیان / زری تبایی /زری سالاری / زهرا حق دوست / زهرا صادقی / زهرا علی کردی / زهرا مالکی / زهره ارزنی / زهره اسدپور / زهره امین / زهره عبدالله زاده / زهره مالکی / زهره مجدزاده / زیبا لاهیجی / زیبا میرحسینی / زینب پیغمبرزاده / زینب ساداتیان
ژاله سالاری / ژیلا بنی یعقوب
ساچلی افلاکی / سارا اسمی زاده / سارا اكبر فلاح / سارا امیدی / سارا ایمانیان / سارا باطبي / سارا حلم زاده / سارا داودیان / سارا لقایی / سارا لقمانیپ / سارا محمدی / سارا کرمانیان / ساره سالاری / ساسان میزبان / سام الدین ضیایی / سامان رسول پور / سامان صفرزایی / سپیده پور آقایی / سپیده کوشا / ستار امینی / ستاره سجادی / ستاره عليدوستي / ستاره هاشمی / سجاد نیکنام / سحر افاضلي / سحر سجادی / سحر قنواتی / سروه مرادویسی / سعيد شعباني ركن وفا / سعید پورحیدر / سعید ترابیان / سعید حاتمی / سعید عباسپور / سعید غفاری / سعید قاسمی نژاد / سعید کلانکی / سعیده امین / سلماز مقدم / سمانه فدایی / سميرا اكبر فلاح / سمیرا کلهر / سمیه رشیدی / سمیه فرید / سمیه منصوری / سهیل آصفی / سهیلا بسکی / سهیلا تنباکوزاده / سهیلا عسگری / سودابه سیرجانی / سوسن طهماسبی / سولماز شریف / سونیا غفاری / سیامک الیاسی / سیامک سلطانی / سیامک طاهری / سیامک فرید / سیامک کلهر / سیاووش طاهری / سید فرید حسینی زاده / سیمین امینی / سیمین بهبهانی / سیمین دخت فامیلی / سیمین مخبر / سیمین مرعشی / سیمین وخشورپور
شادی جنتی / شادی صدر / شاهرخ قديمی / شایا شایق / شبنم کاظمی / شعله شاهرخی / شفیق خانبانی / شهاب میرزایی / شهرام آقامیر / شهرام شیدایی / شهرام تهرانی /شهرزاد هاشمی / شهره موحدی / شهلا انتصاری / شهلا لاهیجی / شهلا محسنی / شهلا موبینی / شهلا کریم الدینی / شهین شکاری / شهین محمدی / شهین منصوری / شکوه میرزادگی / شیرین امیری / شیرین عبادی / شیرین موسوی / شیرین مومنی / شیرین کریمی / شیما فرزاد منش / شیما کلباسی / شیوا بدیهی / شیوا مقدم / شیوا نظر آهاری
صادق نوابی / صادق کار / صبحناز داراب زند / صدیقه زارعی / صدیقه مقدم / صدیقه کشاورز / صفار ساعد / صفورا نوربخش / صنم دولتشاهی
طاهره میثمی / طلعت تقی نیا
عارف قراخانی / عاطفه جعفری / عباس عاقلی اده / عباس مخبر / عبدالله مومنی / عذرا حقیقت طلب / عرفان ایرانی / عزت السادات گوشه گیر / عسگر داوودی / عسل اخوان / عطیه وحیدمنش / عفت ماهباز / علی اخوان / علی اصغر رمضانپور / علی افشاری / علی اوقانیان / علی اکبر خسروشاهی / علی اکبر موسوی خوئینی / علی پور نقوی / علی رضا اخوان / علی روزبهانی / علی صمد / علی عبدی / علی فتوتی / علی قاعدی / علی محمودی خواه / علی مختاری / علی معظمی / علی کلایی / علیرضا جباری / علیرضا عسگری / علیرضا کرمانی
غزال شولی زاده / غزال کیهان فر
ف. تابان / فائزه زند / فاطمه حسن پور / فاطمه خشرو / فاطمه سرابُستانی / فاطمه مقدم / فاطمه نجاتی / فاطمه کیان ارثی / فتانه فراهانی / فتانه میرزازاده / فخری شادفر / فخری نامی / فراز یکیتا / فرانه سید سعیدی / فرانک فرید / فرح طاهری / فرخ نعمت پور / فرخنده احتسابیان / فرزاد الهی / فرزاد جاسمی / فرزانه رسولی / فرزانه طاهری / فرزین امیری / فرشاد شعبانی / فرشاد طالبی / فرشته اسدی / فرشته نورایی / فرناز سیفی / فرنوش تهرانی / فرهاد داوودی / فرهاد مجدآبادی / فرود سیاوش پور / فروغ قره داغی / فريبا مرادی گلوشجردی / فریار نیکزاد / فریبا اسدی / فریبا داودی مهاجر / فریبا شریعتی / فریبا مقدم / فرید هاشمی / فریده اسدی / فریده پورعبداله / فریده غائب / فریده یزدی / فریناز آزاده فر / فواد ابراهیمی / فیروزه رمضان زاده / فیروزه مهاجر
کاظم علمداری / کاظم متولی / کامران زمانزاده / کامران طاهباز / کاوه داد / کاوه رضایی / کاوه مظفری / کتایون فراهانی / کتی حکی / کریم شمبیاتی / کوروش جنت / کوروش خردمنش / کوهیار گودرزی / کیانوش سنجری / کیانوش یاسایی / کیوان صمیمی / کیوان مهرگان / کیومرث حکیم / کیومرث کاویانی
گلاله بهرامی / گلبانو حقیقت / گوهر بیات / گوهر تقوایی / گوهر شمیرانی / گیتا طاهباز / گیتی پرویزی / گیلان نصیری / گیلدا فرید مجتهدی
لادن کریمی / لقمان قدیری / لیلا اصلان / لیلا توکلی / لیلا رحیمی بهمنی / لیلا شیرنژاد ایرانی / لیلا عسگری / لیلا ملاحی / لیلی فرهادپور / لیلی مظاهری / لیونا عیسی قلیان
مارال فرخی / مازیار سمیعی / مانا طلوعی فر / مانی حکیم / مجتبی رزمی / مجید تولایی / مجید عبدالرحیم پور / مجید ملکی / محبوبه بیات / محبوبه حسین زاده / محبوبه عباسقلی زاده / محبوبه ورمزیار / محبوبه کرمی / محبوبه محبی / محسن عامری / محمد استکی / محمد اسدی / محمد آشوری / محمد افراسیابی / محمد بهزادی / محمد رستمی / محمد مصطفوی / محمد معتمدی / محمد مهدی یوسفی / محمد مهدیان / محمد میلانی / محمد هادی شکرریز / محمدرضا سعادت نژاد / محمدرضا نظری / محمدصادق اصغری / محمدعلی مختاری / محمود ستوده / مرتضی تقی پور / مرتضی سجادی / مرتضی صادقی / مرجان نمازی / مرضیه بخشی زاده / مرضیه بهارستانی / مريم نظام / مریم شعبانی / مریم اسفاری / مریم افشار / مریم بهرمن / مریم بیدگلی / مریم پارسی / مریم حسین خواه / مریم رضایی / مریم سطوت / مریم ضیاء / مریم مالک / مریم محمدی / مریم مختاری(حسین زاده) / مریم مصلی / مریم مظلوم پور / مریم ملک / مریم مولوی /مریم میرزا / مریم کسایی / مریم یاسمین / مریم یوسفی / مژگان پیرزاده / مژگان تقی نیا / مژگان جعفریان / مژگان ملکیان / مستوره برادران نصیری / مسعود شکوری / مصطفی تنها / مصطفی رضیئی / معصومه رحیمی / معصومه لقمانی / ملیحه رزازان / ملیحه محمدی / منصور حیات غیبی / منصوره شجاعی / منصوره فتوره چی / منوچهر فاضل / مهتاب مقیمی / مهدي آدينه سردار / مهدي افشار نيك / مهدی احمدی دیبا / مهدی خان بابا تهرانی / مهدی زارع / مهدی صفاریان / مهدی فتاپور / مهدی مجتهدی / مهدی محسنی / مهدی مومنی / مهدی یوسفی / مهدیه پورشاد / مهراد درویش پور / مهران حمزه ای / مهرانگیز کار / مهرداد بزرگ / مهرداد درویش پور / مهرداد شهلایی / مهرداد ملکی / مهرنوش اعتمادی / مهرو ملالی / مهسا جزینی / مهسا ملالی / مهشید راستی / مهلا آلیان / مهناز بدیهیان / مهناز مهرابی / مهین اسرانی / مهین امامی / مهین سلیم خان / مهین علی بابایی / مهین گرجی / مونا محمدزاده / میترا ترابی / میترا روشن / میترا شجاعی / میرا قربانی فر / میرمحمد یگانلی / مینا پورآقایی / مینا ربیعی / مینا نقش نژاد / مینا کشاورز / میهن امیدوار
نادر حاجی محسن / نادر کهن / نادراحمدزاده / نازلي نمازي / نازلی فرخی / نازنین فرزانجو / نازنین کاظمی / ناهید جعفری / ناهید خیرابی / ناهید موسوی / ناهید میرحاج / ناهید کشاورز / نجمه رسیدی / ندا جعفریان / ندا جلايي / نرگس جودكي / نرگس سرداری / نرگس طیبات / نرگس محمدی / نسرین افضلی / نسرین چنگیزیان / نسرین ستوده / نسیم سرابندی / نغمه صحراگرد / نفیسه محمدی / نگار آزموده / نگار انسان / نگار مرتضوی / نوشابه امیری / نوشین احمدی خراسانی / نوشین جعفری / نوشین کشاورزنیا / نیره توحیدی / نیلوفر انسان / نیلوفر بیضایی / نیلوفر گلکار / نیلوفر مهدیان / نیلوفر نادریان / نیلوفر کشمیری / نیما قاسمی / نینا مرتضوی / نیوشا درخشان / نیکان روستایی
وجیهه مقدم / وحید بهمنیان / وحیده مولوی / وهاب انصاری / ویدا بیگلری / ویدا حاجبی / ویدا محمدخانی
هاجر سعیدی نژاد / هاله اگنج / هاله سلحشور / هانا دارابی / هانی باکر / هانیه سلیمی / هدا امینیان / هدی کیانی راد / هدیه بلیغ / هژیر پلاسچی / هما خداوردی / هما مداح / همایون نامی / هنگامه شهیدی
یاسمن دادور / یاسمین داداشی / یاسی میهماندوست / یاشار گرمستانی / یاور خسروشاهی / یوسف رشوندی سرداری / یوسف صفاری
اسامی حامیان این بیانیه به ترتیب حروف الفبا (با نام کوچک):
آبتین رسولیان / آرش رسولیان / آلیس آواکمیان / آناهید آواگمیان / آنیتا ملک / اسماعیل مولودی / افروز بحرائی / الهام رفیع زاده / امیر حسین اعتمادی / امیرعباس نخعی / امین احمدیان / انوشه ضرغام / بهمن امیر حسینی / بهمن امینی / بهناز علی پور / بیتا جمال پور / پویا نعیمی / ترانه روستا / تینا افشاری / جعفر رسولی / حسین باقرزاده / حمیدرضا حسینی / حنیف یزدانی / حوریه خسروشاهی / خسرو جاهد / دامون گلریز / سارا بیگ محمدی / سپهر شکوهی / سحر ابوالنصر / سهیلا جوادزاده / سیمین دها / سیمین نصیری / شهلا شفیق /شهناز علی پور / شیرین ناجی / صبا شکوهی / طاهره خسروشاهی / علی دادرس / علی قائدی / علی نیکونسبتی / علی وفقی / فاطمه مقدمی فر / فربد توکلی / فرزانه موثق نژاد / فرشته مولوی / فرهاد مرادیان / فریده خسروشاهی / کیانا اردستانی / گلاله محمدی / لیلا انصار / لیلا عرب فشاپویه / مجتبی باستانی / محمد جواد خردمند / محمد هاشمی / محمد کریمی کاشانی / مرضیه سپیدبار / مريم خياباني/ مریم خسروشاهی / مریم کاشی / مسعود بهنود / معصومه آموزگار / منیره برادران / مهدی عربشاهی / مهناز ایرانی / میر سام لطفی زاده / مینا مالکی / ناهید جباری / نجمه نجدی / نرگس خسروشاهی / نیلوفر دهنی/ نیما مولانی / ویدا تقدس / هادی فرنود / هادی ناصری / هاسمیک یوسفی آزادخان / هایده توکلی / هایده مغیثی / هژبر عصاره / یاسر بهرامی / یاسمن تورنگ
Saturday, June 09, 2007
دکترپرویز ورجاوند به ابديت پیوست
Friday, June 08, 2007
چهارده ژوئن نمایش فیلم پرسپولیس در بروکسل
فیلم پرسپولیس
در کتابخانه گالری بروکسل
در روز چهارده ژوئن
ساعت 19:30 برای عموم نشان داده خواد شد
http://chachmanbidar.blogspot.com/
.
در کتابخانه گالری بروکسل
در روز چهارده ژوئن
ساعت 19:30 برای عموم نشان داده خواد شد
http://chachmanbidar.blogspot.com/
.
برای آدرس و اطلاعات دقیق تر به سایت کتابخانه گالری مراجعه کنید.
ویدئوی باند آنونس فیلم پرسپولیس را در اینجا ببینید.
نمایش فیلم پرسپولیس ساخته مرجان ساتراپی و ونسان پررونو
برنده جایزه دواران جشنواره کن 2007
پنج شنبه چهارده ژوئن در بروکسل
با حضور کارگردانان فیلم
ساعت هفت و نیم شب
_______________
مطالب مرتبط: ویژه پرسپولیس در کن
ویدئوی باند آنونس فیلم پرسپولیس را در اینجا ببینید.
نمایش فیلم پرسپولیس ساخته مرجان ساتراپی و ونسان پررونو
برنده جایزه دواران جشنواره کن 2007
پنج شنبه چهارده ژوئن در بروکسل
با حضور کارگردانان فیلم
ساعت هفت و نیم شب
_______________
مطالب مرتبط: ویژه پرسپولیس در کن
حمایت از خواستهای تجمع 12 ژوئن 2007 در ژنو
حمایت از خواستهای
تجمع 12 ژوئن 2007 در ژنو
تجمع 12 ژوئن 2007 در ژنو
فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمریکای شمالی
حمایت جمعی از نهادهای حقوق بشری کانادائی و بین المللی
از خواستهای تجمع 12 ژوئن 2007 در ژنو
از خواستهای تجمع 12 ژوئن 2007 در ژنو
بدنبال انتشار بیانیه "فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی" در تاریخ 8 مای 2007 در رابطه با نقض گسترده ، مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ایران و اعلام برگزاری یک تجمع اعتراضی حول دو خواست در مقابل دفتر اروپایی سازمان ملل ، تعدادی از نهادهای حقوق بشری کانادایی و بین المللی حمایت خودرا از این خواستها اعلام کردند.
خواستهای فعالین از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد به شرح ذيل است
اسامی نهادهای حقوق بشری حمایت کننده عبارتنداز :
ـ ائتلاف بین المللی علیه شکنجه ـ کانادا INCAT
ـ مرکز بین المللی حقوق بشر و توسعه دمکراتیک ـ کانادا ـ Rights and Democracy
ـ مرکز کانادائی قربانیان شکنجه ـ CCVT
ـ سازمان جهانی علیه شکنجه ـ OMCT
ـ سازمان بین المللی به قابیل دست نزنید ـ ایتالیا
ـ انجمن دفاع از حقوق بشر و دفاع از انسانهای در بند ـ در بروندی
ـ سازمان فرهنگهای جهان آلمان ـ IIK
ـ سندیکای کارگری ژنو سوئیس ـ USS/CGAS
"فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی"
ihrnena@gmail.com
16/03/1386 برابر با 06/06/2007
انجمن فعالان حقوق بشر در ايران ـ کانادا : FaalanHRC@yahoo.ca
siterahaei@yahoo.com : انجمن مدافعین حقوق بشرو دمکراسی در ایران – فرانسه
انجمن مدافعين حقوق بشر در ايران ـ بلژيک : kanon253m@yahoo.com
اتحادیه برای دمکراسی در ايران ـ ايتاليا : updi@libero.it
اتحاد برای دفاع ازحقوق بشر در ایران – واشنگتن – آمریکا : adhri1@yahoo.com
info@bashariyat.de :کانون دفاع از حقوق بشر در ایران - آلمان
shafaei@azadegy.de شبکه فعالان حقوق بشر ایرانی در آلمان :
HRIRNL@gmail.com : کانون دفاع ازدمکراسی در ایران– هلند
info@komitedefa.org : کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – سوئد
defendhriran_ca@yahoo.com :کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – کالیفرنیا – آمریکا
komitenoran@yahoo.noکمیته نوران ( کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – نروژ) :
yebarak@yahoo.ca : سازمان ایرانیان غرب کانادا – ونکور – کانادا
kupg_iran@yahoo.de : کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران- برلین
demokrasi5@yahoo.deکمیته دفاع از آزادی و دمکراسی در ایران – اطریش :
info@iranhr.ch فعالین ایرانی حقوق بشر- سوئیس:
فعالان دفاع از حقوق بشر : Irantestimonyinfo@irantestimony.com
خواستهای فعالین از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد به شرح ذيل است
اسامی نهادهای حقوق بشری حمایت کننده عبارتنداز :
ـ ائتلاف بین المللی علیه شکنجه ـ کانادا INCAT
ـ مرکز بین المللی حقوق بشر و توسعه دمکراتیک ـ کانادا ـ Rights and Democracy
ـ مرکز کانادائی قربانیان شکنجه ـ CCVT
ـ سازمان جهانی علیه شکنجه ـ OMCT
ـ سازمان بین المللی به قابیل دست نزنید ـ ایتالیا
ـ انجمن دفاع از حقوق بشر و دفاع از انسانهای در بند ـ در بروندی
ـ سازمان فرهنگهای جهان آلمان ـ IIK
ـ سندیکای کارگری ژنو سوئیس ـ USS/CGAS
"فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی"
ihrnena@gmail.com
16/03/1386 برابر با 06/06/2007
انجمن فعالان حقوق بشر در ايران ـ کانادا : FaalanHRC@yahoo.ca
siterahaei@yahoo.com : انجمن مدافعین حقوق بشرو دمکراسی در ایران – فرانسه
انجمن مدافعين حقوق بشر در ايران ـ بلژيک : kanon253m@yahoo.com
اتحادیه برای دمکراسی در ايران ـ ايتاليا : updi@libero.it
اتحاد برای دفاع ازحقوق بشر در ایران – واشنگتن – آمریکا : adhri1@yahoo.com
info@bashariyat.de :کانون دفاع از حقوق بشر در ایران - آلمان
shafaei@azadegy.de شبکه فعالان حقوق بشر ایرانی در آلمان :
HRIRNL@gmail.com : کانون دفاع ازدمکراسی در ایران– هلند
info@komitedefa.org : کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – سوئد
defendhriran_ca@yahoo.com :کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – کالیفرنیا – آمریکا
komitenoran@yahoo.noکمیته نوران ( کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – نروژ) :
yebarak@yahoo.ca : سازمان ایرانیان غرب کانادا – ونکور – کانادا
kupg_iran@yahoo.de : کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران- برلین
demokrasi5@yahoo.deکمیته دفاع از آزادی و دمکراسی در ایران – اطریش :
info@iranhr.ch فعالین ایرانی حقوق بشر- سوئیس:
فعالان دفاع از حقوق بشر : Irantestimonyinfo@irantestimony.com
Wednesday, June 06, 2007
Tuesday, June 05, 2007
در رابطه با آزادی تروریست های میکونوس در آلمان ا
politischen Gefangenen im Iran-Berlin e.V.
Greifswalder Str. 4, D-10405 Berlin
Tel. : +4930-42023399/Fax: +4930-41936868, E-Mail: kupg_iran@yahoo.de
Verein iranischer Flüchtlinge in Berlin e.V.
Reuterstr. 52, 12047 Berlin
Tel. : +4930-62981530/Fax: + 4930-62981531, E-Mail:Vereiniranischerfluechtlinge@gmx.de
اطلاعیه مطبوعاتی
در رابطه با آزادی تروریست های میکونوس در آلمان
بر طبق اطلاعات مطبوعات و سپس تایید دادستانی کل آلمان در برابر ما قرار است که کاظم دارابی ، جاسوس سازمان اطلاعات و امنیت ایران و عضو سپاه پاسداران و مسئول برنامه ریزی ترور میکونوس در ١۷ سپتامبر ١۹۹۲ و هم چنین عباس رائل ، عضو تیم ترور و مسئول تیر خلاص در این جنایت دولتی تا آخر سال جاری از زندان آزاد و بلافاصله به ایران و لبنان فرستاده شوند.
بر طبق اطلاعات ما در تابستان سال گذشته بنا به تقاضای وکیل دارابی و رائل دادگاه عالی برلن در نشستی در بررسی پرونده این دو تن که به حبس ابد با ویژه گی سنگین جرم محکوم شده بودند ، حداقل مدت زندان را برای هر دوی آن ها ۲۳ سال تعیین کرد. بر طبق پاراگراف ۴۵۶ قانون مجازات آلمان فدرال اتباع خارجی هنگامی که دو سوم دوران محکومیتشان به سر آمده باشد با این شرط که از آلمان اخراج شوند ، میتوانند از زندان آزاد شوند.
هر چند از نظر قضائی دادن شانس دوباره به قاتلین برای شروع مجدد ، گامی انساندوستانه است ولی در مورد مشخص این دو تروریست کارکشته برای بسیاری از ناظران ، و به درستی ، از این جهت که این دو تن و به ویژه دارابی بنا به دستور مستقیم مقامات دولتی ایران این ترور چهارگانه را سازماندهی کرده و بنا به عملکرد تا کنونی دولت ایران بازگشت این گونه افراد با تشویق و ارتقاء همراه خواهد شد، این تصمیم باعث تعجب شد.
ما نیز در کنار خانواده قربانیان این ترور دولتی نگرانی عمیق خود را از این تصمیم اعلام کرده و بر این باوریم که این امر نه تنها هدف مبارزه علیه تروریسم بین المللی و حامیان آن ها را تقویت نخواهد کرد بلکه در تناقض با سیاستی است که مسئولان سیاسی دولت آلمان هر روز بر آن پای می فشارند. آیا این این امر زیر فشار سیاسی انجام نشده است؟
تلاش ما این است که آمرین و عاملین نه تنها جنایت میکونوس بلکه دیگر جنایات دولتی رژیم جمهوری اسلامی ایران روزی در برابر دادگاهی علنی محاکمه شوند.
کانون پناهندگان سیاسی ایرانی – برلن
کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران- برلن
برلن ۵ ژوئن ۲٠٠۷
Greifswalder Str. 4, D-10405 Berlin
Tel. : +4930-42023399/Fax: +4930-41936868, E-Mail: kupg_iran@yahoo.de
Verein iranischer Flüchtlinge in Berlin e.V.
Reuterstr. 52, 12047 Berlin
Tel. : +4930-62981530/Fax: + 4930-62981531, E-Mail:Vereiniranischerfluechtlinge@gmx.de
اطلاعیه مطبوعاتی
در رابطه با آزادی تروریست های میکونوس در آلمان
بر طبق اطلاعات مطبوعات و سپس تایید دادستانی کل آلمان در برابر ما قرار است که کاظم دارابی ، جاسوس سازمان اطلاعات و امنیت ایران و عضو سپاه پاسداران و مسئول برنامه ریزی ترور میکونوس در ١۷ سپتامبر ١۹۹۲ و هم چنین عباس رائل ، عضو تیم ترور و مسئول تیر خلاص در این جنایت دولتی تا آخر سال جاری از زندان آزاد و بلافاصله به ایران و لبنان فرستاده شوند.
بر طبق اطلاعات ما در تابستان سال گذشته بنا به تقاضای وکیل دارابی و رائل دادگاه عالی برلن در نشستی در بررسی پرونده این دو تن که به حبس ابد با ویژه گی سنگین جرم محکوم شده بودند ، حداقل مدت زندان را برای هر دوی آن ها ۲۳ سال تعیین کرد. بر طبق پاراگراف ۴۵۶ قانون مجازات آلمان فدرال اتباع خارجی هنگامی که دو سوم دوران محکومیتشان به سر آمده باشد با این شرط که از آلمان اخراج شوند ، میتوانند از زندان آزاد شوند.
هر چند از نظر قضائی دادن شانس دوباره به قاتلین برای شروع مجدد ، گامی انساندوستانه است ولی در مورد مشخص این دو تروریست کارکشته برای بسیاری از ناظران ، و به درستی ، از این جهت که این دو تن و به ویژه دارابی بنا به دستور مستقیم مقامات دولتی ایران این ترور چهارگانه را سازماندهی کرده و بنا به عملکرد تا کنونی دولت ایران بازگشت این گونه افراد با تشویق و ارتقاء همراه خواهد شد، این تصمیم باعث تعجب شد.
ما نیز در کنار خانواده قربانیان این ترور دولتی نگرانی عمیق خود را از این تصمیم اعلام کرده و بر این باوریم که این امر نه تنها هدف مبارزه علیه تروریسم بین المللی و حامیان آن ها را تقویت نخواهد کرد بلکه در تناقض با سیاستی است که مسئولان سیاسی دولت آلمان هر روز بر آن پای می فشارند. آیا این این امر زیر فشار سیاسی انجام نشده است؟
تلاش ما این است که آمرین و عاملین نه تنها جنایت میکونوس بلکه دیگر جنایات دولتی رژیم جمهوری اسلامی ایران روزی در برابر دادگاهی علنی محاکمه شوند.
کانون پناهندگان سیاسی ایرانی – برلن
کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران- برلن
برلن ۵ ژوئن ۲٠٠۷
احیاء دوباره پایگاه اینترنتی حزب دموکرات ایران
احیاء دوباره پایگاه اینترنتی حزب دموکرات ایران بدین وسیله به کلیه عموم و تمامی آزادیخواهان می رسانیم : پایگاه اینترنتی حزب دموکرات ایران که مدتی به علت نقص فنی قابل دسترسی نبود ، از این پس با رفع مشکل قابل استفاده است .
واحد اطلاع رسانی حزب دموکرات ایران |
Subscribe to:
Posts (Atom)