Saturday, December 30, 2006

بیانیه‌ی کمیته‌ی میزکتاب آمستردام

به اطلاع "سازمان فدائیان (اقلیت)" و جنبش انقلابی می‌رسانیم:


در سال ٢۰۰٤، پارلمان هلند طرحی را با بودجه‌ی ١۵ میلیون یورو به منظور ایجاد یک کانال تلویزیون ماهواره‌ای برای ایرانیان تصویب می‌کند. این طرح توسط دو تن از کارگزاران امپریالیسم، فرح کریمی، نماینده‌ی ایرانی الاصل حزب سبزهای هلند در پارلمان و "فان بالن" از حزب لیبرال، به پارلمان هلند ارائه شده بود.

http://www.nrc.nl/buitenland/article483511.ece

اما وزارت امور خارجه‌ی هلند اعلام می‌کند که تاسیس این تلویزیون می‌تواند از سوی رژیم حاکم بر ایران "دخالت در امور داخلی کشور دیگر" تلقی شود و به همین خاطر با پارلمان هلند و پیشنهاد دهندگان این طرح به توافق می‌رسد که وزارت امور خارجه‌ی هلند این مبلغ را برای ایجاد "رسانه‌های مستقل" اختصاص دهد و بر اساس این توافق، قرار می‌گردد که مبلغ ١۵ میلیون یورو زیر نظر فرح کریمی بین ١١ پروژه‌ی رسانه‌ای تقسیم گردد. هم چنین، به لحاظ مسائل امنیتی نام گیرندگان این کمک‌های مالی از سوی وزارت امور خارجه‌ی هلند اعلام نمی‌شود.

یک بخش از این بودجه‌ی ١۵ میلیون یوروئی به عنوان سوبسیدی در اختیار یک سازمان نو - محافظه کار آمریکائی، "خانه‌ی آزادی"، قرار می‌گیرد. در سپتامبر ٢۰۰۶ وزارت امور خارجه‌ی هلند در حدود۶٣۰ هزار یورو به "خانه‌ی آزادی" که طرح تعویض مسالمت آمیز قدرت سیاسی در ایران را به پیش می‌برد، می‌پردازد. "خانه‌ی آزادی" که حدود ۶۰ سال پیش، به عنوان یک "سازمان مستقل"، توسط "اله نور روزولت" همسر "فرانکلین دلانو روزولت"، رئیس جمهور وقت آمریکا، بنیان گذاری شده است، اکنون توسط جرج بوش، رئیس جمهور آمریکا، به عنوان یکی از موسساتی که سیاست‌های وزارت امور خارجه‌ی آمریکا را در مورد ایران به پیش می‌برد، فعالیت می‌کند.

http://www.ft.com/cms/s/364cda0e-c016-11da-939f-0000779e2340.html

این موسسه‌ی آمریکائی که در سال ٢۰۰٣ از ورود نیروهای نظامی آمریکا به عراق حمایت کرده بود، مورد حمایت مالی وزارت امور خارجه‌ی آمریکا نیز می‌باشد. زمانی که "خانه‌ی آزادی" از وزارت امور خارجه‌ی هلند تقاضای سوبسیدی می‌کند، توسط "جیمز ولسی" رئیس سابق سازمان سیا اداره می‌شد.

"پیتر آکرمان" رئیس هیئت امنای "خانه‌ی آزادی" بنیان گذار سازمان دیگری به نام "مرکز بین المللی برای برخورد غیرقهرآمیز" می باشد که جلساتی را در دوبی برای آموزش تجربیات جنبش های کشورهای اروپای شرقی به ایرانیان برگزار کرده است.

وی همچنین سازمان دیگری به نام "مرکز اسناد حقوق بشر ایران" را رهبری می‌کند که با دریافت بودجه از دولت آمریکا جلساتی را در آوریل ٢۰۰۵ در دوبی برگزار کرده است تا دست آوردهای وقایع صربستان و اوکرائین را در رابطه با ایران مورد مطالعه قرار دهد.


"رادیو زمانه" نیز یکی دیگر از رسانه‌هائی است که در راستای اجراء این طرح امپریالیستی ایجاد شده است و مدیریت آن هم به مزدوری به نام "پانته آ مدیری"، سپرده شده است.

"پانته آ مدیری" با دیدن جوانان ایرانی از دریچه‌ی ذهن خود می‌گوید:

جوانان ایرانی مانند تمام جوانان دیگر علاقه‌مند به موزیک، سکس و لباس هستند . . . خبرنگاران "رادیو زمانه" در هلند و ایران مشغول به کار هستند.

وی همچنین با ذکر آمارهائی من درآوردی و بی پایه و اساس، ارادت خود را به رژیم جنایت کار جمهوری اسلامی نیز بیان می‌دارد:

۶ میلیون ایرانی - تقریباً١۰ درصد - به اینترنت دسترسی دارند،۸۰ درصد به ماهواره دسترسی دارند و همه دارای یک دستگاه رادیو هستند. ما با عدم اتخاذ مواضع سیاسی سعی می‌کنیم که رژیم حاکم بر ایران را تحریک نکنیم. بودجه‌ی "رادیو زمانه" توسط وزارت امور خارجه‌ی هلند تامین می‌شود و نهایت سعی اعمال می‌گردد تا این اطلاع رسانی مایه‌ی رنجش رژیم حاکم بر ایران نگردد.

http://www.wereldomroep.nl/actua/intrecht/mensenrechten/act20060918_iran

همچنین، سایت "شهرزاد نیوز" که در جولای ٢۰۰۶ به سردبیری مینا سعدادی شروع به کار کرده است پروژه‌ی مشترکی است که به ابتکار "بنیاد دخترک"، متعلق به مینا سعدادی، و همکاری "مرکز بین المللی اطلاعات و آرشیو برای جنبش زنان (IIAV)" و "مرکز آموزش رادیو هلند (RNTC)" تاسیس شده است و یکی از ١١ پروژه‌ای است که شامل این طرح وزارت امور خارجه‌ی هلند می‌باشد و به مدت ٢ سال از سوی وزارت امور خارجه‌ی هلند تامین مالی خواهد شد. "بنیاد دخترک" مسئولیت گردآوری ژورنالیست‌های ایرانی در داخل و خارج ایران و آموزش آنان را در رادیو هلند به عهده دارد.

http://www.oneworld.nl/index.php?page=1&articleId=8196

http://www.i4donline.net/oct06/832.pdf

مینا سعدادی یکی از مسئولین "سازمان فدائیان (اقلیت)"، مبتکر و سردبیر سایت "شهرزاد نیوز"، تاکنون با عناوین و اسامی مختلف در مجامعی حاضر بوده که نمایندگان رژیم جنایت کار جمهوری اسلامی نیز شرکت داشته‌اند.


اکتبر ٢۰۰۰
http://www.iranngos.org/Dutch%20Exchange.htm

سپتامبر ٢۰۰٣
ضمیمه شماره ١

دسامبر ٢۰۰٣
http://www.itu.int/wsis/docs/geneva/summit_participants.pdf

مارس ٢۰۰۵
ضمیمه شماره ٢

نوامبر ٢۰۰۵
http://www.radiofeminista.net/nov05/images/tunis-gallery2.htm


بر اساس پرنسیب‌های کار در تشکیلات کمونیستی، از یک سو، اعضاء باید از آزادی خلاقیت و ابتکار در راستای اهداف انقلابی برخوردار باشند و اعضاء دیگر تشکیلات و به خصوص رهبری تشکیلات حق مداخله در امور شخصی و خصوصی اعضاء را ندارند؛ ولی از سوی دیگر، کوچک ترین و جزئی ترین اعمال و رفتارهای روزمره‌ی هر یک از اعضاء و به خصوص مسئولین و کادرهای یک تشکیلات نمی‌تواند با اهداف، استراتژی و تاکتیک‌های تشکیلات متناقض باشد و نظارت، کنترل و جلوگیری از این امور از وظائف مبرم رهبری تشکیلات است.

رفقای "سازمان فدائیان (اقلیت)" در کنفرانس هشتم خود در سال ٢۰۰١ بندی را به شرح زیر به تصویب می‌رسانند:

سازمان در جلسات و سمینارهائی که همکاران دو رژیم جمهوری اسلامی و سلطنتی (حزب توده، اکثریت و سلطنت طلبان) حضور داشته باشند، شرکت نمی‌کند، مگر آن که انعکاس داخلی داشته باشد.

بنابراین با قرار گرفتن چنین مصوباتی در سرلوحه‌ی فعالیت‌های این سازمان، شرکت اعضا و کادرهای آن در مجامعی که نمایندگان رژیم حضور دارند و یا شرکت در طرح‌های امپریالیستی به راحتی قابل توجیه می‌گردند.

از آن جائی که رهبری "اقلیت" نیز کاملا به این امور واقف می‌باشد، می توان به راحتی نتیجه گرفت که رهبری "اقلیت" از این گونه فعالیت‌های مینا سعدادی کاملا آگاه بوده، آن‌ها را مورد تائید قرار داده و چه بسا این گونه فعالیت‌ها، به رهنمود رهبری سازمان صورت گرفته باشد، چنان که در اتاق پالتاکی "اقلیت"، اتاق" دمکراسی شورائی"، طرح "شهرزاد نیوز" مورد تائید و حمایت رهبری "اقلیت" قرار گرفت.


از آن جا که شرکت نیروهای انقلابی در چنین طرح‌هائی، صدمه‌ای جبران ناپذیر بر پیکر مبارزات انقلابی کارگران و زحمتکشان ستم دیده‌ی ایران وارد می‌کند، بدین وسیله ضمن محکوم کردن شرکت رفقای "اقلیت" در طرح امپریالیستی "شهرزاد نیوز"، اعلام می‌کنیم که تداوم همکاری‌ها و اتحادعمل‌های ما با رفقای "اقلیت"، در کمیته‌ی میزکتاب آمستردام و خارج از آن، منوط به خروج این رفقا از طرح "شهرزاد نیوز" می‌باشد.



کمیته‌ی میزکتاب آمستردام متشکل از:

انقلابیون کمونیست
سازمان ١۹ بهمن
فعالین چریکهای فدایی خلق ایران - هلند
کانون زندانیان سیاسی ایران (در تبعید) - هلند
هواداران حزب کار ایران (توفان) - هلند

دسامبر ٢۰۰۶
آمستردام – هلند

mize_ketab@hotmail.com

Thursday, December 28, 2006

گروه مهر: محاکمه رژیم اسلامی در دادگاه فدرال

Mission for Establishment of Human Rights in Iran

(MEHR IRAN)

P.O. Box 2037, P.V.P., CA90274

Tel: (310) 377-4590; Fax: (310) 377-3103


The Trial of Islamic Regime of Iran

January 9, 2007

Federal District Court, WashingtonD.C.

Defendants (defaulted):

1. Ali Akbar Hashemi Rafsanjami (Former President)

2. Ali Aakbar Fallahian Khuzestani

3. Islamic Republic of Iran

Plaintiff: Gholam Nikbin

Lead Council: Dr. William F. Pepper

Case Number: 04 CV00008

Time & Date: 9:30 AM, January 9, 2007

Place: Judge John Bates Courtroom, the

Federal District Court, Washington D.C

Contact Person:

Dr. Mohammad Parvin. He will testify at the trial session as an expert witness.

Background:

In September 2003, after several years of hard work, MEHR Iran announced the filing of a lawsuit against the Islamic Regime of Iran (IRI), the Iranian Ministry of Intelligence and Security, the Islamic Revolutionary Guard Corps, Ali Akbar Rafsanjani, and Ali Akbar Fallahian Khuzestani. The announcement was made at a conference at the FURAMA Hotel in Los Angeles. This conference was organized by MEHR to commemorate the 1988 massacre of political prisoners in Iran.

The lawsuit filed by the San Francisco-based Center for Justice & Accountability (CJA), charged that agents of the Islamic Regime of Iran tortured the plaintiff, Gholam Nikbin, 59, who served three years in jail for his conversion to the Mormon faith and for permitting dancing at his wedding. Nikbin was whipped with an electric cable on his bare soles and hung upside-down during interrogation and punishment by Iran's security forces in 1990. The torture damaged his kidneys and made walking difficult. He is still suffering physically and physiologically.

Nikbin told hundreds of Iranian Americans gathered at MEHR conference that he hoped his lawsuit would make his homeland "ashamed, and they will hear my voice”. When asked whether he was not afraid of the terrible consequences of suing the Islamic Regime of Iran, Nikbin said to hundreds of audiences:

"I do not care about my life. I want the whole world to hear my voice and know what they did to me. I am still suffering from what they did to me. I do not want this to happen to another Iranian. I want to free my country from these terrorists."

More background information may be obtained at: http://mehr.org/press_release.htm

MEHR

P.O. Box 2037
P.V.P., CA90274

Tel: (310) 377- 4590
Tel: (818) 831- 4938
Fax: (310)377- 3103
URL:
http://mehr.org

پیام کارزار آزادی کیانوش سنجری : تشکر از تمامی حامیان

به نام سعادت مردم ایران
کیانوش سنجری دیشب (چهارشنبه )از زندان اوین با تامین قرار وثیقه آزاد شد. گرچه بسیار رنجور خسته به نظر می رسید اما برق امید در چشمانش موج می زند. با آنکه هنوز آثار بیداد بر پیکرش مشهود بود اما مشخص بود نتوانسته اند این جوان شجاع را در هم بشکنند.این پیروزی را به عموم آزادی خواهان جهان تبریک می گوییم .

کارزار آزادی کیانوش سنجری بار دیگر ضمن تشکر از تمامی عزیزانی که طی این مدت که کارزار فعالیت های خود را آغاز نمود از آن حمایت نمودند مراتب عذرخواهی خود را نیز از دوستانی اعلام می کند که به دلیل حجم بالای فعالیت ها نامشان در لیست حامیان قرار نگرفت و بعضا ایمیل های این عزیزان به دست ما نرسید.متاسفانه در روزهای گذشته فرصت کمتری برای قدردانی از زحمات حامیان کارزار داشتیم.

پیام تشکر ویژه ای داریم از عزیزان فعال در کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی که صمیمانه در این مدت ما را یاری کردند و بدون هیچ چشم داشتی به دنبال وضیعت کیانوش بودند. از عزیزان کمیته گزارشگران حقوق بشر که با پیگیری ها و اخبار موثق خود امکان خبر رسانی در مورد وضعیت کیانوش راسبب شده بودند نیز تشکر می کنیم.

از آقای حسن زارع زاده اردشیر به خاطر پیگیری های فراوانشان در مورد وضیعت کیانوش در آن سوی مرز و مشاوره های مفیدشان صمیمانه تشکر می کنیم و برای ایشان و خانواده ی محترمشان آرزوی موفقیت داریم .
از عزیزانی که طی این مدت به دنبال وکیل مدافع جدید برای کیانوش بودند قدردانی می کنیم از بابت اختیار وکیل مدافع جدید برای کیانوش تشکر می کنیم. از دوستان عزیزی که در آن سوی مرز با تلاش های خود نگذاشتند فریاد های ما بی اثر باشد تشکر ویژه ای داریم.

از آژانس خبری کوروش که با حمایت های بی دریغ خود در هر ساعتی از شبانه روز خبر های کارزار را منعکس کرد نیز تشکر می کنیم و از بابت دیگر همکاری ها نیز سپاسگذاریم.

از دیگری سایت های خبری همچون سایت ایران پرس نیوز،پیک ایران و... نیز به خاطر همکاری هایشان تشکر و قدر دانی می کنیم.

از دوستان گرامی در کمپین آزادی برای احمد باطبی نهایت تشکر را داریم که با در اختیار گذاشتن امکانات و تجربیاتشان نگذاشتند کارزار نو پای آزادی کیانوش دچار انحراف شود.امیدواریم بتوانیم در مورد وضیعت احمد باطبی همچنان فعالیت های مشترکمان را ادامه دهیم و این دانشجوی مبارز را هم در کنار خانوده اش ببینیم.

از عزیزانی که طی این مدت با ایمیل ها و دست نوشته هایشان دلگرمی ما بودند تشکر می کنیم و دستشان را می فشاریم.از عزیزانی که با فرستادن ایمیل از کارزار تشکر کرده بودند نیز قدردانی می کنیم و از اینکه با ایمیل هایشان نیز در مورد وضعیت کیانوش ابراز نگرانی می کردند نیز نهایت سپاسگذاری را داریم.

کارزار آزادی کیانوش سنجری با افتخار اعلام می کند بدون هیچ وابستگی سیاسی فعالیت های خود را ادامه داده است و قرار گرفتن نام های شخصیت های سیاسی با تفکرات مختلف در میان حامیان کارزار نشان دهنده ی همین مهم است.

ما اعلام می کنیم وضعیت دیگر زندانیان سیاسی به خصوص زندانیان محبوس در بازداشتگاه 209 را پیگیری خواهیم کرد.

http://sos-sanjari.blogspot.com/

Wednesday, December 27, 2006

بيانيه ٥٤٢ نفر از فعالان سياسی، اجتماعی و دانشجويی كشور

آذر ماه همواره يادآور مبارزات دلاورانه دانشجويان آزاديخواه ايران عليه خودكامگی، انحصارگری، زورگويی و فساد دولتی وتلاش برای تحقق برابری و آزادی و اعتلای ميهن بوده و هست.
درحالی به نكوداشت دانشگاه به عنوان جايگاه فرهيختگان، دانشمندان و انديشمندان و سرای اميد ايرانيان می پردازيم ، كه اين نهاد با استقرار اقتدارگرايان و نظاميان در نهاد دولت، با حجم گسترده‌ای از مضايق و فشارها روبروست. افت كيفی مديريت و هيئت علمی دانشگاه‌ها ، احضار، اخراج و تعليق بسياری از دانشجويان فعال و آگاه دانشگاه‌ها، تعطيل يا محدود كردن فعاليت ‌نهادهای مستقل دانشجويی، توقيف نشريه‌های مستقل دانشجويی و پاكسازی و بازنشستگی اجباری استادان شايسته و پاكسازی‌های گسترده كه همگی، پويايی و كيفيت آموزشی دانشگاه ها را به شدت كاهش داده است. موج گسترده محكوميت‌ها توسط كميته‌های انضباطی، بازفعال‌سازی هسته‌های گزينش استاد و دانشجو، حضور چهره‌های غيردانشگاهی و بی‌كفايت در مديريت برخی از دانشگاه‌ها و جلوگيری از انتخاب رييسان دانشگاه‌ها توسط اعضای هيئت‌های علمی، بكلی استقلال دانشگاه‌ها را از بين برده و اصل استقلال نهاد دانش از دولت را مخدوش كرده است.

اسلامی دانشجويان، كه از ديرپاترين سازمان‌های دانشجويی هستند، جلوگيری از ادامه تحصيل فعالان دانشجويی، ناتوانی مديريتی مسئولان دانشگاهها، زندانی شدن، كشته شدن و درگذشت چند دانشجو در ماه گذشته و عدم پاسخگويی مسئولان وزارت علوم و دولت، جملگی نشانگر شرايط ناگوار دانشگاههای كشور است.

ما فعالان سياسی، فرهنگی و دانشجويی امضاكننده اين بيانيه، ضمن ابراز نگرانی شديد نسبت به رويدادهای پيش آمده و پيامدهای آنها برای كشور، به دست اندركاران اين اوضاع وخيم هشدار می‌دهيم:

الف) دانشگاه در ايران همواره سرچشمه اثر و تحول بوده و جنبش‌های دانشجويی هميشه در برابر مطامع حكومت‌های استبدادی ايستاده و در راه استقلال و شرف و آزادی ايران گام نهاده است. محدوديت‌ها و هزينه‌های تحميل شده به دانشگاه هرگز سبب خاموش شدن چراغ پُرفروغش نشده و نخواهد شد. تجربه های تاريخی آذر ٣٢، بهمن ٤٠، آبان ٥٧ ، تير ٧٨ و انقلاب فرهنگی، بخوبی نشان داده كه نه‌ تنها سركوب و خشونت تا كنون نتوانسته به خاموشی جامعه دانشگاهی بيانجامد، بلكه هميشه ‌روسياهی برای استبدادگران به همراه داشته و بر دامنه نفوذ و تأثير دانشگاه در جامعه افزوده است.

ب) حق تحصيل و برخورداری از شرايط مناسب برای ادامه تحصيل همه شهروندان، همانگونه كه در اصل ٣٠ قانون اساسی تصريح شده، از بنيادی ‌ترين وظايف دولت‌ها است. ولی دولت نهم كه برخلاف دستور قانون اساسی، تاكيدات فراوان دينی و ميثاق ‌های جهانی، مانع تحصيل آزاد همه شهروندان شده و تحصيل دانش را به امتيازی در تصاحب قدرت تبديل كرده است.
فشارها و دخالتهای ايدئولوژيك و تبعيض‌های اعمال شده از سوی دولت، افزون بر غير قانونی بودن، غير اخلاقی، غير دينی، غير مدنی و محكوم است، امكان شكوفا شدن استعدادها و باروری دانشگاه را سلب می كند و در شرايطی كه كشور بيش از پيش نيازمند برخورداری از نيروی انسانی توانمند است، آينده كشور را با ترديدها و ابهامات فراوانی روبرو ساخته، آسيبهای جبران ناپذيری بر خانواده علمی كشور تحميل خواهد كرد. چنين اقداماتی قطعا در تاريخ كشور و به عنوان لكه‌های سياه دركارنامه دولت نهم در جمهوری اسلامی ثبت خواهد شد.

پ) دولت نهم با تغيير ريشه‌ای كادرهای علمی دانشگاه‌ها، بازنشسته كردن اجباری استادان برجسته، و جلوگيری از استخدام نيروهای جوان و خوش فكری كه در سالهای اخير در دانشگاههای كشور خدمت كرده‌اند، گماشتن برخی از چهره‌های غيردانشگاهی به رياست دانشگاهها، ناتوانی وزير علوم در تأمين نيازهای و شرايط مطلوب دانش‌ورزی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، عدم پاسخگويی، توسل به دروغ و فرافكنی در حوزه مديريت ها و اعمال فشار بر گروههای علمی و پژوهشی و آموزشی و نهادهای مستقل و فعال علمی و دانشجويی و نشريات دانشگاهی و دانشجويی، ايجاد نهادهای وابسته و تعطيل نهادهای مستقل، حيثيت علمی دانشگاه در ايران را نشانه گرفته است. دهها دانشجوی به اصطلاح ستاره‌دار، با وجود احراز رتبه علمی، از ادامه تحصيل باز مانده‌اند ولی وزير علوم اين امر را انكار می كند! رييس دولت خود را استاد دانشگاه و مدافع حقوق دانشگاه می‌خواند، ولی صدها استاد با تجربه و توانمند به اجبار بازنشسته يا بركنار می شوند! و برخی از دانشجويان از امكان ادامه تحصيل محروم و مابقی را از وجود اين اساتيد محروم می دارند. دولت از يك سو همه را به تحمل فشارهای ناشی از دست آوری به دانش های جديد اتمی فرا می خواند و از ديگر سو دانشگاه را از امكان ادامه بهره مندی از دانش های موجود محروم می دارد، براستی پريشان گويی دولت نهم در تمامی عرصه‌ها و دروغ تا كی؟

اعتراض هفته گذشته دانشجويان به رييس جمهور در دانشگاه اميركبير و به وزير كشور در دانشگاه شيراز، و پاسخهايی كه به اين اعتراضات داده شد، برای هر سياستمدار متفكری نشانگر هشداری جدی در واكنش به وعده‌های وفا نشده است. اما، رفتار سركوبگرانه و گفتار توهين آميز دولتيان حكايت از هوشمندی و دورانديشی چندانی نيست.

ما امضاكنندگان اين بيانيه، ضمن ابراز نگرانی از پيامدهای رفتار دولت برای آينده كشور و سلب روحيه اميد به آينده و نشاط در ميان جوانان، در اعتراض به رفتارهای غيردينی، غيراخلاقی، غيرقانونی و غيرمدنی دولت نهم در دانشگاهها،‌ خواستار توقف و اصلاح اين رفتارها و تلاش همه دلسوزان كشور در اين زمينه هستيم. ما به دولت نهم هشدار می‌دهيم كه با سطحی نگری و خودبزرگ بينی موجبات وارد شدن زيان بيشتر به كشور و بدنامی بيش از پيش خود را فراهم نسازد و با آزاد كردن همه دانشجويان زندانی و رفع فشارها و فضای امنيتی ايجاد شده در محيطهای آموزشی، به جبران خسارتها و ويرانگريهای گذشته در دانشگاه بپردازد.

سوم دی ماه يكهزار و سيصد و هشتاد پنج

ميترا آبتين - مصطفی آجودانی - زهره آغاجری - هاشم آغاجری - فاطمه آرام نژاد - محمد آزادی - محمد آشور - حميد آصفی - مسعود آقايی - سامر آقايی - ساسان آقايی - فرزانه آقايی پور - ناصر آملی - رضا آل محمد - محسن ابراهيمی - هادی احتظاظی - حميد احراری - رضا احمدی - نعمت احمدی - بختيار احمدی - بابك احمدی - امين احمديان - قاسم اخلاقی - مصطفی اخلاقی - احمد آدينه وند - مه لقا اردلان - خالد اردانی - بامداد ارفع زاده - احمد آرمان فرد - محمد اسدی - حسين اعرابی - فرهاد اعرابی - بهاءالدين ادب - بهروز اسد نژاد - حسن اسدی زيدآبادی - محسن اسدالهی - نادر اسدالهی - مهدی اسماعيلی - ناصر اشجاری - اكرم اقبالی - مرتضی اصلاحچی - اميرهوشنگ افتخاری راد - بانوفرشيد افشار - علی اصغر افشاركهن - عليرضا افشاری - حسن افتخار اردبيلی - حسين اكبری - عليرضا اكبرزادگان - علی اكرمی - احمد الهی نيا - عبدالمجيد الهامی - حبيب الله اميری - مهدی امينی زاده - يونس اورنگ - حسين انصاری راد - مصطفی ايزدی - حامد ايران شاهی - الناز انصاری - سيف الله اكبری - ستار امينی - علی امينی - سيامك امينی - عباس اميرانتظام - شهلا انتصاری - محمود ايمانی - حسن ايزدی - احمد بابايی - محمد نويد بازرگان - ابوالفضل بازرگان - عبدالعلی بازرگان - مختار باطوطی - ايرج باقر زاده - روح الله باقر آبادی - صفر علی باقری - ايران باقری - داود هرميداس باوند - پروين بختيار نژاد - مرتضی بديعی - سيد محمدرضا برقعی - اديب برومند - جهانشاه برومند - رحمت الله برهانی - محمد بسته نگار - علی بنی رضی - منوچهر بصير - مجيد بك نظری - محمد حسين بنی اسدی - احمد علی بنی حسن - تيرداد بنكدار - محمد بهفروزی - عماد بهاور - احمد بهنيا - فرهاد بهبهانی - سيمين بهبهانی - محمد بهزادی - حسين به آور - منصور به كيش - جواد بهشتی - مجتبی بيات - فرامرز بيانی - حميد بی آزار - علی بيكس - صديقه بيگلری - زهرا بيگلری - صفا بيطرف - مسعود پدرام - هژير پلاس چی - سلمان پناهی - يوسف پژوم - مجيد پورقاسمی - حسين پور رضا - سعيد پوررضا - رضا پويان - محمود پيش بين - حبيب الله پيمان - مجيد پيمان - عباس پوراظهری - سپيده پور آقايی - نورالدين پزشكی - فرهنگ پورمنصوری - ندا پورمنصوری - شهرام پورمنصوری - عباس تاج الدينی - علی تاجرنيا - سيد مصطفی تاج زاده - رضا تاجيك - رضا تهرانی - غلامعباس توسلی - محمد توسلی - مصطفی تنها - مسعود توانگر - مجيد تولايی - جلال توكليان - عليرضا ثقفی - مجيد جابری -
حميدرضا جلائی پور - جلال جلالی زاده - اسماعيل جعفرزادهرضا جعفری - عليرضا جباری - رضا جعفرزاده - افشين جعفرزاده - فريده جمشيدی - ايرج جمشيدی - نصرالله جمشيدی - علی جمالی - مجتبی جهانی - روح الله جيره بندی - مجيد حاجی بابايی - پروانه حاجيلو - عيسی خان حاتمی - اسماعيل حاج قاسمعلی - علی حاج قاسمعلی - - حبيب حاج حيدری - جعفر حاكم زاده - سعيد حبيبی - مهدی حبيبی - نزهت حافظی سمنانی - مژده حبيبی - طه حجازی - حميد حديثی - علی حديثی - آيدين حسنلو - بهزاد حق پناه - فاطمه حقيقت جو - علی حكمت - ابوالفضل حكيمی - محسن حكيمی - حميد حسامی - محمد رضا حمسی - حسين حسن پور - محمد حيدری - پروين جلائی - پژمان خرسند - محمدعلی خزائی - منوچهر خليل زاده مقدم - ابراهيم خوش سيرت - رضا خجسته رحيمی - بهناز خسروی - عبدالله خنجی - خليل خليلی پور - امير خرم - ناهيد خيرآبی - محسن چنانی - اقدس چرونده - سيد محمد علی دادخواه - محمد دادفر - رسول دادمهر - محمود دردكشان - سعيد درودی - فريبا داودی مهاجر - پروين دخت دفتری - محمود دل آسايی - حسن دهنوی - بنام دارائی زاده - مصيب دوانی - ابراهيم دينوی - مزدك دانشور - رضا دهقان - علی دينی - ديبامهر - خشايار ديهمی - پرويز دبيری - جمال درودی - علی اشرف درويشيان - - شهناز درويشيان - بهرام دستگير - ترانه راد - پروانه راد - فتح الله ربانی - رضا رئيس طوسی - محمد رضوانيان - فريبرز رئيس دانا - محمد جواد رجائيان - عليرضا رجايی - مهدی رجائی - تقی رحمانی - آرش رحمانی - ابوالفضل رحيمی محلاتی - نجف رحيمی - غلامرضا رحيم حيدر - علی رستمی - محمدصادق رسولی - حسين راضی - عبدالعلی رضائی - احد رضائی - بهمن رضا خانی - حسين رفيعی - محمد رضايی - جواد رحيم پور - جعفر رسولی - علی رشيدی - اشكان رضوی - مهدی رهنما - حسين رياحی - اصغر ريسمانچيان - پرويز ريسمانچيان - نفيسه زارع كهن - پرويز زندی نيا - ناصر زرافشان - هما زرافشان - منوچهر زركشوری - كورش زعيم - مرتضی زندی - محمود زنديان - بهرام بهراميان - محمدرضا زهدی - احمد زيد آبادی - محمد ابراهيم زمانی - سيد مجتبی سادات - احمد ساعی - حاج محمد ساعی - ژاله سالاری - محمود سامی - نسرين ستوده - شاهين سپنتا ¬ - عزت الله سحابی - فريدون سحابی - هاله سحابی - عيسی سحرخيز - هاشم سجادی - محمد سرچمی - بيوك سعيدی - سيدرضا سيدزاده - عبدالفتاح سلطانی - محمد سيف زاده - هاله سينكی - علی سياسی راد - محمد علی سيد نژاد - - خسرو سعيدی - مسعود سفری - حسين سكاكی - فرزاد سلطانی - فاطمه سلطان زاده - فرشاد سلطانی - منوچهر سماك - حاج عليقلی سوزنی - خسرو سيف - اسد شقاقی - حاج محمد شانه چی - محمود شاددل بصير - ابراهيم شاكری - لاله شاكری - علی شاملو - محمد شانه چی - حسين شاه حسينی - علی شاه زيدی - علی شجاع - احمد شجاعی حمزه - منوچهر شجاعيان - عباسقلی شهسواری - يوسفعلی شهسواری - احمد شه ناصری - حسن شهيدی - محمد شريف - مريم شبانی - محمد شانه چی - مقداد شريعتی - حجت الله شريفی - بهرنگ شهوق - شايا شهوق - ماشاء الله شمس الواعظين - عالم تاج شميرانی - صابر شيخ لو - الله وردی شمبوری - كاوه شيرمحمدی - گوهر شميرانی - فاطمه شكاری - هدی صابر - فيروزه صابر - محمد صاحب محمدی - محمود صارمی - - اسماعيل صادقی - ابوالقاسم صالحی - مصطفی صالحی - هاشم صباغيان - احمد صدر حاج سيد جوادی - مهدی صراف - حميدرضا صمدی - كيوان صميمی - سميرا صدری - عباسعلی صحافيان - مسعود صفاريان - ابراهيم صفايی - اكبر صفويه - ناهيد صفايی - فضل الله صلواتی - جليل ضرابی - مجيد ضيائی - اعظم طالقانی - حسام طالقانی - طاهره طالقانی - محمد طاهری - سجاد طبسی - رئوف طاهری - بهزاد طاهری - سيامك طاهری - بهروز طاهری - طوس طهماسبی - رضا ظفری - كيان ظهرابی - هما عابدی - آرزو عابدينی - تقی عباسی - مهدی عرب شاهی - - يداله عرفان طلب - جواد علايی - باقر علايی - رضا عليجانی - حسن عرب زاده - حسين عزت زاده - يوسف عزيزی بنی طرف - روئين عطوفت - علی علوی - عليرضا علوی تبار - محمد جعفر عمادی - محمود عمرانی - محمد علی عمويی - محمدرضا عسگری نژاد - علی اصغر غروی - عليرضا غروی - ماجد غروی - مسيح غروی - مسعود غفاری - سعيد غفارزاده - مهدی غنی - موسی غنی نژاد - اكبر غضنفری - شاهرخ غضنفری - رامين غنچه ای - عباسعلی فاتح - ناصر فخر سلطانی - غفار فرزدی - مرتضی فلاح - ارسلان فلاح - مجتبی فتحی - نادر فتورچی - محمد حسين فتاحی - مهدی فخرزاده - علی فائض پور - محمد فياض‌بخش - ناصر فربد - خليل فردوسی - محسن فرشاد - اصغر فنی پور - محمود فيض پور - بهرام فياضی - عباس قائم الصباحی - ماهرو قشقايی - رحمانقلی قلی زاده - نظام الدين قهاری - غلامحسين قيصری - روشنك قياسيان - مصطفی قاسمی - باقر قديری اصلی - علی قديری - سيد حسن قوام شهيدی - ناصر قوامی - اسدالله كارشناس - رحمان كارگشا - بهزاد كاظمی - مرتضی كاظميان - - يوسف كبيری - محسن كديور - هادی كحال زاده - محمدرضا كرياسی - عليرضا كرمانی - حسين كتابنويس - ژرژ كريم - ناصر كميليان - حسين كمالی - پروين كهزادی - يعقوب كوثری - بهناز كيانی - ايرج كيا - علی كيوانلو - منيژه گازرانی - محترم گل بابايی - بيژن گل افزا - رضا گلنراقی - فاطمه گوارايی - محمود گودرزی - مسعود لدنی - رضا لطفی پور - حسين لقمانيان - معصومه لقمانی - فاطمه وكيليان - مجيد لگزيان - جواد لگزيان - نسرين نافعی - پريوش مبشری - حسين مجتهدی - محمد تقی متقی - محمود مومن - سيد احمد مجيدی - محمد محرابی - محسن محققی - نرگس محمدی - نوشين محمدی - محمد محمدی اردهالی - مرتضی مرديها - احمد مدادی - حسين مدنی - سعيد مدنی - فريد مدرسی - ماشاء الله مديحی - مرضيه مرتاضی لنگرودی - رجبعلی مزروعی - مريم محبوب - مصطفی مسكين - رضا مسموعی - عبدالحسين مستوفی - مرتضی مصفا - احمد معصومی - محمد جواد مظفر - بدرالسادات مفيدی - مرتضی مقدم - عزت الله مقدم - پيمان مقدم - خسرو منصوريان - حسين مهدوی - حميد مهدوی - - يوسف مولايی - علی مومنی - عبدالله مومنی - حسين مجاهد - رضا مظهری - رضا معظمی - پويا مطهری - محسن مقدس زاده - علی مقيمی - علی مكارمی - مهدی مكارمی - منوچهر ملك قاسمی - صمد ملكی - هرمز مميزی - رضا منتظر حقيقی - نظام الدين موحد - بابك موسوی - سيد حسين موسويان - رضا موسوی سعادتلو - اميرمسعود موگويی - مهدی مويدزاده - نعمت الله ميرعظيمی - اصغر مينو - اصغر ممبينی - يوسف مولايی - حافظ موسوی - علی مهری - طاهره ميثمی - روزبه ميرابراهيمی - كيوان مهرگان - مجيد ملكی - محمد ملكی - عمار ملكی - ابوذر ملكی - علی مليحی - احمد منتظری - سعيد منتظری - وحيد ميرزاده - الله كرم ميرزايی - سيد سراج الدين ميردامادی - امير ميرخانی - سيد علی اكبر موسوی خوئينی - پروانه ميلانی - داوود محمدی - مسعود متولی - آكام مينائی - علی اكبر نجفی - حسن نصراللهی - علی اكبر نقی پور - مجتبی نيك نژاد - سعيد نيكوپيك - ابوالفضل نيماوری - محمود نكوروح - سيد حميد نوحی - جلال نوراكی - مريم نوربخش ماسوله - علی نيكونسبتی - نوشين نوع پرست - ارشيا نوری - محمد هاشمی - جمال هاشمی - هادی هاديزاده يزدی - عباس همايونی - علی هنری - حميد هداوند - احسان هوشمند - ناصر هوشمند - بهاره هدايت - علی رضا هندی - پرويز ورجاوند - رسول ورپايی - باقر ولی بيك - جليل ولی بيك - رحيم ياوری - علی فريد يحيايی - ابراهيم يزدی - حنيف يزدانی پور - حبيب يكتا - محمود يگانلی - هايده يوسفی - حسن يوسفی اشكوری - شكرالله يوسفی - رضا يوسفيان.

Tuesday, December 26, 2006

بیانیۀ رضا پهلوی درمورد قطعنامۀ ۱۷۳۷ شورای امنیت سازمان ملل

هم میهنان عزیزم،
سرانجام، شورای امنیت سازمان ملل متحد در شامگاه روز شنبه ۲۳ دسامبر ۲۰۰۶، به اتفاق آراء نخستین قطعنامه «تنبیهی» خود را علیه حکومت اسلامی تصویب کرد. قطعنامه ۱۷۳۷ تأکید می کند که ایران باید همۀ فعالیت های غنی سازی اورانیوم و پروژه های مربوط به آب سنگین را متوقف سازد، و از همۀ کشورهای جهان خواسته است از هر نوع همکاری مستقیم و غیر مستقیم با حکومت اسلامی در این زمینه ها خودداری ورزند. سرمایه ها و دارائی های بسیاری از سازمان ها و موسسات در ایران و مسئولان برخی از آنها که در این زمینه فعالیت دارند مسدود خواهد شد و مسافرت بسیاری از مسئولان، از جمله فرمانده سپاه پاسداران به خارج ممنوع شده است. همچنین، تصویب قطعنامه ۱۷۳۷، به وضوح نمایانگر سه واقعیت بسیار تلخ دیگر برای نظام دین سالار در ایران نیز می باشد:

1. تصویب قطعنامه ۱۷۳۷ به اتفاق آراء در شورای امنیت سازمان ملل متحد، نشانۀ شکست و ورشکستگی کامل جمهوری اسلامی در عرصه دیپلماسی بین المللی می باشد.

2. تصویب قطعنامه با پشتیبانی کشورهائی چون روسیه، چین و قطر در شورای امنیت به وضوح نمایانگر این حقیقت است که هیچیک از کشورهای عضو شورای امنیت، ادعای ایران مبنی بر اینکه هدفی جز تعقیب استفاده صلحجویانه از انرژی اتمی ندارد را نمی پذیرند، و از این طریق خواستار جلوگیری از هر اقدام ماجراجویانه ایران در زمینه دستیابی به سلاح های هسته ای و موشک های دوربرد بالیستیک می باشند.

3. گرچه تصویب این قطعنامه «تنبیهی»، اولین بار است که جمهوری اسلامی را در چند سال اخیر وادار به پرداخت بهائی برای عدم تمکینش به اراده بین المللی در ارتباط با پرونده اتمی ایران می سازد، ولی تردیدی نیست که این هزینه در صورت عدم همکاری جمهوری اسلامی با مقامات آژانس بین المللی انرژی اتمی و اعضای دائمی شورای امنیت، در ماه های آینده می تواند بطور هولناکی افزایش یابد.

درهمین قطعنامه به حکومت اسلامی هشدار داده شده است که هرگاه فعالیت های غنی سازی اورانیوم را در یک ضرب الاجل ۶۰ روزه متوقف نکند، با تحریم های بیشتری در زمینه های اقتصادی، روابط دیپلماتیک، حمل و نقل و ارتباطات روبرو خواهد شد.

سیاست خارجی ادامۀ سیاست داخلی است، آنان که با استبداد و فاشیزم مذهبی و سیاست های نابکارانه و مافیایی خود در هر زمینه ای از ادارۀ جامعۀ ایرانی وامانده اند، چارۀ بقا و ادامۀ حکومت جابرانه و قرون وسطایی خود را در دستیابی به بمب اتمی دیده اند.

از این رو با شعارهای ملی گرایی دست یافتن به این سلاح خطرناک را حق مسلم مردم ایران وانمود میکنند، تا مبارزات حق طلبانه، عدالت جویانه و آزادیخواهانۀ آنها را با این مستمسک از مسیردرست منحرف و دچار نُکث سازند، واز سوی دیگرجامعۀ جهانی را با سیاست ارعاب و ترور بسکوت در برابرحق کشی های رژیم ضد ملی خود وادارکنند.

هم میهنان عزیزم،

بدین سان، باید برهمگان روشن باشد که رژیم فاشیزم مذهبی کنونی احساسات ملی ایرانیان را برای ادامۀ حیات نکبت بار خود در داخل ببازی گرفته است. ولی تحریک احساسات ملی برای این اهداف کاری است خطرناک و برای مملکت و ملت ایران حاصلی جز ویرانی و بدبختی بیشتر در برنخواهد داشت.

تاریخ مبارزات سیاسی ایران به ما آموخته است که اتخاذ چنین روشی نه تنها راه را بر آنچه که جامعه با مشکلات زیاد در جهت دستیابی به آزادی و دموکراسی آغاز کرده است، بسته است، بلکه این مردم هستند که سالیان دراز هزینه پرداز چنین سیاست های غلط و ماجراجویانه ای خواهند بود.

نهایتا، مردم ایران باید هشیار باشند و بدانند که این نخستین گام تنبیهی جامعۀ بین المللی به همین جا محدود نخواهد شد و روش کنونی حکومت اسلامی بحران های سخت تری را رویاروی مردم ایران قرارخواهد داد و زندگی روزمرۀ آنان را با دشورای هایی از قبیل آنچه که مردم عراق و کرۀ شمالی در سنوات اخیر با آن روبرو بوده اند درگیرخواهد ساخت.

لذا برفردفرد ماست که متحدانه و با هشیاری تمام عامل اصلی این بحران ضد ملی را به چالش کشیده و تحریم جامعۀ جهانی را با حذف کامل جمهوری اسلامی از درون همراه سازیم.

خداوند نگهدار ایران باد

رضا پهلوی

Sunday, December 24, 2006

کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر: کیانوش سنجر ی در بند قاتلین و اشرار

Student committee of

uman rights reporters



شماره19۲-2006

تاریخ3/۱۰/1385

کیانوش سنجری فعال سیاسی که پس از سپری کردن 75 روز سلول انفرادی به بند عمومی انتقال یافته بود، هم اکنون برخلاف اصل تفکیک جرایم در زندانها در بند قاتلین و اشرار به سرمیبرد. سنجری که پس از پایان یافتن زمان بازداشت موقت خود به اندرزگاه 8 زندان اوین انتقال یافته، از محل نامناسب نگهداری خود خبر داده است و از مسئولین زندان درخواست نموده وی را مجددا به سلول انفرادی بازگردانند! سنجری گفته است:" اندرزگاه 8 محل نگهداری معتادین، اشرار و متهمین به قتل است و این افراد گاها به آزار و اذیت وی میپردازند".

همچنین ملاقات در بند مذکور به صورت کابینی بوده و تنها ماهی یکبار به صورت حضوری انجام می پذیرد. این درحالی است که در هفته ی گذشته احمد باطبی دیگر دانشجوی زندانی که به تازگی به اندرزگاه 7 این زندان انتقال یافته است؛ از ملاقات با خانواده اش به صورت کابینی خودداری کرد.

نگهداری کیانوش سنجری در بند اشرار درحالی صورت میگیرد که پیش از این زندانیان سیاسی بارها در اعتراض به عدم اجرای اصل تفکیک جرایم در زندانها، دست به اعتصاب غذا زده بودند. هم اکنون نیز تعدادی از زندانیان سیاسی در زندانهایی چون رجایی شهر، سمنان، اردبیل، بندرعباس و .. به صورت تبعید در میان زندانیان عادی نگهداری میشوند.

Friday, December 22, 2006

بیانیه تشکیل فراکسیون "اتحاد کمونیسم کارگری"

جامعه ايران در آستانه یک تحول عظیم اجتماعی قرار گرفته است. عليرغم افت و خيزهاى سياسى، امر سرنگونى رژیم اسلامی همچنان در دستور روز جامعه قرار داشته و مردم مترصد فرصت مناسب براى اجراى آن هستند. رژيم اسلامى در بحران همه جانبه و تشتت سياسى عميقی دست و پا ميزند. ايستگاه هائى که کمپ راست در مقابل اعتراض و مبارزه کارگران و مردم گذاشته است تاكنون يکى پس از ديگرى کنار زده شده اند. کل جريانات راست در تشتت و بحران بسر ميبرند۔ در این دوران یک فرصت تاریخی برای دخالتگرى چپ و کمونيسم در تعیین سرنوشت جامعه در مقياس وسيع، بيش از هر زمان دیگر وجود دارد. ایجاد این موقعیت تاریخی مدیون تلاشهای تاکنونى اردوی کمونیسم و آزادیخواهی است. حضور قدرتمند پرچم "نه" به کلیت رژیم اسلامی و تثبيت خواست "آزادی و برابری" و برافراشتن پرچم "سوسیالیسم یا بربریت" بدون دخالتگری حزب کمونيست کارگرى ممکن نبوده است.
اما علیرغم این پیشرویها و موقعیت تاریخی مناسب، علیرغم اینکه آلترناتیو چپ و کمونیسم از مقبولیت اجتماعی بالایی در جامعه برخوردار است٬ هنوز این مجموعه شرایط برای پیروزی قطعی یک انقلاب کارگری کافى نيست. در واقع هنوز امکان پذیری يک آينده بهتر با کمونیسم کارگری و اردوی چپ در اذهان توده هاى وسيع مردم تداعى نميشود. در حال حاضر دو آلترناتیو، دو افق در مقابل جامعه قرار دارد: یا اردوی چپ تحت پرچم انسانى و آزاديخواهانه کمونيسم کارگرى و حزبش قادر ميشود رهبری یك تحول آزادیبخش در جامعه را تامین کند و به آرزوهای دیرینه نسلهاى متمادى با سازماندهی یک انقلاب کارگری و سوسياليستى جامه عمل بپوشاند و یا اردوى راست و قوم پرستی و میلیتاریسم و دستجات تروریست اسلامی جامعه را به نابودی و تباهی خواهند کشاند.
در چنین شرایطی تامین نیروی رهبری کننده و سازمانده انقلاب اجتماعی اصلی ترین وظیفه ای است که در مقابل حزب ما قرار دارد. رهبری كمونیستی باید خود را در تحولات جامعه تثبیت كند. پيروزى کمونیسم کارگری در گرو رفع فورى این کمبود و تامين همه جانبه رهبرى تحول سياسى جامعه و بردن حزب به قلب اعتراض جامعه و در راس جدالهای تعیین كننده سياسى است. اما در چنین شرایطی حزب کمونیست کارگری دچار رخوت و رکود شده و تاكنون نتوانسته است به این وظیفه اصلی و تاریخی خود - علیرغم تلاشهای ما – پاسخگو باشد.

از این رو ما امضا کنندگان این اطلاعیه اعلام موجوديت فراکسیون "اتحاد کمونیسم کارگری" را اعلام میکنیم و قاطعانه تلاش خواهیم کرد تا به این ضرورت و نیاز حیاتی جامعه و انقلاب كارگری پاسخ گوییم. هدف فراکسیون "اتحاد کمونیسم کارگری" تبدیل پلاتفرم "بسوی حزب رهبر انقلاب" به پلاتفرم رهبری حزب کمونیست کارگری و ایجاد آرایش سازمانی و تشكیلاتی متناسب بمنظور پاسخگویی به این ضروریات در رهبری حزب است. فراکسيون "اتحاد کمونيسم کارگرى" تلاش ميکند کليه نيروهاى این جنبش را که به اهداف فورى سياسى و برنامه اى اعلام شده کمونيسم کارگرى متعهد اند، بسيج و متشکل و متحد کند.
حزب کمونیست کارگری باید به "حزب رهبر" و "حزب سازمانده" انقلاب کارگری در تحولات حاضر تبدیل شود. ما میخواهیم که رهبری حزب بر اساس تزهای "حزب و قدرت سیاسی"، "حزب و جامعه"، "آیا کمونیسم در ایران پیروز میشود؟"، و مباحث "سلبی- اثباتی" منصور حکمت، استراتژى، اولویتها، سیاستها و مشغله های خود را تنظیم کند. ما خواهان فائق آمدن بر رکود و فقدان تلاش های نقشه مند حزب در شرایط خطیر حاضر هستیم. نمیتوان با دنباله روی از حوادث به حزب سازمانده و رهبر انقلاب کارگری تبدیل شد. باید چنین حزبی را ساخت. ما بايد به يک حزب وسيع سياسى و اجتماعى مارکسيستى تبديل شويم که پرچم انقلاب اکتبر ديگرى را در قلب خاورميانه به يک "خطر" واقعى و يک احتمال واقعى در اذهان ميليونى مردم جهان تبديل کند. هر زمان که ما به این اهداف نائل آئیم این فراکسیون را منحل خواهیم کرد. اما تا آنزمان بصورت فراکسیون این اهداف را در حزب كمونیست كارگری دنبال خواهیم کرد.

ما آگاهیم که دستیابی به این اهداف به یک تلاش هرکولی و بیشترین اتحاد و انسجام صفوف کمونیسم کارگری نیازمند است. ما به سهم خود تلاش ميکنيم اين اتحاد و انسجام را با اتکا به سياستها و پراتيک کمونيستى و انقلابى ايجاد کنيم. ما سایر اعضاى رهبرى٬ کادرها و فعالين اين جنبش را فراميخوانيم که براى ايفاى اين نقش تاریخی به ما بپیوندند!
تاکيد چند نکته بديهى ضرورى است:

- فراکسيون تلاشى است براى پرداختن و پيشبرد وظايف و مباحث گرهی سياسى و استراتژيک از يک کانال متمدنانه، حزبى، اصولى، رفيقانه و علنى. ما از هرگونه تنش غير سياسى و مخرب به حال اتحاد و انسجام حزب اجتناب ميکنيم و در چنين تنشهایی درگير نخواهيم شد.

- فراکسيون هيچ اختلاف سياسى اصولی، برنامه اى و استراتژيک با اهداف اعلام شده کمونيسم کارگرى مبنى بر سرنگونى جمهورى اسلامى و برقرارى فورى سوسياليسم و جمهورى سوسياليستى ندارد. فراکسيون به کليه قطعنامه هاى سیاسی مصوب تاکنونى حزب پايبند است. در عين حال تدقيق سياستهاى اعلام شده حزب را در شرايط متحول امروز و ترجمه پراتيکى آن را امر و وظيفه خود ميداند.

- فراکسيون تلاش ميکند که ترجیجا هر سياست و پروژه اش را در ارگانهاى منتخب رهبرى حزب تصويب کرده و از آن طریق به پيش ببرد.

- اين فراکسيونى در چهارچوب ساختارها و موازين قانونى و مصوب نشستهاى عالى حزب کمونيست کارگرى است و اعضاى فراکسيون موظفند که نماينده و پرچمدار تمام عيار تحزب کمونيستى و استحکام تشکيلاتى حزب باشند.
- حزب بايد متحد باشد. ما با اعلام فراکسيون از ارگانهاى اجرائى- سياسى حزب، مانند هيئت دبيران استعفا ميدهيم تا بيرون اين نهادها به تلاشهايمان در درون حزب و جامعه ادامه دهيم.

- و بالاخره تاکيد اکيد اين نکته لازم است که اعلام اين فراکسيون به معنى مقدمه اى براى انشعاب و تشکيل يک حزب جديد نيست. حزب کمونيست کارگرى حزب ماست و تحت هر شرايطى از پرچم انقلابى و کمونيستى و موجوديت آن دفاع ميکنيم. اعلام اين فراکسيون تلاشى براى ايجاد تحرک و گسترش پراتيک انقلابى و کمونيستى در حزب و جنبش کمونيسم کارگرى و تلاش براى فائق آمدن به معضلات کنونى و انجام وظايف خطير و فورى حزب کمونيست کارگرى است.

زنده باد حزب کمونیست کارگری
زنده باد منصور حکمت
زنده باد آزادی، برابری، حکومت کارگری
هما ارجمند، علی جوادی، سیاوش دانشور، نسرین رمضانعلی، آذر ماجدی
(اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری)

................................................................



بسوى حزب رهبر انقلاب
اولویتها و جهت گیری های عمومی
پلاتفرم پیشنهادی برای رهبری حزب کمونیست کارگری

حزب کمونيست کارگرى بايد به حزب رهبر انقلاب و حزبی سیاسی - اجتماعی تبدیل شود. حزب کمونیست کارگری باید متحد و منسجم تر بر موانع اش براى تبديل به حزب سياسى کارگران و رهبر انقلاب مردم عليه جمهورى اسلامى و سرمايه دارى در ايران و استقرار فورى سوسياليسم فائق آيد. حزب کمونيست کارگرى عليرغم همه پيشرويهاى تاکنونى اش از اين تصوير از نظر سياسى و تشکيلاتى و از منظر جامعه فاصله دارد. بايد بسرعت به اين پديده تبدیل شد. باید این شکاف را سریعا پر کرد. اوضاع بسرعت در حال تغییر است. حزب نیز بايد بسرعت با شرايط متحول جامعه جلو برود و آمادگى سياسى و آرايش تشکيلاتى متناسب با ايندوره را کسب کند.

نکات و محورهاى زير رئوس کلى پيشنهادى ما به پلنوم براى تبديل شدن به پلاتفرم رهبرى حزب کمونيست کارگرى است. بخشى از اين نکات پیش از این در پلاتفرمهاى رهبرى حزب وجود داشتند اما هنوز به فرجام نرسيده اند*. ما همه کادرها و رهبری حزب را برای تحقق این اهداف فرا میخوانیم.

موجودیت حزبی

۱- تقویت و تحکیم وحدت و انسجام سیاسی و سازمانی رهبری حزب.
۲- تحکیم یک شالوده کادری قوی مارکسیست و کمونیست و مجهز به تمامی نقشه عمل حزب برای پیروزی کمونیسم در ایران.
۳- مدرنیزه کردن ساختارها و استاندارد کردن سوخت و ساز اجرایی حزب. شکل دادن به یک ماشین قدرتمند و یک موجودیت قوام گرفته و مدرن و گسترده حزبی.
۴- حل ماکرو معضلات مالی حزب. سامان دادن حرفه ای تامین منابع مالی برای حزب.

موقعیت عمومی

۱- تغییر موقعیت حزب کمونیست کارگری به يک حزب "سازمانده و رهبر" اعتراضات کارگری و اجتماعی.
۲- تغییر خصلت و جهتگيرى آگاهانه تر ارگانهای تبلیغاتی حزب و تبديل شدن به یک جریان تکان دهنده، بیدار کننده، و به میدان کشاننده مردم بمٽابه بخشی از پروپاگاند سیاسی حول یک برنامه عمیقا خلاف جریان توسط یک حزب عميقا رادیکال و افراطی مدعی قدرت سیاسی. تدوین طرحی جامع و ادغام شده برای کار متمرکز روی ایران که تمامی کمیته ها و ارگانهای حزب را در یک نقشه عمل واحد با هم مرتبط کند.
۳- تبدیل حزب به نیروی اول اپوزیسیون رژیم اسلامی. تبدیل حزب به نماینده "نه" و "رهبر جنبش سلبی" توده های مردم. تعمیق "نه" مردم، کنار زدن دائمی ایستگاههای توقفی که کل نیروهای راست و ارتجاعی در مقابل جنبش سرنگونی طلب و مبارزه انقلابى توده های مردم قرار میدهند.
۴- شکل دادن به صفی از رهبران و چهره های شناخته شده کمونیست در تمام عرصه های مبارزات کارگری و اجتماعی. شکل دادن به صفی از رهبران حزبی در قامت سیاستمداران کابینه کمونیستی و رهبران انقلاب در مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی و استقرار جمهوری سوسیالیستی.
۵- تلاش برای جلوگیری از وقوع سناریوی سیاه در پروسه سرنگونی رژیم اسلامی. مبارزه بی امان با جریانات اسلامی و قومپرست و فرقه های آوانتوریست و تروریست که جامعه را در پروسه سرنگونی رژیم اسلامی به پرتگاه سناریوی سیاه نزدیک میکنند.
۶- سازمان دادن یک تعرض نظری- سیاسی- برنامه‌ای به جريانات اصلى بورژوایی. افشای نقش و ظرفیتهای مخرب ناسیونالیسم قومی و عظمت طلب. جدال بر سر افق جامعه و افق کمونیسم. گسترش اشاعه تئوری و ادبیات منصور حکمت در جامعه.
۷- راه اندازی دائمی پروژه هایی در چهارچوب "حزب و جامعه" و "حزب و قدرت سیاسی" بمنظور گسترش و تقویت "سیما، دسترسی و حضور" حزب در هر دو حوزه فعالیت حزب در داخل و خارج کشور.

حزب در داخل کشور

۱- شکل دادن به یک ساختار و موجودیت قوی حزبی در شهرهای اصلی و مراکز عمده کارگری. فائق آمدن بر ضعف موجودیت سازمانی حزب در داخل کشور.
۲- گسترش و تحکیم روابط محلی و سراسری با محافل و شبکه های سوسیالیستی کارگران. رفع موانع نزدیکی و گرد آمدن فعالین و رهبران این صف به گرد حزب کمونیست کارگری.
۳- تامین حضور سازمانیافته و گسترده در جنبش آزادی زن. تبدیل چهره ها و رهبران حزبی به رهبران جنبش آزادی زن.
۴- تبدیل سازمان جوانان کمونیست به ظرف اعتراضى جوانان رادیکال و سوسیالیست، تامین حضور گسترده و رهبری کننده این سازمان در اعتراضات توده ای دانشجویی.
۵- شکل دادن به شوراهاى کارگرى. تقويت خط راديکال و کمونيستى در تشکلهاى توده اى موجود. تلاش براى سازماندهى توده اى مردم در اشکال مختلف. سازماندهی جنبشی اجتماعی علیه فقر و بیکاری.
۶- سازماندهى نيروى مسلح در کردستان و تامین حضور مسلحانه حزب و ایجاد امکان گسترش نظامی سریع حزب در تحولات آتی در کردستان.

حزب در خارج کشور

۱- شکل دادن به یک موجودیت عظیم حزبی، با نفوذ و برد وسیع سیاسی، در خارج کشور. به میدان کشاندن و قرار گرفتن در راس اعتراضات مردم آزادیخواه در خارج کشور. تبدیل خارج کشور به صحنه پرشور اعتراض علیه رژیم اسلامی.
۲- سازماندهی قطب بشریت متمدن، جبهه سوم، در تقابل با دو اردوگاه تروریستی جهان معاصر، در دفاع از مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه در ایران، در حمایت از حل فوری مساله فلسطین و در شکل دادن به یک خاورمیانه سکولار، مدرن، و آزاد و برابر در نزدیکی با حزب کمونیست کارگری چپ عراق.
۳- تحکیم روابط گسترده با طبقه کارگر جهانی. ایجاد وسیعترین همبستگی طبقاتی متقابل میان کارگران ایران و سایر کشورها.
۴- گسترش ارتباط با نیروهای چپ و سوسیالیست در سطح بین المللی، دخالت فعال در مبارزه فکرى و برافراشتن پرچم کمونيستى کارگرى، شناسایی و معرفی کمونیسم کارگری و نظرات و آٽار منصور حکمت.

حزب کمونیست کارگری باید بعنوان حزب سیاسی کارگران و رهبر انقلاب مردم پا به ميدان بگذارد. این فرصت نباید از دست برود. حزب کمونیست کارگری، علیرغم موانع جدی و عظیمی که در سر راه حزب و کمونیسم کارگری قرار دارند، میتواند و باید برای ایفای نقش تاریخی کمونیسم این گام را بردارد.

فراکسون اتحاد کمونیسم کارگری
دسامب۲۰۰۶

* یک معضل کلیدی حزب کمونیست کارگری فاصله میان موقعیت سیاسی و میزان محبوبیت و مقبولیت اجتماعی حزب و قدرت سازمانی و عملی حزب در جامعه اعم از داخل و یا خارج از کشور است. این یک معضل جدی و عامل نگرانی ما است. این معضل در عین حال بازتاب فاصله حرف و عمل است. حزب ما برای تبدیل سیاستها و استراتژی خود در عمل و جابجایی نیرو و تبدیل شدن به حزب رهبر انقلاب کارگری باید بر این معضل کلیدی فائق آید.


Tuesday, December 19, 2006

سازمان مجاهدین خلق ایران: دستگاه قضاییه ایتالیا اعلام كرد

دادگاه عالی جنایی رم اعلام كردكه ترور شهید سرفراز محمد حسین نقدی نماینده شورای ملی مقاومت ایران در ایتالیا در سال 1993 در چارچوب یك كارزار گسترده برای تصفیه فیزیكی مخالفان رژیم در خارج صورت گرفته است. در حكم دادگاه تصریح شده است كه این ترور توسط بالاترین مقام رژیم تصمیم گیری شده بود.

شعبه اول دادگاه عالی جنایی رم كه كار رسیدگی به پرونده ترور جنایتكارانه محمد حسین نقدی شهید والامقام مقاومت ایران را از یكسال و نیم پیش آغاز كرده بود, آخرین جلسه خود را در24 نوامبر 2006 برگزار نمود.
در آغاز این رأی كه در 33 صفحه تدوین شده آمده است اعتقاد روشن بر این است كه قتل نقدی باید یك قتل سیاسی محسوب شود كه در محافل دولتی ایران, و در چارچوب یك پروژه عمومی متلاشی كردن مقاومت در خارج تصمیمگیری شده است. به این ترتیب نقدی بخاطر كیفیت و كمیت فعالیتهای سیاسیش در ایتالیا مورد هدف قرار مى گیرد. بخاطر مهارتی كه محمد حسین نقدی در ترتیب دادن روابط با شخصیتهای عالیرتبه طبقه سیاسی ایتالیا در سطح ملی از خود بارز كرده بود, بخاطر توانمندی انسانی بی گفتگوی وی, و پیشبرد مبارزه عاشقانه اش، انجام این قتل از سوی شخصیتهای بلند پایه سیاسی- مذهبی تهران تصمیمگیری شده است, و اجرای آن به یك گروه كه بطور خاص به این منظور وارد ایتالیا شده واگذار گردیده است.
در حكم دادگاه عالی جنایی رم زندگینامه شهید محمد حسین نقدی ونیز جریان پیوستن وی به شورای ملی مقاومت به تفصیل ذكرشده و در ادامه آن آمده است: در مدت كوتاهی نقدی به نماینده اصلی مقاومت ایران در ایتالیا تبدیل شد.
در این حكم، به تهدیدها وفشارهایی كه از روز خارج شدن نقدی از سفارت رژیم و پیوستنش به مقاومت ایران از سوی تروریست ها ومزدوران رژیم علیه وی جریان داشته اشاره شده است. همچنین اشاره شده كه یكی از تروریست های شناخته شده رژیم در خیابان به نقدی حمله كرده و گفته است او را با دست های خودش میكشد . در ادامه این حكم آمده است كه یكی از برادران شهید نقدی در داخل ایران توسط رژیم ربوده میشود كه دیگر هیچگاه از وی خبری بدست نیامده است. در بهار 1990 وپس از ترور دكتر كاظم رجوی در ژنو, آقای نقدی یك تلفن تهدید آمیز دریافت میكند كه به او میگوید فتوای خمینی شروع به جریان افتادن كرده است.
در متن حكم همچنین اصلی ترین حوادثی كه به قتل شهید نقدی در صبحگاه 16 مارس 1993 انجامید ذكر گردیده است.
در حكم دادگاه عالی جنایی رم به موارد دیگری از ترورهای خارج كشور از جمله ترور دكتر كاظم رجوی در سوییس و ترورهای وین وبرلین در سال های 1989 و 1992 اشاره شده و بطور خاص ترور برلین یعنی ترور رهبران كرد ایرانی در رستوران میكونوس مورد تحلیل وموشكافی قرار گرفته است.
در متن این حكم بارها تصریح شده است آنچه تردید برنمیدارد وجود یك كارزار گسترده تروریستی سازماندهی شده از سوی رژیم ایران برای حذف كلیه مخالفین سیاسی در خارج كشور است.
دادگاه عالی جنایی رم در نتیجه گیریهای نهایی خود تحت عنوان شرایط پروژه حذف سیاسی وازبین بردن مقاومت با اشاره به لیست ترورهای خارج كشور كه از سوی مقاومت در اختیار این دادگاه قرار گرفته بر دروغپردازیهای رژیم در این زمینه خط بطلان كشیده و علت اصلی ترور شهید نقدی را مبارزه عاشقانه وی برای مردم و میهنش دانسته است. در این بخش از حكم چنین آمده است:
لیست شگفت آور مخالفان رژیم ایران, قربانیان سوء قصدهای واقع شده بین سال های 1988 و 1994, بمنزله یك نشانه تاریخی غیر قابل انكار می باشد. مگر اینكه ما به خواهیم تز دولت ایران را قبول كنیم یعنی بپذیریم كه در درون مقاومت ایران یك تسویه حساب مستمر و بی وقفه در جریان است, شبیه به یك رقص خودكشی بی معنا. اگر به خواهیم این ترورها را با مبارزه ای كه با روی باز توسط اعضای شورای ملی مقاومت و سایر سازمان ها انجام میشود مقایسه كنیم, این سلسله جنایتها منطق خود را در عزم جزم رژیم [ایران] مبنی بر پیشبردن جنگی بی حد و مرز, با هر وسیله ممكن, علیه مخالفینش, با هدف از بین بردن آنان پیدا میكند. جنگی كه به طور واضح در یك سری مصاحبه ها و اعلانهای عمومی از طرف رژیم به آن اعتراف شده است. در اینجا به حجم گسترده اسناد مطبوعاتی كه از طرف مدعی خصوصی تسلیم دادگاه شده بخصوص مقاله نیویورك تایمز اشاره شده است.
در پرتو حقایقی چنین مسلم كه نه فقط با وجود انبوهی از مدارك كه از طرف مدعی خصوصی شورای ملی مقاومت گردآوری شده, بلكه با استناد به منابع گسترده یعنی در دسترس همگان نیز محرز می باشد, میتوان فهمید كه ترور نقدی بعنوان عملی با هدف خاموش كردن یك مقام مهم مقاومت توجیه میشود, مردی كه قادر به متمركز كردن شبكه ای متشكل از روابط بینالمللی در حمایت از مبارزه اش, مخالفی سرفراز ومغرور كه اشتباهات رژیم تهران را نمی بخشید, و از تحسین و قدردانی بیچون وچرای اعضای دنیای سیاست ایتالیا بهرمند بود .

سازمان مجاهدین خلق ایران

Tuesday, December 12, 2006

سازمان دیده بان حقوق بشر : شکنجه گران را محاکمه کنید نه وبلاگ نویسان

22 آذر 1385 پیک ایران



(نیویورک، 21 آذر 1385- ) سازمان دیده بان حقوق بشر امروز با صدور بیانیه ای اعلام کرد که قوه قضائیه ایران باید مقاماتی که مسئول دستگیری خودسرانه و شکنجه وبلاگ نویسان در سال 1383 می باشند را به پای میز محاکمه بیاورد، نه آنکه وبلاگ نویسان را به دلیل اظهار مسالمت آمیز عقایدشان محاکمه کند.

در 12 آذر ماه سال جاری شعبه 1059 دادگاه تهران محاکمه روزبه میرابراهیمی ، شهرام رفیع زاده، امیدمعماریان و جواد غلام تمیمی را آغاز کرد.بر اساس کیفر خواست آنان متهم به « مشارکت و تشکیل گروه در داخل کشور با هدف برهم زدن امنیت کشور»، « عضویت در جمعیت هایی در داخل و خارج کشور که با هدف برهم زدن امنیت کشور فعالیت می کنند»، « فعالیت تبلیغی علیه نظام»، « نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی از طریق نگارش مقاله در روزنامه ها و سایت های غیر قانونی مثل امروز و گویا» و« مصاحبه با رادیو های بیگانه» می باشد. این دادگاه بطور غیر علنی انجام شد و در 26 آذر ماه ادامه خواهد یافت.
سارا لیا ویتسون مدیر بخش خاورمیانه دیده بان حقوق بشر گفت که « قوه قضاییه ایران منتقدین حکومت را با استفاده از اتهامات غیر شفاف و با قوانینی که کلا منجر به نفی آزادی بیان می شوند محاکمه می کند.ایران باید مقاماتی که متهم به اعمال شکنجه هستند محاکمه کند، نه وبلاگ نویسان را به خاطرعقایدشان محاکمه کند.»

به گفته سازمان دیده بان حقوق بشر قوانینی که قوه قضاییه به آنها استناد می کند خود مغایر با قوانین بین المللی حقوق بشر می باشند. بنابر اصول ژوهانسبرگ در زمینه امنیت ملی ، آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات (1995) « هیچ کس را نمی توان به خاطر انتقاد یا توهین به کشور، نظام یا سمبل های آن ، دولت و نهاد های آن و یا مقامات دولتی و یا ملت های خارجی و سمبل های آنان و یا دولت آنان ، محاکمه کرد». این اصول که توسط کارشناسان و وکلای حقوق بین المللی، امنیت ملی و حقوق بشرتنظیم شده اند و بر پایه قوانین و استانداردهای بین المللی میباشند، به عنوان تفسیری معتبر و موثق در مورد رابطه حق آزادی بیان و مصلحت مشروع امنیت ملی شناخته شده اند.

بازداشت وبلاگ نویسان توسط نیروهای امنیتی از آغاز همراه با اعمال خشونت و بی عدالتی های جدی بوده ست.در طی شهریور تا آبان 1383 مدعی العموم تهران، سعید مرتضوی بازداشت 21 وبلاگ نویس و دست اندرکاران سایت های خبری اینترنتی را در بازداشتگاهی مخفی همراه با شکنجه هماهنگی کرد. بدنبال اعتراضات پیاپی در داخل ایران و در سطح بین المللی ، بازداشت شدگان آزاد شدند اما دستور آزادی آنها فقط پس از آنکه مرتضوی شخصا چهار نفر از وبلاگ نویسان را که هم اکنون دادگاهی می شوند ، مجبور به اعترافات دروغین کرد انجام شد. در صورتی که قوه قضاییه 17 تن از بازداشت شدگان را از هر گونه تخلفی مبرا دانست این چهار وبلاگ نویس محاکمه می شوند.

بنابر اظهارات وبلاگ نویسان و وکلای آنها شواهد دادستانی علیه آنها در زمینه جدی ترین اتهامات – همدستی با هدف برهم زدن امنیت کشور – عمدتا بر اساس این اعترافات اجباری می باشد. در این اعتراف نامه ها که بطور علنی مدت کوتاهی بعد از آزادی متهمان منتشر شدند، وبلاگ نویسان نوشتند که آنها جزیی از « شبکه ای مخوف که سری در داخل کشور و سری هم در آن سوی مرزها داشت » بوده اند که به آنان باهدف « تخریب چهره جمهوری اسلامی » دستور نوشتن مقالاتی را می داد که « چهره ای ضد حقوق بشری » از حکومت ارائه کنند.

به غیر از جواد غلام تمیمی سه وبلاگ نویس دیگر هم اکنون در خارج از ایران بسر می برند و در غیاب آنان وکلایشان مسئولیت دفاع از آنان را برعهده دارند.

بلافاصله پس از پایان بازداشت آنان در 1383 وبلاگ نویسان اعترافات خود را کذب و اخذ آنان را در شرایط زیر فشار اعلام کردند و بطور علنی شرایط بازداشت خود را شرح دادند. در 12 دی ماه 1383، میرابراهیمی و معماریان در مقایل کمیسیون نظارت بر قانون اساسی که از سوی رئیس جمهور پیشین محمد خاتمی تشکیل شده و مسئول پیگیری پرونده وبلاگ نویسان بود حضور یافتند و جزئیات بازداشت و بازپرسی خود در بازداشتگاهی مخفی و شکنجه توسط بازجویان را تشریح کردند.

میرابراهیمی ، رفیع زاده و معماریان همچنین در 21 دی ماه 1383 با رئیس قوه قضاییه ایت الله محمود شاهرودی ملاقات کردند و شرایط بازداشت خود را برای وی توضیح دادند. دو روز پس از این ملاقات سخنگوی قوه قضاییه جمال کریمی راد اعلام کرد که « رئیس قوه قضاییه دستور دادند پرونده مربوط به این افراد از دادسرا گرفته شود و به اطلاع ایشان برسد و همچنین دستور ویژه رئیس قوه این است که این مورد بررسی و پیگیری شود و اگر ادعاهایی که انها کرده اند به هر میزانی دلایلی داشته باشد برخورد قانونی با متخلفان شود».

در 31 فروردین ماه 1384 کریمی راد اعلام کرد که « در بررسی های انجام شده مشخص شد که یک سری مسامحه کاری ها، سهل انگاری ها و سو استفاده هایی از زبان وقلم این افراد ( وبلاگ نویسان) در نوشتن ندامتنامه ها شده است».

گزارش هیات ویژه رئیس قوه قضاییه در این زمینه هیچ گاه منتشر نشد و هیچ مقام متخلفی که مسئول این تخلفات بود هم مجازات نشد. دیده بان حقوق بشر از رئیس قوه قضاییه خواست تا نتایج مشروح این گزارش را بطور علنی منتشر کند.

به گفته ویتسون « قوه قضاییه نباید نویسندگان را بر اساس اعترافاتی که خود اذعان دارد اجباری بوده اند محاکمه کند. نخستین وظیفه قوه قضاییه این است که عدالت را اجر کند و در این راه باید کسانی را که مسئول شکنجه و بد رفتاری با وبلاگ نویسان می باشند را محاکمه کند».

پیش زمینه

سازمان دیده بان حقوق بشر اخیرا شهادت های سه نفر از وبلاگ نویسان را که محاکمه می شوند جمع آوری کرده است.
رفیع زاده به دیده بان حقوق بشر گفت:« من برای 86 روز در یک بازداشتگاه مخفی بسر بردم که سلول های آن انفرادی، نمور، تاریک و به ابعاد یک متر و نیم در دو متر بود. بازپرس پرونده آقای مهدی پور در بازداشتگاه حضور می یافت و مرا با چشم بسته در آنجا مورد تهدید قرار داد که تواگر به آنچه مامی خواهیم اعتراف نکنی در همین جا اعدام خواهی شد. او همچنین به بازجو که به اسم اقای کشاورز شاخته می شد دستور داد که این در اختیار تو است و تو می توانی پوست از سرش بکنی و هر بلایی خواستی بر سرش بیاوری. بازجویی به همراه ضرب و شتم ، فحش و کتک در حالت چشم بسته و دستبند به دست ،تا مدت چهل روز به همین شیوه ادامه یافت».

یکی دیگر از وبلاگ نویسان بازداشت شده، میرابراهیمی به دیده بان حقوق بشر گفت:« پس از شصت روز حبس انفرادی و ضرب وشتم، بازجو به من گفت شرط آزادی من امضا و انتشار ندامتنامه تحمیلی آنان است. یک روز پس از آزادی از سوی دفتر آقای مرتضوی احضار شدم و او به بنده یادآور شد که دوستانت در زندان منتظر انتشار توبه نامه تو هستند و اگر این کار را نکنی نه تنها آنها آزاد نخواهند شد بلکه تورا هم به زندان باز می گردانیم. نگارش توبه نامه با خط خودم و با دیکته مرتضوی و انتشار آن در رسانه ها شرط آزادی من بود».

معماریان به دیده بان حقوق بشر گفت که در طی ملاقات با رئیس قوه قضاییه ایت الله شاهرودی به آنها گفت:« حرف های درون زندان بدون حضور وکیل بدون اعتبار است». معماریان همچنین گفت:« در هر جای دیگر دنیا ما می توانستیم از متخلفین شکایت کنیم اما علی رغم گفته خود قوه قضاییه که در مسیرپرونده برای اخذ اعترافات تخلف صورت گرفته و زیر فشار بوده، این ما هستیم که محاکمه می شویم نه متخلفین».

برای اطلاعات بیشتر مطالب زیر را مطالعه کنید:
http://hrw.org/reports/2005/mena1105/
http://hrw.org/english/docs/2005/04/04/iran10415.htm
http://hrw.org/english/docs/2004/12/06/iran9785.htm

Sunday, December 10, 2006

مدال طلای افتخار يا مدال ننگ تغيير نام ايران؟




امروز، در قطر و در مراسم وزرشی، مقابل مقامات سياسی و نمايندگان شورای اسلامی

ايران را «جمهوری عربی ايران» خواندند و هيچ کدام اعتراضی نکردند؟



لطفا برای خنثی کردن اين توطئه، درهر کجايي که هستيد،
با فکس و تلفن و ايميل اعتراض خود را به دولت ايران و دولت قطر اعلام کنيد؟



*******



از سايت بازتاب:

دسته گل قطری‌ها در شب پيروزی رضازاده

مراسم گشایش بازی های آسیایی دوحه 2006 که سراسر الهام گرفته از اسطوره های فرهنگی سراسر جهان مانند اودیسه هومر از فرهنگ یونان و سیمرغ از فرهنگ ایران بود با معرفی ابوریحان بیرونی با عنوان «البیرونی» و عرب دانستن ابن سینا به اوج رسید و پس از آن مشخص شد بازهم نام جعلي خلیج عربی به جای خلیج فارس استفاده شده است، اما حالا کار به جایی رسیده که در مراسم اهدای مدال حسین رضازاده بزرگترین توهین به ملت ایران اتفاق می افتد.

به گزارش خبرنگار «بازتاب ورزشی»، در مراسم اهدای مدال های وزن 105+ وزنه برداری بازی های آسیایی دوحه، گوینده زن عرب، از جمله «الجمهوریه العربیه الایرانیه» به جای «جمهوری اسلامی ایران» برای معرفی کشورمان استفاده می کند.

این حرکت غیر دیپلماتیک و توهین آمیز در شرایطی است که به دلایل نامشخصی از ابتدای بازی های آسیایی دوحه تا حال، مقامات سیاسی و ورزشی کشورمان در مورد اتفاقات رخ داده سکوت اختیار کرده اند و حتی در این مورد که حدود 60 ساعت از آن می گذرد، حتی یک اعتراض خشک و خالی هم به قطری ها نشده است.

وقاحت این حرکت زمانی بیشتر آشکار می شود، که گوینده عنوانی را برای کشورمان استفاده می کند که پیش از این برای دولت های عربی با گرایش شرقی و دارای حکومت های چپ مانند مصر، یمن، سوریه، اردن و لیبی به کار برده می شد.

غرق شدن کاروان مدیران آرزو به دل مدال طلا در دوحه به حدی بود که حتی توجهی به صدای گوینده و کلام او نکردند، تا در برابر میلیون ها بیننده تلویزیونی آشکارترین توهین سیاسی به ایرانیان صورت بگیرد.

«بازتاب ورزشی» هفته گذشته پس از برگزاری مراسم گشایش بازی های آسیایی از عملکرد قطری ها در مصادره فرهنگی مشاهیر کشورمان انتقاد کرده بود، ولی به رغم واکنش جالب توجه مردم و رسانه ها هنوز هیچ واکنشی از سوی مسئولین کمیته ملی المپیک و حتی مسئولین سازمان تربیت بدنی نشان داده نشده است.

متاسفانه این کوتاه آمدن ها و بی تفاوتی به آبرو و شخصیت ملی کشورمان راه عبور هر راهزن و دشمن فرهنگ و گذشته پرافتخار کشورمان را پدید آورده و هزینه ها و لطمه های فراوانی برای هویت ملی ما خواهد داشت.

نکته جالب در این مورد زمانی بود که گوینده انگلیسی زبان به درستی عنوان جمهوری اسلامی ایران را بیان کرد ولی پیش از او گوینده عرب از عنوان دروغین و غیرواقعی برشمرده استفاده کرد.

به جاست مسئولین ورزش کشورمان که مدعی مبارزه با فساد و تحول در سازمان ورزش هستند و مسئولین کمیته ملی المپیک که برای گرفتن بودجه و موفقیت در دوحه چندین هزار مصاحبه و وعده دادند، حداقل در کنار شکست های مختلف ورزشی و حسرت به دل ماندن برای یک مدال طلا تا قبل از رشادت رضازاده، نگاهی به اطراف خود انداخته و بیشتر به وضعیت فرهنگی این بازی ها و شیطنت های ورزشی داشته باشند، تا از کنار این رویداد ورزشی بازی های سیاسی دست چندم این کشور حاشیه خلیج فارس، هویت ملی و حیثیت کشورمان را مورد تاراج و حمله قرار ندهد.

این توهین به تمدن چند هزار ساله از سوی کشوری که سابقه تاسیس آن هنوز به 50 نمی رسد و اصلیت آنها از قومی در عربستان است که کمتر از 300 سال پیش با کوچ به منطقه کنونی قطر با برخورد به آبهاي نیلگون خلیج فارس برای همیشه در این منطقه باقی ماندند، تنها به خاطر بی تفاوتی و عملکرد ضعیف بخش های فرهنگی سازمان تربیت بدنی و به خصوص معاونت فرهنگی کمیته ملی المپیک و بخش فرهنگی ستاد بازی های دوحه است.

البته جای شگفتی دارد که تنی چند از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مقامات دیگر نیز در دوحه حضور دارند، ولی کوچکترین اعتراضی به این موضوع نشده است.

ای کاش برای دفاع از هویت ملی و حفظ ارزش خون و رشادت میلیون ها ایرانی از قرون گذشته تا عصر حاضر در راه زنده ماندن نام ایران و ایرانی به جای دادن هدر دادن بودجه میلیاردی برای این بازی ها، به اندازه هزینه گزافی که خرج رشته کبدی کردیم، آن را صرف دفاع از هویت ملی و ارزش های دینی خودمان کرده بودیم تا کسی این چنین جرات توهین به مردم و فرهنگ ایران را نداشته باشد.

در این حال امارات هم تیمی را با عنوان Arabian Gulf راهی مسابقه های بين المللي راگبی کرده و هر روز بازی های این تیم را پخش زنده می کند. به نظر می رسد کار از تحریف نام «خلیج فارس» گذشته و به تازگی نمونه های جدیدی از ضدیت و دشمنی با فرهنگ ایرانی در منطقه خلیج فارس به راه افتاده است.


براي شنيدن صداي گوينده ورزشگاه كليك كنيد.

توضيح: براي شنيدن اين فايل از برنامه Real Player استفاده كنيد.
۱۸ آذر ۱۳۸۵ - بعد از ظهر ۱۴:۵

http://www.baztab.com/news/55060.php

Saturday, December 09, 2006

پاسارگارد / حق حفظ آثار تاريخی و فرهنگی ملت ها جزیی از حقوق بشر است


نامه ای سرگشاده به:
سازمان های نگاهبان حقوق بشر، يونسکو، و مردمان جهان

در آستانه ی روز جهانی حقوق بشر و همراه با گراميداشت اين نقطه ی عطف اساسی در تاريخ تمدن انسان، به اطلاع می رسانيم که:
نزديک به دو سال است که زنان و مردانی علاقمند به فرهنگ و ميراث های ملی و بشری در سراسر جهان به طور مرتب خواستار حفظ بخش عظيمی از گنجينه های بشری ايرانزمين در دشت پاسارگاد بوده اند. از آنجا که چنين خواست هايي، همانگونه که در اعلاميه ی حقوق بشر آمده است، حق فرهنگی و اجتماعی همه ی اعضای جامعه ی بشری است، و از آنجا که نگاهبانی و نگاهداری از ميراث های مادی و معنوی بشريت (در هر کجای دنيا) از وظايف سازمان های حقوق بشر است، بدينوسيله از شما تقاضا می کنيم که برای حفظ و حراست از دشت پاسارگاد، شهر کوروش بزرگ، انسانی که به عنوان اولين مبتکر حقوق بشر حق بزرگی به گردن بشريت دارد، اقدام کرده و از مسئولينی که به بهانه هايي همچون اجرای عمليات عمرانی، اعلام داشته اند که تا همين دو ماهه آينده با آبگيری سد سيوند تنگه ی بلاغی و دشت پاسارگاد را غرق خواهند کرد، و آرامگاه کوروش را به خطر خواهند انداخت بخواهيد تا دست به چنين فاجعه ای نزنند.
اگر تا دو سال پيش بر بسياری روشن نبود که آبگيری سد سيوند چه زيان هايي به دنبال خواهد داشت، اکنون ديگر به شهادت شفاهی و کتبی اکثر مسئولين کشاورزی، محيط زيست، و کارشناسان و کاوشگران دلسوز باستانشناسی روشن شده که اين سد علاوه بر ويران کردن بخش عظيمی از گذشته ی مادی و معنوی فرهنگ يک ملت، و علاوه بر وارد کردن لطمه های عاطفی جبران ناپذير به مردمانی علاقمند به هويت تاريخی و فرهنگی خويش، محيط کشاورزی و محيط زيست اين منطقه را هم به خطر می اندازد.
کميته بين المللی نجات پاسارگاد، ضمن تبريک روز جهانی حقوق بشر، و طلب مشتاقانه ی صلح، آرامش و آزادی برای همه ی مردمان جهان، از همه ی مسئولين سازمان های حقوق بشر و همه ی کسانی که، چه در ايران و چه در سراسر جهان، حفظ آثار تاريخی، فرهنگی و هويتی ملت ها را جزیی از حقوق اساسی انسان ها می دانند و به حيثيت فرهنگی جوامع بشری احترام می گذارند، صميمانه تفاضا دارد که برای جلوگيری از اين فاجعه ی بشری تلاش کنند.

با مهر و احترام
دهم دسامبر 2006
کميته بين المللی نجات دشت پاسارگارد

Thursday, December 07, 2006

چهار شنبه 15 آذر / پیام 16 آذر


بیانیه و فراخوان کانون نویسندگان ایران: ۲ بعدازظهر جمعه ۱۷ آذر ماه ۱٣٨۵

مردم آزاده ی ایران

گرامی داشت خاطره ی محمد مختاری و محمدجعفرپوینده، جان باختگان راه آزادی اندیشه و بیان، در ساعت ۲ بعدازظهر جمعه ۱۷ آذر ماه ۱٣٨۵، با حضور خانواده های این عزیزان بر مزارشان در گورستان امامزاده طاهر کرج برگزار خواهد شد.
کانون نویسندگان ایران در کنار خانواده و دوستان این کوشندگان برجسته ی کانون، در این مراسم شرکت خواهد کرد.
......................

گرامی باد یاد جان باختگان راه آزادی، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده
مردم آزاده ایران
در پی قتل فعالان سیاسی، پروانه و داریوش فروهر، عزیزان ما محمد مختاری و محمدجعفر پوینده به جرم دفاع از آزادی اندیشه و بیان، در آذر ماه ۱٣۷۷، به دست کوردلان واپسگرا به قتل رسیدند. کشور بلادیده ی ما شاهد امواج تازه ای از نقض حقوق بشر، تعطیل گسترده مطبوعات، سرکوب، اخراج و زندانی شدن دانشجویان معترض و آزاداندیش، به بندکشیدن کارگران و کوشندگان خواهان برپائی تشکل های آزاد کارگری، دستگیری و زندانی کردن وبلاگ نویسان، فیلترگذاری سایت های اینترنتی، جمع آوری آنتن های ماهواره ای و بسیاری موارد دیگر بوده است. به جرات می توان گفت هیچ عرصه فرهنگی و اجتماعی نیست که نظامی و امنیتی نشده باشد. سانسور کتاب و مطبوعات، تئاتر، سینما و همه ی رسانه های صوتی و تصویری بیداد می کند.
پس از قتل های سیاسی پائیز ۱٣۷۷ در دادگاهی دربسته، بدون حضور وکلا و خانواده های مقتولان، در نمایشی ساختگی، تنها برای شماری از عاملان، چند سالی زندان بریدند و سپس آنان را رها کردند و سرانجام دست آمران را برای جنایت های بعدی باز گذاشتند. از سوی دیگر، ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و وکیل شجاع خانواده های جان باختگان قتل های سیاسی، موسوم به زنجیره ای را به زندان انداختند و عرصه را بر وکلای پرونده های سیاسی چنان تنگ گرفتند تا دیگر هیج کس را یارای دفاع از پرونده های سیاسی نباشد.
کانون نویسندگان ایران که وظیفه اصلی خود را دفاع از آزادی بی حصر و استثنای اندیشه و بیان می داند، در هشتمین سالگرد قتل محمد مختاری و محمدجعفر پوینده اعلام می دارد که خون قربانیان راه آزادی همچنان می جوشد و نسل تازه ای از مدافعان آزادی بیان و قلم و اندیشه پا به عرصه مبارزه گذاشته است.
ما هرگز از دادخواهی دست نخواهیم کشید و خواهان رسیدگی به همه ی پرونده های قتل های بیش از دو دهه اخیر در دادگاهی صالح و علنی و برچیدن همه ی اشکال سانسور و سرکوب هستیم.


کانون نویسندگان ایران

Wednesday, December 06, 2006

چهار شنبه 15 آذر / تجمع بزرگ در مقابل دانشکده ی فنی دانشگاه تهران

دانشگاه زنده است

انجمن وبلاگ نویسان: روز دانشجو را به صحنه خيزش تبديل ميكنيم

دانشجويان _جوانان آزادانديش

بار ديگر روز 16 آذر كه يادآور روزتاريخي حركتها وخيزشهاي دانشجويي است فرا ميرسد و دراين روز به سنت هر ساله ,فرياد آزادي سر خواهيم دادوميدانيم كه امسال بدليل شرايط متحول بين المللي و منطقه اي, فرياد ما را جامعه بين المللي رساتر از هر ساله خواهد شنيد .

نظام حاكم در واپسين دوره حيات خود از طرفي تحت فشارجامعه بين المللي به لحاظ نقض شديد حقوق بشر ,اقدام براي ساخت سلاح اتمي , واز طرف ديگر بدليل سركوب فزاينده جوانان و زنان ميهنمان ,مورد اعتراض همگان قرار گرفته است .و با” ستاره دار كردن” !!! دانشجويان معترض و يا اخراج و محروميت دانشجويان از ادامه تحصيل و تحت فشار قرار دادن وبلاگ نويسان آزاده و نويسندگان و روزنامه نگاران ,ميخواهد به خيال خودش فضاي ملتهب و طوفاني جامعه را آرام كند,حال آنكه آتش زير خاكستر هر روز شعله ور تر ميشود و جوانان آزاده حاضر به سر فرود آوردن در مقا بل استبداد مذهبي نخواهند بود .

به همين دليل ما راه شهداي 16 آذر سال 1332 را ادامه خواهيم داد,آنهايي كه خونشان را براي نگاهباني از حرمت سنگر دانشگاه در پيشاپيش همه ما در اين مسير هزينه كردند و حاضر به تسليم در برابر استبداد نشدند .

بنابر اين با بي اعتنايي به همه شيوه ها و روش هاي اعمال فشار از عموم هم سنگران دانشجو و جوانان آزاده دعوت ميكنيم ,كه 16 اذر امسال, با حضور گسترده و پر شور خود در تجمعات اعتراضي به خصوص با توجه به انتصابات نمايشي خبرگان فرياد نه به استبداد مذهبي سردهند و در اين روز به حاكمان ولايت و جامعه بين المللي خواهيم گفت دانشجو مي ميرد ذلت نمي پذيرد.

با گذاشتن ميز كتاب و برپايي نمايشگاه عكس از فعاليتهاي دانشجويي ايران و برگزاري تجمعات , ياد و خاطره مبارزات دانشجويي را زنده نگاه ميداريم و تسليم فشارهاي دولت احمدي نژاد نخواهيم شد.

متعاقبا زمان و مكان تجمع را به استحضار دوستان خواهيم رساند

انجمن جوانان وبلاگ نويس در تهران- 85

gholeh501z@yahoo.com
http://javananweblognevis.blogfa.com

Tuesday, December 05, 2006

فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريکای شمالی

گزارش سالانه وضعيت دانشجويان در ايران

به مناسبت 16 آذر «روز دانشجو»

گزارشی که در پیش رو دارید بمناسبت 16 آذر «روز دانشجو » در ایران توسط « فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمریکا شمالی » تهیه و تنظیم شده است . این نوشتار نگاهی اجمالی به وضعیت دانشجویان در ایران در حد فاصل زمانی اول آذر 1384 تا پایان آبان 1385 دارد . با توجه به سانسور خبری حاکم بر مطبوعات ایران و عدم مصونیت فعالین حقوق بشری ، اجتماعی و سیاسی در ایران طبیعتا این گزارش دارای کمبودهایی می باشد و نمی تواند در بر گیرنده تمامی موارد نقص حقوق شهروندی دانشجویان در ایران باشد .

گزارش موجود را می توان در موارد ذیل جمع بندی کرد :

  1. بازداشت دانشجویان 19 مورد
  2. بازجویی از دانشجویان 12 مورد
  3. احضار دانشجویان به دادگاه ها 45 مورد
  4. دانشجویان محاکمه شده 24 مورد
  5. احکام صادره شده توسط دادگاه ها 28 مورد
  6. احضار به کمیته های انضباطی 142 مورد
  7. احکام صادره شده توسط کمیته های انضباطی 82 مورد
  8. دانشجویان اخراج از دانشگاه 22 مورد
  9. نشریات دانشجویی توقیف شده 32 مورد

بنابر اين گزارش نهادهای که در سرکوب دانشجويان نقش مستقيم داشته اند عبارتند از:

1. نيرهای انتظامی

2. وزارت اطلاعات و امنيت کشور

3. دادگاه های عمومی و انقلاب

4. حراست دانشگاه ها

5. کميته های انضباطی دانشگاه ها

6. هيئت نظارت برنشريات دانشجويی

7. هيئت نظارت بر تشکل های دانشجوئی

8. هيئت نظارت بر دانشگاه ها

9. بسيج دانشجودیی

نهادهای که بر اساس شکايت آنها ، دانشجويان مورد محاکمه، بازداشت، اخراج از دانشگاه و . . . قرار گرفته اند به شرح زير هستند:

1. رياست دانشگاه ها

2. معاونت دانشجویی دانشگاه ها

3. بسيج دانشجویی

4. امامان جمعه

5. شورای نگهبان

6. وزارت اطلاعات و امنيت کشور

7. سازمان صدا و سيمای جمهوری اسلامی

8. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

9. جامعه اسلامی دانشگاه

10. نمايندگان ولی فقيه در دانشگاه ها

بر مبنای اين گزارش نهادهائی که در درون دانشگاه ها اقدام به سرکوب دانشجويان کرده اند عبارتند از:

1. کميته های انضباطی

2. هيئت نظارت بر نشريات دانشجویی

3. هيئت نظارت بر تشکل های دانشجویی

4. هيئت نطارت بر دانشگاه

5. حراست دانشگاه

6. بسيج دانشجویی

7. رياست دانشگاه

8. معاونت دانشجویی دانشگاه

9. نمايندگی ولی فقيه در دانشگاه ها

10. جامعه اسلامی دانشگاه

نهادهائی که در بيرون از دانشگاه ها اقدام به سرکوب کرده اند به شرح زير می باشند:

1. نيروهای انتظامی

2. وزارت اطلاعات و امنيت کشور

3. دادگاه های عمومی و انقلاب

4. شورای نگهبان انقلاب اسلامی

5. امامان جمعه

6. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

7. صدا و سيمای جمهوری اسلامی

8. وزارت کشور

9. وزارت علوم

برای بازديد از گزارش کامل اينجا را کليک کنيد:

www.komitedefa.org/text/azar85.pdf

"فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی"

ihrnena@gmail.com 30/8/1385 21/11/2006

انجمن فعالان حقوق بشر در ايران ـ کانادا : FaalanHRC@yahoo.ca

siterahaei@yahoo.com : انجمن مدافعین حقوق بشرو دمکراسی در ایران – فرانسه

اتحاد برای دفاع ازحقوق بشر در ایران – واشنگتن – آمریکا : adhri1@yahoo.com

انجمن مدافعين حقوق بشر در ايران ـ بلژيک : kanon253m@yahoo.com

info@vzvmiran.de :کانون دفاع از حقوق بشر در ایران - آلمان

shafaei@azadegy.de شبکه فعالان حقوق بشر ایرانی در آلمان :

HRIRNL@gmail.com : کانون دفاع ازدمکراسی در ایران– هلند

info@komitedefa.org : کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – سوئد

defendhriran_ca@yahoo.com :کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – کالیفرنیا – آمریکا

komitenoran@yahoo.noکمیته نوران ( کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – نروژ) :

yebarak@yahoo.ca : سازمان ایرانیان غرب کانادا – ونکور – کانادا

kupg_iran@yahoo.de : کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران- برلین

demokrasi5@yahoo.deکمیته دفاع از آزادی و دمکراسی در ایران – اطریش :

mnrecht@hotmail.com فعالین ایرانی حقوق بشر- سوئیس:

اتحادیه برای دمکراسی در ايران ـ ايتاليا : updi@libero.it

فعالان دفاع از حقوق بشر : Irantestimonyinfo@irantestimony.com